در سالی که گذشت سینمای ایران با اتفاقات مختلفی از استقبال مخاطبان از فیلمهای کمدی روی پرده گرفته تا کسب سومین جایزه اسکار برای ایران روبهرو بود.
شاید سرمایهگذاران و تهیهکنندگان قبلی مهدویان، او را زیادهخواه و حساس کردهاند. چهبسا کارگردانهای همسال او که دلشان میخواهد یک پلان از زخمکاری را، با همان آزادی عمل مهدویان، بسازند و نمیتوانند. او که نزدیک به هشتسال است در همین فضا فیلم میسازد، حتما میداند که فیلمسازی در فضای کنونی چه ملاحظات و محدودیتهایی دارد و حتما آنقدر انصاف دارد که بداند بیشتر از حقش هم به او دادهاند.
سینمای ایران در دهه ۹۰ حداقل شاهد ظهور ۱۰ فیلمساز فیلماولی بود که هیچگاه به گام دوم نرسیدند و بهرغم توفیق در اولین تجربه کارگردانی، گویی عطای ادامه فعالیت در سینما را به لقایش بخشیدند!
این روزها جوانان بسیاری با ترس و لرز بسیار نمایشهای خود را روی صحنه میبرند. آنان گرچه خشنودند که چراغ تئاتر را در این دوران سخت روشن نگه داشتهاند ولی ورود نوع دلتای کرونا یا همان کرونای هندی که انتقال آن با سرعت بسیاری رخ میدهد و هشدار مسئولان بابت شروع پیک پنجم، سبب شده دست و دل این جوانان بیش از پیش بلرزد.
عباس کیارستمی را اغلب به نگاه ساده، آرام و بدون تکلفش میشناسند؛ نگاهی که گاهی از پشت دوربین فیلمبرداری عینی میشد، گاهی به واسطه لنز دوربین عکاسی و گاهی هم روی تار و پود بوم نقاشی ماندگار میشد. هرچند خیلی هم فرقی نمیکند، تمام اینها فقط بستری برای نمایش آرامش، تنهایی و سادگی بودند.
هماکنون شمار قابلتوجهی از سینماهای کشور، بهصورت خودجوش تعطیل کردهاند و نمیخواهند تا زمان اکران فیلم مناسب، گشایشی داشته باشند. همین میزان سینماهایی که مشغول فعالیت هستند نیز هماکنون تهدید به تعطیلی کردهاند تا در یک فرآیند همزمان، هم سینمادارها اینچنین نارضایتی خود را اعلام کرده و هم سینماداران با محاق چندینماهه فیلمهای خود، حاشیه امنی را برای نمایش آثارشان مشاهده نکنند.
سرتیپی: انتظار داریم از پانزده روز آینده رونق به سالنهای سینما بازگردد. تلاش میكنیم چند فیلم مخاطبپسند مثل «شیشلیك» یا «درخت گردو»، «روز صفر»، «گشت ارشاد 3»، «دینامیت» و... در سینماها اكران شوند تا مخاطبان در تابستان با فیلمهای خوبی در سالنها مواجه شوند.
حال و روز بد سینمای ایران باعث شده که هر کس برای بهبود آن نسخهای بپیچد. دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر از ضرورت برگزاری جشنواره جهانی فجر برای «اکوسیستم سینما» دم میزند؛ یک سینمادار دادن قلیان و اکران عاشقانه در سینما را راهحل رونق میداند؛ راهحل انجمن سینماداران حمایت دولتی 2میلیاردی از هر فیلمی است که پیشقدم اکران شود و مدیرعامل مؤسسه بهمن سبز هم پخش فوتبال و مناظرههای انتخاباتی را از اکران فیلمهای سینمایی جذابتر میداند.
تعدادی از هنرمندان با ارزیابی خدمات صندوق اعتباری هنر، وجود این صندوق را مغتنم دانستند ولی انتقاداتی جدی را نسبت به وضعیت بیمه خود مطرح کردند.
در این دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر نیز چند فیلم ایرانی رونمایی شد که برخی از آنها پیشتر بهواسطه جوایز جهانی و حاشیههایی که برای عدمحضور در جشنواره ملی فجر رقم زده بودند، به نامهایی آشنا تبدیل شده بودند. همچنان جشنواره جهانی زیر سایه این گمانه قرار دارد که مأمنی است برای فیلمهای دهانپرکنی که به هر دلیل نتوانستهاند جواز حضور در فجر ملی را بهدست آورند.
در پلتفرم ها مخاطب پول میدهد تا از محصول با کیفیت استفاده کند ولی در تلویزیون مخاطب برای برنامه پخش شده به صورت مستقیم پولی نمیدهد و اینجا شروع مشکل است.
آنچه امروز میخوانید بررسی کارتونهایی است که دهه شصتیها از تلویزیون میدیدند و اینکه هرکدام از این کاراکترهای خیالی در چه فضایی از دنیای آن روز طراحی میشدند.
«تلویزیون تئاتر ایران» عنوانی است که حتی به گوش بسیاری از فعالان تئاتر ما ناآشناست در حالیکه قرار بود از طریق این سامانه با تئاتر دنیا در ارتباط باشیم!
نعمت حقیقی معتقد بود:«ما فیلمبردارهای بسیار بسیار خوبی داریم، منتهی متأسفانه تعدادی از آنها تابع نظرات تهیهكنندهها و كارگردان – تهیهكنندههایی شدهاند كه استعدادهایشان را به هرز میبرند.»
اهمالکاری متولیان جوایز گلدن گلوب در اصلاح سازوکار تبعیض آمیز خود، با انتقادات گسترده ستارههای هالیوودی روبهرو شد؛ «تام کروز» جوایزش را برگرداند و غولهای فیلمسازی چون نتفلیکس و آمازون از قطع همکاری خبر دادند.
«واقعا جای سوال است که چطور در بخش پول گرفتن از مردم، در دنیا سرآمد هستیم ولی هنگام خدمات دادن با همه دنیا فرق داریم؟ آیا با این همه اصرار برای گرفتن مالیات از هنرمندان میتوان برای سینماهایی که این چنین دچار بحران شدهاند، حمایتی را متصور بود؟!»
این روزها سه سریال با تمرکز بر زندگی و شخصیت ناصرالدین شاه در حال آماده سازی برای پخش است که همزمانی مراحل تولید و حتی پخش آنها، می تواند پرسش برانگیز باشد؛ اینکه واقعا چرا ناصرالدینشاه به یکباره این همه برای کارگردان ها جذاب شد؟!
حاشیههای فیلم حسن فتحی این روزها تبدیل به داغترین و بحثانگیزترین اخبار سینمایی ایران شده است.
اگر سینماگران درخواست رسانهای نشدن چنین دیداری را داشته اند باید پرسید آقای رئیسی چرا اصلا با آنها جلسه گذاشته است؟ و چرا رسانهای شد؟
شاید مهمترین و ترسناکترین فیلمهای بهجامانده از این ژانر در سینما، «طلسم» و «شب بیستونهم» باشد؛ فیلمهایی که منتقدان معتقدند با ضعفهایی روبهرو هستند، اما در ذهن مخاطبان کماکان بهجا ماندهاند.
سیاست صداوسیما در یکدهه اخیر، ساختن سریالهای بیشتر و نه بهتر شده است. نکته مهم در این بین حضور تهیهکنندگان تلویزیونی بهعنوان بازوی اصلی این خط تولید است. تهیهکنندگانی که بررسیها نشان میدهد تعداد و تنوعشان از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نیست و حلقهای تشکیل شده که محدودهاش به دوستان و خودیها ختم میشود و تعدادی اسم مشخص هرسال و در تیتراژ سریالها تکرار میشوند.