دبیر سیونهمین دوره جشنواره فیلم فجر با تاکید براینکه برای برگزاری جشنواره مجوز رسمی داشته و هیچ "دستوری" برای تعطیلی آن نگرفته است، درباره چرایی برگزاری جشنواره در سه سطح، انتقاد مستندسازان و فیلم کوتاهیها، حاشیههای سیمرغ مردمی جشنواره و برخی انتقادهای دیگر توضیحاتی را ارائه کرد.
امیر نوروزی میگوید بازیگران تئاتر بازیشان با بازی بازیگران سینما فاصله ندارد و خیلی زود خود را بهروز میکنند.
مجید مجیدی که پیشتر یکبار با «بچههای آسمان» تا یک قدمی بردن اسکار پیش رفته، امسال میتواند دومین نامزدی خود را با «خورشید» تجربه کند؛ فیلمی عمیق و تکاندهنده درباره کودکان کار.
علیرضا امینی معتقد است سرمایههای بدون پشتوانه باعث شده سینمای ایران از مسیر اصلی خود خارج شود.
یاسر خاسب میگوید: مدیران و مسئولان دلشان نمیخواهد تئاتر فیزیکال قوت بگیرد و برای خودش جایگاهی داشته باشد که مانند نهالی آرام آرام رشد کند تا به درختی تنومند تبدیل شود؛ برای همین پول و سرمایه و بودجه سراغ کارهای آسان و راحتی میرود که اسمش را گذاشتهام «تئاتر نشسته».
کارگردان فیلم سینمایی «خط فرضی» معتقد است این اثر سینمایی بلند، تجربهای در امتداد فیلم های کوتاهی است که تا امروز جلوی دوربین برده است.
حسین مسافرآستانه دبیر سیونهمین جشنواره تئاتر فجر با اشاره به تأثیرگذاری این رویداد بر فعالیتهای حوزه تئاتر تأکید کرد نباید سرنوشت همه مسائل «تئاتر» را به جشنواره گره بزنیم.
الگو یا مدل كارگردانی این فیلم شبیه به مربیگری در بازی فوتبال است. چیزی شبیه به یك زمین بازی فوتبال داریم كه بازیگران وارد آن میشوند با این هدف كه در یك زمان مشخص باید به نیت و هدف پیروزی یا دستیابی به ایدهای مشخص بازی كنند. اما با اتفاقات پیشبینی نشدهای مواجه میشوند كه نتیجه رفتار و عملكرد خود آنهاست. هر لحظه ممكن است شكست بخورند، پیروز شوند، درگیر شوند یا اینكه اخراج شوند. بیشترین كار مربی قبل از بازی اصلی و خارج از زمین است. در این فیلم هم من اجراگران را وارد زمین بازی میكنم و همه تمهیداتم مربوط به قبل از اجراست.
عادل تبریزی با اشاره اینکه در اولین فیلم سینماییاش بهدنبال نوستالژیبازی صرف نبوده است، تأکید کرد: اگر جمشید هاشمپور بازی در این فیلم را نمیپذیرفت، «گیج گاه» هیچگاه ساخته نمیشد.
پرداختن به مسائل جنسی و مشکلات پیرامون آن در سینمای ایران هرچند در دهه 60 تابو بود، اما در اواسط دهه 70 و پس از آن اشارههای کوتاهی به آن شد و در دهه 80 و 90، دیگر میشد که به آن اشارات مستقیمتری کرد و فیلمهایی مشخصا با موضوع تجاوز ساخته و پخش شدند که «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» مهمترین و مشهورترین آنها بود.
برزگر: برای من سینمای مستقل تنها به معنای مستقل از سفارش و توصیه است و نه مستقل مالی. من از هر منبعی میتوانم پول و منابع مالی تأمین کنم تا فیلم خودم را بسازم.
ارسلان امیری معتقد است «زالاوا» در نقد جریانی است که همواره در فرهنگ عامه به خرافات و مسائل غیرواقعی بیشتر از واقعیت دلبسته است.
داوود فتحعلیبیگی با تأکید بر اینکه آنچه میگوید از منظری آرمانگرایانه و نه انتقادی است و «ای کاش»هایی است که از عمق سینه برمیآید، میپرسد چرا نباید در جشنواره تئاتر فجر به عنوان یک رویداد هنری ملی، الگوهایی از نمایش ایرانی در معرض تماشا گذاشته شود؟
ایده اصلی روشن بعد از اتاق تاریك و در سال 96 در ذهنم شكل گرفت. شخصیت «روشن» را با آدمهایی كه در زندگی میدیدم پیدا میكردم. انسانهایی كه مشكلات فراوانی دارند و هزار بلا و گرفتاری را تحمل میكنند اما واكنش خاص خودشان را به اتفاقات زندگی نشان میدهند و اهل داد و بیداد نیستند.
سی و نهمیدر «ستاره بازی» هم دغدغهام مردم سرزمینام بود. من در بین این مردم کار کردم و آنها را میشناسم. هر وقت به ایران میآیم با وسیله نقلیه شخصی تردد نمیکنم تا ارتباطم را با مردم حفظ کنم. ارتباطم که با مردم قطع شود و نتوانم آنها را ببینم دیگر نمیتوانم فیلم بسازم. بنابراین تمام آرزوها و اهدافم در این سرزمین اتفاق میافتد.
در سال ۹۹ تعداد زیادی نمایش روی صحنه نداشتهایم و طبعاً با کمبود آثار نمایشی روبهرو بودهایم اما خیلی از گروهها چه در تهران، چه در شهرستانهای مختلف کار کردند و کارشان را آماده اجرا کردند یا نوبت اجرا برای سالنها را گرفتند اما شرایط اجازه نداد که این آثار روی صحنه بروند پس ما برای آن گروهها فرصت ایجاد کردیم
ساخت فیلمهای سینمایی با موضوعات شخص محور یا همان پرترههای سینمایی از شیوههای رایج فیلمسازی است. این دسته از فیلمها در صنعت سینما در جهان مرسوم است و قهرمانان و اسطورههای وطنی به تصویر کشیده میشوند و بالطبع سینمای ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و فیلمسازان بسیاری در قالب فیلمهای مستند یا داستانی، سراغ چهرههای تأثیرگذار در حوزههای مختلف رفتهاند.
دقیقا میخواهیم خوش بگذرانیم و از همه مهمتر حرفهای خوبی بزنیم. این انتخاب ما بود که اینچنین باشد. یکبار درمورد رفاقت با خدا، یکبار با خانواده و... و بازخوردی که از مخاطب میگیریم اینچنین است که اینها را دوست داشتند. حال مخاطب با برنامه خوب است و به مخاطب خوش میگذرد که این کار را نگاه میکند.
قصه «مصلحت» با اشاراتی کوتاه و متصل به وقایع تاریخی، در سالهای ابتدایی انقلاب روایت میشود، اما حرف فیلم مختص آن سالها نیست. بنمایه فیلم، نقد خوانشهای نادرست از مصلحتگرایی است و صدای اعتراض قهرمان فیلم هم از جایی بلند میشود که ریشه این مصلحتگرایی به بیعدالتی در دستگاه قضایی گره میخورد.
«شوهر آهو خانم»؛ بسیاری بیش از اینکه فیلمی به این عنوان دیده باشند، این عنوان را با رمان فراموشنشدنی علیمحمد افغانی به خاطر میآورند. بعد از نگارش این رمان، داود ملاپور اقتباسی از این اثر ادبی انجام داد و در نهایت به اکران رسید. فیلمی که در زمان خودش چندان اقبالی در میان عامه مردم و اهالی سختگیرتر سینما پیدا نکرد.