به آمار فيلمها و فيلمسازان جديد و جريان سيال و پرشتاب توليد فيلم و سريال نگاه كنيد. البته كيفيت اين فيلمها، اهداف ساخت و نيز سرنوشتشان در پخش و نمايش همانند منابع سرمايه يا سوابق هنري سازندگانشان چندان واضح و شفاف نيست. متاسفانه اينجانب فاقد استعداد و فرصتيابي لازم براي همراهي با اين جريان سيال هستم و به ناچار زماني بسيار طولاني درگير يك فيلم ميشوم.
زمان ما، تئاتر اصالت داشت، واقعا حرفی برای گفتن داشت، هنرمندان برای آن احترام قائل بودند، لباس پلو خوریش را میپوشید و روی صحنه حاضر میشد. نه مانند حالا که بعضی از هنرمندان اصلا برای تئاتر ارزش قائل نیستند. البته خوشبختانه هنوز کسانی هستند که برای تئاتر ارزش و احترام قائل هستند.
جلالالدین دری میگوید: «نرگس مست» تلنگری به وضع موجود است که در آن قهرمانان ملی خودمان را فراموش کردهایم و از آنان غافل شدهایم. اکنون نیز شاهد برخی قهرمانسازیهای دروغین هستیم.
قطب الدین صادقی گفت: تقرب به حمید سمندریان ضعف شخصیتی است؛ برخی با نام او در حال افزایش اعتبار خود هستند.
مریم کاظمی پیشنهاد داد: بودجه همه جشنوارهها و بودجه همه تولیدات تئاتر در سال 99 یکپارچه شود و در صندوق حمایتی جمع شود و بودجههای افزون دیگری از کمکهایی که دولت تصویب کرده است برای حمایت از کسب و کارها جمعآوری شود و به طور عادلانه با یک هیئت امنای سالم و غیراداری میان همه خانواده تئاتر به صورت مساوی تقسیم شود.
فقیهه سلطانی از تجربیاتش در اجرای «یه گاز کوچولو» در این روزهای کرونایی میگوید
سليقه اعضاي شورا و مديريت شورا در تصميمگيري موثر است. اين سليقه و مديريت هم متاثر از فضاي سياسي و اجتماعي است. متر اين فضاي سياسي و اجتماعي را هم بايد در برخورد سايتها و روزنامههاي مخالف دولت و ارشاد ديد. اين سايتها و روزنامهها ميدانند با انتقاد تندشان روي عملكردها تاثير بگذارند. البته اين انتقادهاي تند هم ريشه در حال و هواي همان فضاي سياسي و اجتماعي دارد كه امكان اين تندروي را ايجاد كرده است.
یک فیلمساز با یک دروپنجرهساز فرقی ندارد. باید بتوانی هر در و پنجرهای را بسازی. این منظر لخت و خشن ماجراست؛ اما البته از نظر بُعد هنری، به نظرم وقتی با موضوعی ارتباط برقرار میکنی، برایت مهم و جذاب میشود. پس سمتش میروم و آن را میسازم. کارم همین است.
«با گذشت زمان مضطربتر میشوم. حتی با اینکه اکنون اعتماد به نفس بیشتری دارم، اما اشتیاق من به بهتر بودن و پیشرفت کردن حس قویتری است. ممکن است بیشتر اوقات نگران و مضطرب به نظر برسم چراکه در واقعیت همین احساس را دارم. حرفهی من مسوولیت سنگینی را به دوش من گذاشته است.
محمدرضا خاکی، استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر گفت: اینکه ما یک خانه قدیمی- اغلب کلنگی- اطراف تئاتر شهر را اجاره کنیم و آن را تبدیل به سالن کنیم و چند صندلی بگذاریم و اجرا برویم، این که واقعا تئاتر نمی شود.
پول ناپاک شاید در سینما باشد، همانطوری که همهجا هست، ولی اینکه کسی بخواهد دنبال پول ناپاک باشد و به این منظور بیاید در سینما و بخواهد پولشویی کند، احمقانهترین سیستم را برای این کار انتخاب کرده است.
ابوالفضل جلیلی ۱۵ فیلم سینمایی و دهها جایزه از فستیوالهای کوچک و بزرگ سینمایی دارد، اما تاکنون هیچیک از فیلمهایش به نمایش عمومی درنیامده و حتی سینماهای هنر و تجربه هم از نمایش فیلمهای او خودداری کرده.
همه جای دنیا سینمای جریان اصلی آنها ترکیبی از فیلمهای ضعیف و فیلمهای خوب و تماشایی است. ما در طول تاریخ تولید فیلم در ایران همیشه از زاویه یک تماشاچی سختگیر و روشنفکر به جریان اصلی نگاه کردیم. بعد از انقلاب مدیران هم کنار جریان روشنفکری قرار گرفتند و جریان اصلی متهم اصلی سینما شد.
پوران درخشنده میگوید ترس تهیهکنندهها به خاطر نداشتن بازیگران چهره باید از بین برود و این وظیفه کارگردانان است که چهرههای جدید را وارد سینما کرده و از آنها حمایت کنند.
وحید صداقت کارگردان مستند سینمایی «صحنههایی از یک جدایی» ضمن تشریح تجربیات خود در فرآیند ساخت این اثر تأکید کرد در روایت این مستند از سینمای اصغر فرهادی وام گرفته است.
بهمن فرمانآرا میگوید: اگر لیست آدمهای فرهیختهای همچون داریوش شایگان، کریم امامی و شاهرخ مسکوب را از نظر بگذرانید، میبینید که هیچکدام آنها جایگزین نشدهاند. . ما به دولتی نیاز داریم که ارزش فرهنگ را بداند.
نویسنده کتاب «روند دگرگونی ادبیات نمایشی زنان ایران از ۱۲۸۹ تا ۱۳۵۷» میگوید: کار مدیر و مسئولان گوناگون، ایجاد زمینه و بستر مناسب به منظور ایجاد پیوستگی بین پژوهشهای انجام شده در حوزه ادبیات نمایشی زنان است. به نظرم آنچه باعث ترس برخی مدیران میشود، ترس از نگاه رادیکال ضد مرد در این متنهاست؛ که به جرات همین جا میگویم این نگاه در این متنها به صورت غالب وجود ندارد.
«پایتخت۶» تا به اینجا پرمخاطبترین و در عین حال پرحاشیهترین و پرانتقادترین سریال سیما در سال ۹۹ بوده است؛ پروژهای همچنان بلاتکلیف که فیلمنامهنویسش هم از سرانجام آن بیاطلاع است!
یکی از گرفتاریهای ما در سینمای ایران، اصولا سازمان سینمایی است. سینما مؤدی دولتی لازم ندارد. همه جای دنیا وقتی فیلمی آماده نمایش میشود، گروهی فیلم را نگاه میکنند و پروانه به آن داده میشود که فقط محدوده سنی را مشخص میکند و درباره اینکه فیلم دیده شود یا نه، صحبت نمیشود.
ما تنها کشوری هستیم که فیلمسازان و سازندگان آثار سینماییاش دوست دارند هر چه فیلم تولید میکنند در سینما اکران شود. در دنیا فیلمها دستهبندی میشوند که آیا این فیلم مناسب سالن سینماست یا نه باید در فضاهای دیگر اکران شود.