مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
من و بهرام ابراهیمی 38 سال است با هم کار میکنیم. با امیر کربلاییزاده هم 20 سال است که کار میکنیم. حسین شهبازی و ابوالفضل جمشیدی هم فکر میکنم 10 نمایش با من کار کردهاند. از نقش اول کار کردهاند تا دستیار کارگردان و منشی صحنه. یک تیم هستیم و با هم کار میکنیم.
اولین بار است که در سالهای اخیر پولاد کیمیایی در فیلم پدرش مسعود کیمیایی حضور ندارد و با کار علی عطشانی به جشنواره فیلم فجر میآید؛ این بازیگر فیلم معکوس را در قامت کارگردانی روی پرده دارد و از برخورد غیراصولی سینماییها با آن گلایه دارد.
واقعیتش این است که مهمترین بخش به روز کردن دانش سینمایی فیلم دیدن است، منتها چطور فیلم دیدن خیلی مهم است. اساساً من سینما را با فیلم دیدن یاد گرفتم، چون من دانشکده سینما نرفتم. من یک سکانس درخشان از یک فیلم خوب را بارها گذاشتم و دیدم.
این روزها انیمیشنی با عنوان «آخرین داستان» روی پرده سینماهاست. اثری که به عنوان نماینده انیمیشن ایران در اسکار ۲۰۲۰ حضور دارد. همزمان با آن، انیمیشن «فیلشاه» که اثری موفق در این حوزه بود هم در کشور روسیه در حال اکران است.
كوچكترين آموزشي نه من و نه نور نديده بوديم. با همين لباسي كه تن ماست وارد مناطق جنگي شديم. وقتي قرار شد به اين سفر بروم فقط راش و فيلمهاي اين حوزه را ديدم و با مناطقي كه قرار است آنجا حضور پيدا كنيم آشنا شديم.
من از سينماي پدر ياد گرفتم. شايد بيش از هرچيز پايبندبودن به مفاهيم و نمادهايي که در نگاه اول از نظر مخاطب پنهان ميماند و گاهي مفهوم سومي از آن استنباط ميشود. مثلا در فيلم «خط قرمز» پدر اين شمايل را به خوبي ميبينيم. به نظرم ما نسلي هستيم که گاهي رفتارمان همراه با يک خشم است و در عين حال همه ما در يک حس عجيب و نوستالژيک با گذشتهمان پيوند خوردهايم.
همان ابتدای گفتوگو میگوید سمفونی نهم را دیدهای یا نه و جواب «بله در جشنواره دیدم» را که میشنود با اندوهی عجیب تأکید میکند که تدوین بد فیلم آماده شده برای جشنواره، سمفونی نهم را حسابی به دردسر انداخت و پیشنهاد میدهد تماشای فیلم نسخه اکران عمومی که مجددا تدوین شده را مهمانش باشم.
در اين فيلم ميخواستم كاراكتري را خلق كنم كه نه تنها قهرمان به معناي كلاسيك نيست بلكه تبديل به ضد قهرمان ميشود كه مخاطب او را درك ميكند. ما غيرت را دفع نميكنيم. در واقع كار او را نميپسنديم اما دركش ميكنيم. مثل كسي كه عزيزي را از دست ميدهد سرش را به ديوار ميكوبد و به او ميگوييم اين كار زيبنده و شايسته تو نيست اما من دركت ميكنم.
سخت ميتوان تصور كرد كه فينيكس با احترام تمام در تمام برنامههاي تبليغاتي فيلم كه بازار انبوه فيلم طلب ميكند، حضور داشته است. چنين قيد و بندهايي بعد از اهداي شير طلايي جشنواره ونيز به «جوكر» جديتر شد چرا كه برگزيدگان قبلي اين جايزه - «رما» و «شكل آب»- بعدتر در مراسم اسكار درخشيدند.
من دلم ميخواست فيلمم تماشايي شود تا بعد از آن مخاطب خودش برود راجع به سرطان تحقيق و مطالعه كند. من مصرانه ميخواستم كه فيلمم جنبه قصهگويي داشته باشد تا تماشاگر تا انتها در سالن بنشيند و فيلم را ببيند.
فيلم پشت فيلم ساختن فضيلت نيست. فيلمسازي به عنوان يك فعاليت هنري اجتماعي خلاقانه كه قرار است دغدغههاي خالق اثر را هم به همراه داشته باشد مستلزم فراهم شدن دهها عامل مختلف است
اتفاقي كه در فيلم «هزار تو» ميافتد در جامعه ما زياد است. جزيي از اخبار روزمره ما شده است. خانواده قصه ما جامعه كوچك است كه دور و اطراف ماست. جامعهاي كه عدم صداقت و دروغ در آن بيداد ميكند. از مديران بگير تا راننده تاكسي و راننده اتوبوس و بقال تا من و خود شما همه مجبور شديم براي بقاي زندگي و ادامه داشتن زندگي آن به دروغ و كارهاي غيراخلاقي پناه ببريم. بيشك پيرامون همه ما يك چنين خانوادههايي وجود دارد. يكسري بنا به دلايلي حرفي نميزنند و پردهاي روي كردارشان كشيدهاند و ما متوجه نميشويم و يكسري هم مثل خانواده فيلم ما پرده از روي مشكلات اخلاقيشان برداشته ميشود.
تهیهکننده و پخشکننده اصولاً مهمترین موانع طراحی پوستر هستند. البته کارگردان تا کارگردان داریم، ولی طبعاً کارگردانی که فیلم هنری میسازد، انسان متفاوتی است با کارگردانی که فیلم گیشهای یا مبتذل میسازد.
سیودومین جشنواره بینالمللی مستند آمستردام در اقدامی کمسابقه با نمایش فیلمی از سینمای ایران، فعالیت خود را آغاز کرد و همین امر انگیزهای شده است تا نشریه معتبر ورایتی در گفتوگویی با مهرداد اسکویی ـ سازنده این فیلم ایرانی ـ از او اهداف و انگیزه ساخت مستند «سایههای خورشید» را جویا شود.
10 سال است كه عليه اين فيلم جوسازي ميشود. حالا اين جوسازيها بسته به شرايط خاص متفاوت بوده است. چه در زماني كه فيلم براي دو روز در گروه هنر و تجربه اكران شد و 10 سانس نمايش داشت و چه زماني كه فيلم در سالهاي 89 و 92 قرار بود در جشنواره فيلم فجر شركت كند يا زماني كه فيلم در جشنواره ونيز شركت كرد. اين دلواپسان به هر بهانهاي به فيلم تاختند و پا پس نكشيدند و نظراتشان را بيان ميكردند.
پاچينو و دنيرو هر دو طي چند دهه گذشته در فيلمهايي ايفاي نقش كردهاند كه ماهيتشان بحثبرانگيز بوده است، اما هيچكس نميتواند جديتي را كه آنها به كار بردهاند، زير سوال ببرد. آل فكر ميكند عزم به سختكوشي دستكم به اندازه هر استعداد خدادادياي اهميت دارد. احيانا صداي فرزند طبقه كارگر بايد همين باشد.
وقتي انقلاب شده بود و من ساخت فيلم «خونبارش» را شروع كردم و بعد «رهايي» و «گلهاي داوودي» را ساختم، نميدانستيم چگونه بايد كار كنيم. يعني تعريفي از سينماي جمهوري اسلامي نداشتيم.
مرحوم کيارستمي ميگفت اواخر دهه 60 ايشان را به منزل کسي دعوت کرده بودند که معمولا از هنرمندان زيادي دعوت ميکرد. در آن میهماني چند نفر نقاش حضور داشتند و هر کدام تابلويي را در روزنامه پيچيده بودند و وقتي وارد شدند صاحبخانه گفت لطفا تابلوها را در اتاق بغل درب ورودي بگذاريد. بعد که وارد شديم از صاحبخانه پرسيدم جريان چيست. گفتند سفير فرانسه قرار است به میهماني بيايد و دو سه کار نقاشي بخرد. من هم به نقاشها گفتم هر کدام از تابلوهايتان را ميخواهيد بياوريد. مرحوم کيارستمي ميگفت خيلي ناراحت شدم که هنرمند ايراني بايد تابلويش را زير بغلش بگذارد و بياورد.
کیانوش عیاری که فیلم «خانه پدری»اش بالاخره روانه اکران عمومی شد، میگوید: قطعا برای همه تماشاگران «خانه پدری» سوال خواهد شد که چرا این فیلم یک دهه توقیف شده بود، چون هیچ ویرانی یا اتفاق بدی به وجود نمیآورد.
«ماجرای نیمروز؛ رد خون» چهارمین اثر محمدحسین مهدویان، گیشه کمرونق این روزهای سینما را کمی تکان داده است. از کیوان امجدیان درباره این اثر و دلایل استقبال مردم پرسیدیم.