مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
كار ما فيلمسازها فقط اين نيست كه خشونت و مردهاي بد جامعه را به مخاطب نشان دهيم. در فيلمها اغلب زنها و مردهايي را با رفتارها و سكنات غيراخلاقي ميبينيم. من در اين فيلم با خودم گفتم كه چه نيازي است مرد داستان من بد باشد. اساسا مگر همه مردها بد هستند؟
بزرگترين دغدغه من اين است كه وقتي فيلمنامه را مينويسم، چگونه ميتوانم سرمايه آن را تهيه كنم.
بخش تهيه سرمايه فيلم دشوارترين بخش ساختن يك فيلم براي من است. هر فيلمي كه ميسازم شبيه يك معجزه است.
در جلسهای در خانه سینما از ما پرسیدند چرا قیمت دستمزدهای بازیگران فیلم شما اینقدر بالاست و شما باعث تغییر دستمزدها شدید. ما گفتیم آمادهایم راجع به آنها صحبت کنیم اما این نباید اولین و آخرین بازجویی باشد و بعد از ما سراغ دیگران هم بروید؛ ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد
در درجه اول برای برقراری ارتباط با مخاطب، داستان را مینویسم و بعد از آن یکسری مسائل هم وجود دارد که مخاطب براساس دیدگاه و شیوه ارتباطش با فیلم میتواند تعبیر خودش را داشته باشد و اینکه بهعنوان فیلمساز بخواهم بگویم که در مورد این موضوع یا آن موضوع میتوانیم صحبت کنیم، علاقهای به این کار ندارم و به نظرم این کار خوب هم نیست.
«نقش ما مانند یک ناظر و سیاستگذار است. این مسئولیت یک حکم نظارتی است ولی خط جداکننده مشخصی نمیتوان برای آن در نظر گرفت که این وظیفه، کار اجرایی نداشته باشد. در واقع ازین پس موسسات تابعه در حوزه بین الملل باید بر اساس مصوبات این شورا (شورای بینالملل) فعالیت کنند.»
ابوالحسن داوودی ، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما معتقد است سطح سلیقه مردم به شدت نازل شده و در همین راستا تاریخچه سینمای کمدی ایران، سینمای ابتذال و دلایل آن پرداخته است.
نميتوان انكار كرد كه فيلمِ «متري شیشونيم» ساخته سعيد روستايي در وضعيت خمود سينماي ايران به خاطر پرداختن به موضوع اعتياد و فضاي نقد اجتماعي و نيز خلقِ شخصيتي جذاب مانند «ناصر خاكزاد» كه تا حد بسياري مرهونِ بازي نويد محمدزاده است و همچنين قاببنديهاي درخور سينمايي، فيلمي تأملبرانگیز است؛ بهویژه آنكه اين فيلم داعيه نقد وضعيت موجود را دارد و تقابل پليس و تبهكار تا آستانه شكستن كليشههاي سينماي اين چند دهه اخير هم ميرود. با اين اوصاف، فيلم بهخاطر نسبتش با يكي از معضلات اجتماعي به نقد اجتماعي/سياسي نيز تن ميدهد. ا
«آلخاندرو گونزالز ایناریتو» به عنوان اولین سینماگر آمریکای لاتین در راس هیات داوران جشنواره کن، امسال مسئولیت بزرگ انتخاب برنده نخل طلای بهترین فیلم را بر عهده دارد.
آناهید آباد معتقد است که چرخه اکران سینمای ما ناسالم، بیدرایت و بیمدیریت و برخلاف چهرهای است که در دنیا از سینمای ایران میشناسند. در این مسیر گروهی عمدا نمیخواهند مردم فیلمهای آگاهیبخش تماشا کنند.
سیدرضا میرکریمی دبیر سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر میگوید موضعگیریهای دوپهلوی سرپرست سازمان سینمایی درباره ادغام یا استقلال این رویداد او را هم «گیج» کرده است.
رضا میرکریمی با بیان اینکه امسال حدود ۱۰ نفر گردشگر سینمایی داشتیم که با پرداخت تمام هزینههای خود در جشنواره جهانی فیلم حضور پیدا کردند، گفت: به شخصه از اینکه جشنواره جهانی در یکی از شهرهای قدیمی ایران برگزار شود، بدم نمیآید. اما این موضوع به میزان مشارکت و ضمانت اجرایی حداقل ده ساله از طرف شهر مورد نظر نیازمند است.
مانی پتگر با اشاره به فیلم دونده گفت: مدیرِ جشنواره سیدنی که عاشقِ فیلم بود و قبل از «دونده» فقط «گاو» را از سینمای ایران دیده بود، میگفت وقتی خلاصه قصه را در کاتالوگِ جشنواره ونیز خواند، با آگاه شدن از قصه فیلم و نگاه کردن به اسمِ تهیهکننده دولتی - کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان - فکر کرده بود که با یک فیلمِ آموزشی نهضت سوادآموزی مانندِ تبلیغاتی، از نوع مثلاً چینیاش روبرو خواهد بود، ولی با تماشای سکانسِ آخر، از فرطِ هیجان و حیرت داشت از صندلی به روی زمین میافتاد.
زيباکلام: تختي هم اگر نفس ميكشد، براي مردم است، در فيلم بهدرستي نشان داده ميشود كه اگر مدال ميگيرد و كشتي ميگيرد، براي مردم است. در فيلم بهخوبي نشان داده ميشود كه تختي براي مردم زنده است و بهنوعي شباهتهايي هم با مصدق پيدا ميكند. مصدق هم مدام از مردم سخن ميگويد. اينجا كمي نگران ميشوم؛ چون به ايران 98 پل ميخورد. من بهعنوان استاد علوم سياسي از جاهايي نگران مردم مردم گفتن مصدقها، طالقانيها و تختيها ميشوم. براي اينكه خيلي وقتها بايد چيزي بگوييد كه مردم خوششان نميآيد و دوست ندارند آنها را از زبان شما بشنوند.
علیرضا داودنژاد که پس از ۲۰ سال فاصله از فیلم اول، «مصائب شیرین ۲» را ساخته، معتقد است: اکنون بهترین زمان برای آن بوده که به این موضوع پرداخته شود و با وجود آنکه فیلم در ایران ساخته نشده است اما خاصیت محلی خودش را دارد و منعکسکننده روابط، برخوردها و نحوهی زیست آدمهایی است که متعلق به همان جا هستند.
دبیر جشنوارهی جهانی فیلم فجر در آستانهی آغاز این رویداد سینمایی گفت: باید این عادت را کنار بگذاریم که فیلمهای خوب را اسمهای بزرگ میسازند.
لانتيموس ميگويد زماني كه روي پروژهاي كار ميكند هرگز به بازيگر معيني فكر نميكند: «نميخواهم چنين چيزي من را محدود كند و اصلا خبر نداري اين بازيگري كه در ذهنت داري، در دسترس هست يا نه.» حين تمرينهاي عجيب و غريب و خواندن فيلمنامه «سوگلي»، لانتيموس درخواست انجام كارهايي تجربي را از بازيگرانش داشت. اِما استون طي نشست پرسش و پاسخي كه در جشنواره تلوريد برگزار شد، در اين باره گفته بود: «در آخر تمرينها، خط به خط فيلمنامه را از حفظ بوديم چون كلمات را بارها و بارها بدون اينكه معنا و مفهومشان را بدانيم، تكرار كرده بوديم.
الان چه جشنواره ملي فجر و چه جشنواره جهاني يك آيين ملي به شمار ميرود كه سي و چند دوره از برگزاري آن ميگذرد و سرقفلي آن متعلق به همه مردم است. دبير اين وكالت را ندارد كه همه چيز را به هم بريزد. بايد حواس دبير باشد كه از ميراث و تصميمهاي ديگر دبيران حفاظت ميكند و نميتواند به راحتي تصميمهاي مختلف بگيرد. مثلا يك سال تصميم بگيرد به جاي سيمرغ چيز ديگري جايزه ميدهيم يا از فردا پنج جايزه كم ميشود و شش جايزه ديگر اضافه شود. تاكيد ميكنم بايد روي بعضي اصول ايستاد. از اين جهت فعلا تا اين لحظه سالن چارسو محل برگزاري سي و هفتمين جشنواره جهاني است و تصميم ما در اين چند سال بر اين بوده كه چارسو در مركز شهر قرار دارد و ما مهمانان اين رويداد مهم را در قلب شهر مستقر ميكنيم تا آنها را با شهر و مردم شهر آشتي دهيم .آنها را با موزههاي شهر آشنا كنيم و همين طور آنها در فضاي گرمي كه در شهر وجود دارد، قرار بگيرند.
کامران حیدری، مستندساز ایرانی میگوید: بر اساس غریزهام فیلم میسازم و فیلمهایم بسیار شخصی و براساس زندگی خودم هستند. بیشتر از سینما و یا هر فیلمسازی، بیشتر تحت تأثیر مردم پیرامونم هستم و این روش فیلمسازی را به من دیکته میکند.
اگر يك اثر ادبي خوب در دست يك فيلمنامهنويس ضعيف كه ادبيات نميفهمد و ذات داستان را نميفهمد، قرار بگيرد آن وقت چه اتفاقي ميافتد؟ قطعا منجر به برگردان خوبي نميشود. لزوما داستان خوب نميتواند مبدل به يك اثر سينمايي موفق شود. نمونهاي كه الان به ذهنم ميرسد «كوري» ساراماگو است. اين رمان درخشان آن ور دنيا بازتاب خوبي دارد اما در برگردان سينمايياش عقيم باقي ميماند. يا «بار هستي» نوشته ميلان كوندرا... يا آثار ديگري كه هنوز از آن استفاده ميشود .
انتقادها از دوره کاری نصرالله قادری در انتشارات نمایش بسیار است؛ اما او معتقد است بدون بودجه مکفی نمیشود انتظارها را برآورده کرد.