پایگاه خبری تئاتر: کامران حیدری مستندساز ایرانی به بهانه نمایش آثارش در نیویورک در گفتگویی با سایت سینمایی «راجر ایبرت» به پرسشهای گوناگون درباره آثارش پاسخ داده است که ایسنا در ادامه این گفتوگو را منتشر میکند.
چگونه کار خود را به عنوان یک فیلمساز آغاز کردید؟ آیا آشنایی شما با فیلمسازی از زمان کار در عرصه عکاسی آغاز شد؟
شهرهای جنوبی ایران به دلیل وجود نفت و اشتغال کارگران خارجی در صنعت نفت به سرگرمیهای بیشتری نیاز داشت. زمان که سینما در شهر ما بسیار محبوب بود بسیار جوان بودم و فیلمهای زیادی را در سالنهای سینما شهر تماشا میکردم، فیلمهای کلاسیک و وسترنی که علاقه من به سینما را شکل داد. بنابراین من سینما را از طریق تماشا کردن فیلم یاد گرفتم و به مدرسه فیلمسازی نرفتم. در عین حال فعالیت در حوزه عکاسی را نیز آغاز کردم چرا که فکر میکردم عکاسی پایه و اساس خوبی برای سینما و بویژه سینمای مستند است.
چگونه با نگهدار جمالی آشنا شدید و چقدر زمان نیاز داشتید که متوجه شوید که وی سوژه مناسبی برای ساخت مستند «من نگهدار جمالی، وسترن میسازم» است؟
نگهدار جمالی را در نمایش یکی از فیلمهایش دیدم. وی خود را به عنوان یک فیلمساز معرفی کرد که فیلمهای وسترن میسازد و خیلی هم در این باره جدی بود. او فیلمهایش را به من داد و من پس از تماشای آنها بسیار شگفتزده شدم و تصمیم گرفتم مستندی درباره او و فیلمهایش بسازم. میخواستم تحقیقات بیشتری انجام دهم و همچنین فیلم را در شرایط مالی بهتری بسازم و تخصص بیشتری داشته باشم. از زمان آشنایی با نگهدار جمالی تا زمانی که مستند وی را ساختم دو سال طول کشید. در طول این دو سال به تماشای فیلمهای او نشستیم و به محل فیلمبرداری فیلمهای او میرفتیم و با خانواده او نیز آشنا شدم.
آیا خود را به عنوان فیلمساز شبیه نگهدار جمالی میبینید؟
از نظر رویکردمان به فیلمسازی خیلی زیاد شبیه هم نیستیم. او دوست دارد رویاپردازی کند و قهرمان بسازد و من دوست دارم درباره آدمهای واقعی و اهدافشان در زندگی فیلم بسازم. اما شباهتهایی در تکنیکها داریم و هر دو عاشق سینما هستیم و عاشق ساخت فیلم از طریق تلاش فراوان و بدون ترس، وابستگی و با بودجه کم هستیم. به یاد میآورم عباس کیارستمی چقدر سبک فیلمسازی "نگهدار جمالی" را دوست داشت و حتی در یکی از ورکشاپهای فیلمسازیاش در ژاپن یکی از فیلمهای وی را برای دانشجویانش به نمایش گذاشته بود و به آنها گفته بود: "یاد بگیرید مثل نگهدار بدون ترس فیلم بسازید".
من (کامران حیدری) نیز این قانون را دنبال میکنم. هر فیلمسازی یک فیلمساز محبوب دارد و فیلمساز محبوب من "نگهدار جمالی" است.
ظاهراً خانواده جمالی از فیلمسازی او و مستند شما ناراحت هستند. آیا مستند شما زندگی او را تغییر داد؟
البته که خانواده او به دلیل شرایط او و عشق دیوانهوارش به سینما از او ناراحت هستند که دلیلی اصلی آن این است که نگهدار بیشتر زمان خود را صرف فیلمسازی میکند و به خانوادهاش اهمیت نمیدهد. پس از کامل شدن مستند، چندین نمایش عمومی با حضور او داشتیم و خانوادهاش ناراحتی از این بابت نداشتند و آنها موافقت کردند برای ساخت مستند وارد زندگی شخصی آنها شوم. پس از ساخت مستند، نگهدار خیلی معروف شد و روزنامههای بسیاری با او مصاحبه کردند و برخی مجلات فیلم شمارههایی از مجله خود را به او تقدیم کردند. یک فیلمساز آلمانی نیز مستندی تلویزیونی درباره او ساخت و برای نگهدار که سالها در ناشناسی زندگی میکرد؛ این تغییر بسیار بزرگی بود و به ساخت فیلمهای زیادی پس از آن نیز ادامه داد و هنوز نیز فیلم میسازد.
مستند «دینگومارو» بسیار کم به صورت صریح به موضوع نژادپرستی میپردازد اما حمید سعید شخصیت اصلی داستان زمانی که میخواهد کنسرتی برای جشن گرفتن هویت سیاهان ایران ترتیب دهد با سو برداشت و دشمنیهایی مواجه میشود. جامعه ایرانی چگونه با حضور ایرانیهای با اصل و نسب آفریقایی برخورد میکند؟
این اولین باری است که چنین سوالی از خارج از ایران از من پرسیده میشود. به عنوان یک مستندساز تلاش کردم که نشان دهم سیاهان جنوب ایران چه رابطه خوبی با سایر ایرانیها بواسطه موسیقی دارند. من سالها در جنوب ایران زندگی کردم و نژادپرستی خاصی علیه سیاه پوستها ندیدم، اما مسلماً آنها سبک زندگی متفاوتی با سایرین دارند و در سالهای اخیر علاقه بیشتری نسبت به سبک زندگی، فرهنگ و موسیقی آنها ایجاد شده است.
در مستند «علیآقا» خودتان به عنوان فیلمبردار کار کردید که موجب نزدیکی بیشتر با شخصیت اصلی و خانوادهاش شد. با این وجود شما همچنین با گروه عوامل بیشتر هم کار کردید، کدام را یک ترجیح میدهید؟
فیلمبرداری اغلب فیلمهایم به جز «دینگومارو» را خودم بر عهده داشتم و به جز مستند «علی آقا»، همیشه با تیم کار کردم. به فیلمسازی آسان معتقدم و بنابراین همیشه تیم عوامل کوچکی دارم که احتمالاً سه نفر هستند. قصد دارم در سالهای آینده فیلمهای داستانی و بلند بسازم و بنابراین فکر میکنم به تیم بزرگتری نیاز خواهم داشت.
«علی آقا» به عنوان مستندی درباره پرندگان آغاز میشود و به تدریج تمرکز خود را روی سوژه کوچکتری معطوف میکند. چگونه خواست این پروژه مستند تغییر کرد؟
سوژه فیلم از ابتدا علیآقا بود اما مشخصاً پرندگان بخش بزرگی از زندگی او بودند و بنابراین باید دو خط داستانی را به صورت همزمان دنبال میکردم. نمیتوانم هیچکدام از آنها را نادیده بگیرم چون در آن صورت چیزی گم میشد.
در لحظهای از مستند، علی آقا در آستانه درگیری فیزیکی با شماست. آیا هرگز به رها کردن پروژه و تدوین تصاویری که گرفته بودید فکر کردید؟
لحظات بسیاری بود که نسبت به تمام کردن پروژه ناامید شدم اما میدانستم باید صبور باشم تا مستند به بهترین شکل ممکن ساخته شود. از این دست موارد زیاد بود و در تدوین آنها را کوتاه کردم. همیشه با شخصیتهای فیلم بسیار صمیمی میشوم و علیآقا بیشتر یک دوست بود تا یک سوژه. تلاش کردیم در فیلم توازن ایجاد کنیم، گرچه روزهای بسیار دشواری را تجربه کردیم.
مستند «وا کس چه» با «من نگهدار جمالی، وسترن میسازم»، «دینگومارو» و «علی آقا» فاصله میگیرد، چرا که درباره شخصیتی است که درگذشته است نسبت به سایر مستندها رویکرد غیرمستقیم تری دارد. آیا دلایلی برای تغییر در رویکرد مستند «وا کس چه» وجود دارد؟
نگران این موضوع بودم چرا که سوژههای من در دیگر مستندها شخصیتهای زنده بودند اما تلاش کردم مدل جدیدی را نیز تجربه کنم گرچه ترسناک و استرسزا بود. من عاشق رئالیسم جادویی آمریکای لاتین و بویژه «گابریل گارسیا مارکز» هستم و داستانهای او در عین حال واقعی و جادویی هستند و من نیز تلاش کردم از همین سبک استفاده کنم چرا که زندگی ابراهیم منصفی نیز شبیه داستانی در سبک رئالیسم جادویی است. در این مستند با داستانهای واقعی سر و کار داریم که از طریق رؤیا و جادو روایت میشود.
«واکس چه» دربارهی ابراهیم منصفی شاعر و ترانه سرای سرشناس و الهام بخش جنوبی است که این رویداد اولین نمایش جهانی او به حساب میآید.
آیا فیلمهای خود را در چهارچوب ویژهای در سینمای ایران و یا خارج از آن میبینید؟
بر اساس غریزهام فیلم میسازم و فیلمهایم بسیار شخصی و بر اساس زندگی خودم هستند. بیشتر از سینما و یا هر فیلمسازی، بیشتر تحت تأثیر مردم پیرامونم هستم و این روش فیلمسازی را به من دیکته میکند. همواره تلاش کردم تنها یک سبک را دنبال و خودم را محدود به یک ژانر خاص نکنم اما عاشق فیلمهایی هستم که در تلاش برای یافتن زبانی جدید برای سینما و تجربه گرایی هستند. تلاشم بر این بوده که فیلمهایی بسازم که با تمام جهان ارتباط برقرار کند و نه فقط مردم سرزمین خودم.
به گزارش ایسنا، رویداد «مروری بر فیلمهای کامران حیدری» از ۱۶ فروردین (۵ آپریل) به مدت یک ماه در سینمای «اسپکتل تیاتر» از سالنهای سینمای مستقل و هنری نیویورک برگزار شده است. در این رویداد فیلمهای «من نگهدار جمالی، وسترن می سازم»، «دینگومارو»، «علی آقا» و آخرین ساختهی مستند کامران حیدری «واکس چه» به نمایش در میآید.
«واکس چه» دربارهی ابراهیم منصفی، شاعر و ترانه سرای سرشناس و الهام بخش جنوبی است.
استیون اریکسون منتقد که در وب سایتهای معتبری چون راجر ایبرت قلم میزند و گفتوگوی منتشر شده را تهیه کرده است، از برگزار کنندگان این رویداد است.
او در یک مقالهی مفصل در مورد آثار کامران حیدری، فیلم «من نگهدار جمالی، وسترن می سازم» را ادامهی سنتی در فیلم سازی ایران میداند که انعکاس دهندهی فیلمهایی چون کلوزآپ و درختان زیتون عباس کیارستمی است.
اریکسون تفاوت این فیلم را با دو فیلمی که از کیارستمی نام برده است در نقش آفرینی بسیار کم و مستند باقی ماندن اثر کامران حیدری میداند.
کامران حیدری، مستندساز و عکاس ساکن شیراز پیش از این هم حضور موفقی در نمایشهای جهانی داشته و این بار در سینمای اسپکتل تیاتر که به نمایش آثار تحسین شدهی بینالمللی میپردازد، حضور پررنگی با آثارش دارد.
گفته میشود این اولین بار است که یک فیلمساز ایرانی در نیویورک آثارش را در قالب یک رویداد نمایش میدهد.
مستند «واکس چه» اولین اکران داخلی خود را در جشنوارهی جهانی فجر امسال که از اواخر فروردین ماه برگزار میشود، تجربه خواهد کرد.