آنچه این روزها درباره ساعدی خبرساز شده، نه یک واقعه بلکه محصول یک روند استبدادی مبتذل است.
در چند وقت اخیر اغلب شاهد نمایشهای گیشهای و تجاری در سالنهای تئاتری کشور بودیم. نمایشهایی که معطوف به درآمد و تجارت هستند و در همین راستا دست به دامان سلبریتیها و ستارههای گرانقیمت میشوند. با این وجود هستند نمایشهایی که به جامعه، مسائل دینی، اخلاقیات، بیعدالتیهای طبقاتی، فقر، اعتیاد، بیکاری کارگران و زنان ستمدیده میپردازند. لیلی عاج از جمله کارگردانهایی است که به این مسائل توجه ویژهای دارد و خودش میگوید که این وظیفه دینی و اجتماعیاش است. این کارگردان زن تئاتر ایران چند سالی میشود که در کنار پژوهش به نمایشهای اجتماعی میپردازد. به همین مناسبت پای حرفهای او نشستهایم.
مهدی میامی گفت: بیست و دو سال پیش مصاحبهای کردم و گفتم «تئاتر ایران در و پیکر ندارد»؛ یعنی همان زمانی که امروز حسرتش را میخورم و میگویم چقدر نسبت به حالا خوب بود! اما الان تئاتر بی در و پیکرتر از قبل هم شده است.
علی رفیعی را سالهاست میبینیم که در تئاتر ایران اجراهای بزرگی را روی صحنه میآورد. او تا زمانی که نتواند اجرائی را به صحنه بیاورد که مدرن و بهروز باشد و تا تمام انرژیهایی که در دهه 30 و 40 و 50 و... زندگیاش داشته نتواند در آن جاری کند، سعی میکند هرگز آن را روی صحنه نیاورد؛ بنابراین جای هیچ شکی نیست که خانه برناردا آلبایش را بهروزتر و حتی بهتر از عروسی خون و یرمای فدریکو گارسیا لورکا (با ترجمه احمد شاملو) کار کرده است. برناردا آلبا پس از مرگ شوهرش درها را روی پنج دخترش میبندد که با هیچ مردی ارتباط نگیرند و نتیجه این میشود که آنها عاشق یک مرد میشوند و... . او در این کار با همکاری دراماتورژ (محمد چرمشیر)، تهیهکننده (ستاره اسکندری)، سرمایهگذار (ایراننمایش) گروه کارگردانی: (حمید پورآذری، مهرداد ضیایی و زمان وفاجویی) و بازی: (رویا تیموریان، مریم سعادت، مائده طهماسبی، نسرین درخشانزاده، پریسا صبورینژاد، ریحانه سلامت، یلدا عباسی، سارا رسولزاده، مصطفی ساسانی، مرضیه بدرقه، ساناز روشنی، فرزانه زینتی، ساناز نجفی، ستاره بذرافشان و زهره رمضانی) طراحان: (طراح صحنه: علی رفیعی، منوچهر شجاع و طراح لباس: علی رفیعی و ندا نصر) این نمایش را آماده اجرا کرده است.
علاقه داشتم اين طور اجرا شود كه 200 بازيگر در يك پاركينگ 7 طبقه فقط راه بروند و تماشاگر هم با آنها همراه شود؛ البته در اين بين اتفاقهايي رقم ميخورد و مخاطبان هم ميتوانستند به راحتي حركت كنند. اما در نهايت محل اجرا خيلي اهميت داشت و تنها ابزارم بازيگر بود كه بايد به آن تعداد ميرسيد و رسيدن به هر دو اين پيشنيازها ساده نبود.
حسین پوریانیفر گفت: من چه در دو نمایش قبلیام یعنی «شینیون» و «بیمرگی» و چه در «هار» که آخرین کار دانشجوییام بود، تم مشترک «زوال و آخرالزمان» را دنبال کردم؛ این علاقه شخصی من است ولی سعی کردم آن را به شکلهای مختلف نشان دهم.
کارگردان نمایش «شیروانی داغ» گفت: تئاتر خصوصی با خودش موضوعاتی را تحمیل میکند و این موضوعات تحمیلی، گاهی از اراده، توان و امکان ما فراتر است.
نویسنده و کارگردان تئاتر «باد میوزد» که با محوریت داستان سقط یک جنین چهار ماهه، به مساله خشونت میپردازد، گفت: هنگام نوشتن این متن به حملات داعش و آدمهای زیادی که کشته بودند فکر میکردم و برایم روابط بین آدمها و مساله انتخابشان خیلی جذاب بود. مثل فکر کردن به اینکه چرا یک نفر انتخاب میکند قاتل باشد؟ اینکه ما چطور میتوانیم یک انسان را بکشیم؟ برای همین شرایطی را تصور کردم که یک جنین پس از سقط، زنده به دنیا آمده است.
این روزها نمایش «آهسته با گل سرخ» به نویسندگی زندهیاد اکبر رادی و کارگردانی هادی مرزبان در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفته است. نمایشی که به طور مشخص به روزهای منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ میپردازد. مرزبان پیش از این هم این نمایش را اجرا کرده بود و حالا دومین بار است که تجربه کارگردانی این نمایشنامه را میچشد. بازیگرانی مانند حبیب اسماعیلی، محمد حاتمی، میترا حجار، سام قریبیان و فریبا کوثری نیز در این نمایش بازی میکنند. مرزبان چهار دهه است که مشغول اجرای آثار رادی است و در این راه هم مویش را سفید کرده است. به همین مناسبت پای صحبتهای او نشستهایم.
حرص و طمع در تئاتر ايران بيداد ميكند. هنر واقعي را ناديده ميگيرند. رادي براي هنر واقعي جانش را گذاشت. اكبر رادي سالها وقت ميگذاشت و گاهي چند بار يك متن را بازنويسي ميكرد. رادي نمايشنامه «روزنه آبي» را در ۲۰ سالگي نوشته است
من از طريق نسلي از جوانها و موضوعات آنها سراغ چنين كشمكشهايي رفتم. موادي كه در دست داشتم، تعدادي جوانان جامعه بودند. نسلي از جوانها كه به نظرم حواسمان خيلي بايد به آنها باشد چراكه اينها بخشي از آينده را قرار است رقم بزنند و اگر درست مطالعه نشوند ممكن است آينده خوبي در انتظار هيچ كدام از ما نباشد.
بايد تلاش كنيم درماتورژي به عنوان يك جايگاه يا يك پست در سالنهاي تئاتر تعريف شود. اصلا كار جالبي نيست كه يك نمايشنامهنويس اسم خودش را با عنوان دراماتورژ بيان ميكند.
محمد عاقبتی این روزها نمایش «از کجا اومدیم» را هر روز ساعت 18 در تالار هنر با بازی محمدهادی عطایی و الکا هدایت اجرا میکند که درباره تولد و مرگ برای تفهیم کودکان چهار تا هشت سال است. او همچنین با نمایش «ماهی سیاه کوچولو» که برگرفته از داستان صمد بهرنگی است در جشنواره کودکونوجوان حضور دارد.
علیاصغر دشتی، سرپرست گروه تئاتر دنکیشوت، این شبها نمایش «نامبرده» را در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میبرد؛ نمایشی که روایتی عریان از شکست است و تلفیقی از پردهخوانی، شبیهخوانی، رقص معاصر، هنرهای اجرائی، پرفورمنس و... که توانسته مجموعهای از هنرها را گردآوری کند. در این نمایش که آتیلا پسیانی، نگار جواهریان، پانتهآ پناهیها، رامین سیاردشتی، علی باقری، اصغر پیران، ایلناز شعبانی و حمید حبیبیفر به ایفای نقش میپردازند، هر شب در صددقیقه فروپاشی بر صحنه پدیدار میشود و این فروپاشی انگار حکایتی دیرینه به بلندای تاریخ تئاتر دارد.
شاهین چگینی گفت: وقتی دولت از سالنهای خصوصی حمایت نکند و همهچیز را به گیشه تماشاخانه بسپاریم دچار آسیب میشویم. چراکه بسیاری از تماشاخانهها در رقابت با این گیشهها نمیتوانند سرپا بمانند واز دور خارج میشوند و آنهایی که میمانند وارد رقابت ناسالمی میشوند که به ضرر تئاتر تمام میشود. چون مجبورند همهچیز را از طریق گیشه تامین کنند و شرایط گیشه هم دستور میدهد چه اتفاقاتی در تئاتر بیفتد؛ همه اجراها به سمت و سوی خاصی میرود و تئاتر صرفا ارزش اقتصادی پیدا میکند.
کارگردان نمایش "تنها چیزی قطعی" گفت: برخورد سلیقهای در بازبینی، بزرگترین آسیب تئاتر است.
مدیرکل هنرهای نمایشی با بیان اینکه اخیرا هیچ کارگردان تئاتری به دادگاه احضار نشده است و با اشاره به اینکه "سختگیریها در راستای عمل به قانون است"، تاکید کرد: اگر میخواهیم از تئاتر لاکچری فاصله بگیریم، باید مشکلات بودجهای تئاتر برطرف شود.
حمیدرضا نعیمی که به زودی با نمایش میدانی «رسول» روی صحنه میرود، با اشاره به تازه بودن چنین تجربهای در کارنامه کاریاش، از حمایت نشدن تئاتر حرفهای کشور از سوی شهرداریها انتقاد کرد.
اجراي نمايش «خدايگان» بهشدت برايم هولناك بود. واقعيت اين است كه در طول تمرينات دل تو دلم نبود كه آيا اتفاقاتي كه در نمايش «خدايگان» وجود دارد به مذاق تماشاگر خوش ميآيد يا نه؟!
اصلا برايم باوركردني نيست يك نفر اول كتاب نظري بخواند بعد هم مدعي شود آن تئوري خاص را فهم كرده و حالا قصد دارد براساس آن تئوري نمايش كارگرداني كند. در ثاني ما با ادبيات ترجمه مواجهيم و در پارهاي موارد اصلا متوجه نيستيم چه ميخوانيم. همين تبديل از يك زبان به زبان ديگر خودش پر از سوءتفاهم است. حالا تصور كنيد مترجم از ابتدا درك درستي از يك نكته نداشته باشد، بعد با همان دريافت اشتباه متني ترجمه كند و تازه ما بعد از تمام اين سوءتفاهمها مدعي روي صحنه آوردن اين آرا و نظريات باشيم. من چنين چيزي را باور نميكنم.
علیاکبر علیزاد میگوید: هنری که خود را مطابق با انتظارات تماشاگر تقلیل میدهد، غالبا اخته و بیشکل است. امروز مشکل اصلی در هنرهایی نیست که درصدد جذب توده مردم هستند بلکه نسبت به هنرهایی است که دقیقا طبقهای الیت از تماشاگران را خطاب قرار میدهد.