زيراکس پس از تمامشدن شروع ميشود. مخاطب هم تلاش ميکند که در برابر خود آينهاي بگذارد و گرههاي خود را پيدا کند؛ هرچند سخت، هرچند ناتمام.
چنددرصد مردم ايران، باسواد واقعياند؟ قطعا بيش از ۳۰ درصد نيستند. نصف همين ۳۰ درصد، واقعا استطاعت خريد کتاب را ندارند. در جامعهاي که ۷۰ درصد مردم روزنامه هم نميخوانند و همان عده محدود باسواد همواره با مشکلات مالي دستوپنجه نرم ميکنند، بيشک آگاهي عمومي بالا نخواهد رفت.
ژستها در «سوختن» چگونه هستند؟ آيا رئاليستي هستند؟ آيا توزيع قدرت و نيروهاي سياسي را نمايش ميدهند؟ اغتشاش و آشفتگي در اين بخش از كارگرداني فراوان است. بارت، اشيا را آخرين فرآيند دلالت نخستين ميداند. اشيا در سوختن آنچنان نمادين و شكيل به كار رفتهاند كه تبديل به نشانهاي مازاد شدهاند.
مردم اين روزها قصه ميخواهند، همانند آنچه داريو فو در ايتالياي مملو از مشكل ميآفريند. جايي كه هم فاسد را رسوا ميكند و هم مفسده را عيان. او نه نيروي دستراستي كه متهم به محافظهكاري شود و نه نيروي دستچپي كه متهم به سياستكاري. داريو فو هنرمندي است كه از لباس جديد پادشاه پرده برميدارد. يا به برشت نگاه كنيم. در آثار جستوجو كنيم، واژگانش را كاوش كنيم. انگار اين همه سال گوشه گنجه خاكش داده باشيم؛ در حالي كه او هم روش انتقاد ميآموزد و هم روش آموزش. هم هنرش آگاهيبخش است و هم تعليمي. هم انديشهورزي موردپسند تئاتريها را تامين ميكند و هم عامهپسندي مخاطب معمولي.
اجراي ماسك يادآور نمايشهاي آبزورد است؛ روايتي از فروپاشي ذهني و هويتي يك بازيگر كه گويي زمانهاش بهسر آمده و نوعي هراس از گذشته در او باقي مانده است. هراسي چنان مهيب كه گويي راهي نمانده الا زدن ماسك و پناه بردن بر همان گذشته. در انتها وقتي ماسك از صورت نقشها كنار زده ميشود گويي لحظه آرامش و رهايي فرا ميرسد.
ساموئل بكت سال 1906 در دابلين ايرلند به دنيا آمد. او نمايشنامهنويس، رماننويس و شاعري بود كه از انزوا، اندوه و پوچي مينوشت. بخش عمدهاي از عمرش را در پاريس گذراند. او كه در قالبهاي ادبي مختلف به زبان انگليسي و فرانسه مينوشت.
چيزي كه به عنوان ابزورديسم ميشناسيم در فرانسه در اوايل قرن نوزدهم به خصوص در حوزه نمايشنامهنويسي نمود اغراقآميزي پيدا كرد. نميتوان در فارسي ابزورديسم را «پوچگرايي» بخوانيم، چون پوچ چيزي نيست كه خواننده يا نويسندهاي بخواهد به آن گرايش داشته باشد. بنابراين ميشود ابزورديسم را ادبيات «پوچنما» ناميد.
در نمايشنامههاي بكت پايان رخ نميدهد. شبيه رمانهاي كافكا، اين درامها تا ابد ادامه پيدا ميكنند. نوعي اعلام پايان و در عين حال امكانناپذيري پايان هميشه در اين درامها وجود دارد. اما چرا دقيقا نوعي اجبار براي اعلان پايان و عدم امكان پايان در اين آثار دستاندركار است؟
شكست اگرچه واسطه فهم بكت است اما در عين حال مخربِ همان نظام نيز هست و اين ديالكتيك ميان ميل و شكست است. همين امر سبب ميشود تا بكت از حاشيهروي، زيادهگويي، لفظپردازي و گرفتاريهاي تكنيكي نوشتن در امان باشد.
سهراب سلیمی کارگردان نمایش «آقای اشمیت کیه؟» برای رفاه حال دانشجویان یکشنبه و دوشنبه هر هفته دیدن این نمایش را با پنجاه درصد تخفیف در نظر گرفت.
برنامههای چهارمین همایش برگزیدگان جشنوارههای تئاتر استانهای کشور از روز پنجشنبه ۵ دی ماه با حضور هنرمندان آغاز میشود.
به مناسبت دوازدهمین سال روز درگذشت استاد اکبر رادی، بنیاد اکبر رادی متن پیامی را منتشر کرد.
مدیرکل هنرهای نمایشی از تغییر اعضای شورای راهبردی این اداره کل و سپردن مسئولیت آن به اداره برنامههای تئاتر خبر داد.
آلودگی هوای تهران که در چند وقت اخیر، تعطیلی مدارس و هشدار به مردم برای بیرون نیامدن از منزل در مواقع غیرضروری را به همراه داشته است، در حالی باعث کاهش مخاطبان تئاتر شده که بر فروش سینماها تاثیری نسبتا مثبت داشته است.
سهراب سلیمی کارگردان نمایش «آقای اشمیت کیه؟» معتقد است تئاتر را از هویت خود دور و خانواده تئاتر را در بیابانی برهوت رها کردهاند.
پوستر نمایش «مانستر» به کارگردانی کوروش شاهونه منتشر شد.
با پایان یافتن اجراهای «سوگ جامه» در تالار سایه و «خاک و تاج» و «دستهای آلوده» در تالار قشقایی سه اثر تازه راهی تالارهای مجموعه تئاتر شهر شدند.
در احکام جداگانهای از سوی بهزاد صدیقی اعضای گروه داوری بخش مسابقه مقالات رادیشناسی دومین جشنواره تئاتر اکبر رادی معرفی شدند.
نبود نصرت در این سالها چنان بر خاطره همه کسانی که میشناختندش سایه افکنده بود که کمتر از کارهایی که در این سالهای فطرت انجام داده گفته میشود. صورتکهایش را که احتمالا وصفش را شنیدهاید. کاش موزه اش کنند و مردم را در نبودش با او همدم کنند.
هومن گامنو قرار است در نمایشنامهای به نام «دزدان شماره43» به کارگردانی شاهین صادقیان روی سن برود.