نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
فیلم «مغز استخوان» از مشکلات فیلمنامه بیشتر از فرم و ساختار ضربه میخورد زیرا هسته مرکزی دراماتیک ندارد و این ضعف اثر را تبدیل به فیلمی خستهکننده و بیهدف میکند.
آنجلا لنزبری بازیگر کهنه کار سینمای جهان جایزه افتخاری تونی را دریافت می کند.
محمد کارت و جنس نگاهش به سینما را باید بر مبنای مجموع آثاری که در سینمای مستند، کوتاه و بلند داستانی و حالا سریالسازی ارائه کرده است، بررسی و تحلیل کرد. استخراج وجوه اشتراک میان آثاری همچون «شنای پروانه» در سینمای بلند داستانی، «آوانتاژ» و «خون مردگی» در سینمای مستند و «بچهخور» در فضای فیلم کوتاه راهگشای شناخت شیوه نگاه کارت به سینما و فیلمسازی است.
فارغ از درست یا اشتباه بودن این ادعای ورایتی، بازتاب این اتفاق برای فرهادی در سطح جهانی، بسیار پررنگ بوده است. فرهادی هیچگاه گمان نمیبرد که در نشست خبری کن ۲۰۲۲، یک خبرنگار دانمارکی از وی درباره این اتفاق سوال بپرسد و وی در برابر دهها دوربین مجبور باشد تا برای نخستینبار، به شکلی مستقیم راجع این اتفاق اظهارنظر کرده و به نوعی از خودش دفاع کند.
در شبهصنف خود بنگرید که در سالهای گذشته چه کسانی سرمایهدار شدند؟ چه کسانی مالک شدند؟ چه کسانی صاحب خانه و عمارت و صندوق میلیاردی شدند؟ چه کسانی همیشگی شدند و حتی با حضور شما به قدرت اجتماعی و هنری و سیاسی و مدارک جعلی علمی رسیدند؟ و بنگرید چه کسانی هر روز فقیرتر و فراموش و منزوی شدهاند؟
در چنین داستانهایی (واقعیتهایی) مخاطب و یا دست کم بیشتر مخاطبین از ابتدا و انتهای آن آگاه هستند، این هنر فیلمساز است که بتواند با عناصر سینمایی، بیننده را نگه دارد. و با خرده پیرنگهایی درست اصل داستان را پرورش دهد. رخدادی به این بزرگی و در تاریخ ماندگار، شود فیلمی به نام «عنکبوت» با بازیهای ضعیفش؛ با کارگردانی نابجایش و متاسفانه موسیقی غیر تاثیرگذارش؛ جز افسوس برای سینما، نامی نمیتوان بر آن نهاد.
تاریخ شفاهی سینمای ایران خوب به یاد میآورد که جواد شمقدری در دولت دهم بر همین صندلی که اکنون شما نشستهاید، تکیه زده بود و هر کاری کرد تا درِ خانه سینما به روی اهالی آن بسته شود. او موفق شد. بله در مقطعی کوتاه. اما آیا این در بسته ماند؟ خیر .
در شرایطی که در پرونده فیلم قهرمان، مستند مورد نظر مبتنی بر یک داستان واقعی بوده و از این رو شرایط تعلق حق اقتباس را ندارد. در نتیجه، باید بر این عقیده باشیم که در پرونده فیلم قهرمان حق اقتباس اثر نقض نشده است و به فرض هم که نقض شده باشد اساسا نقض این حق در نظام حقوقی ایران جرمانگاری نشده و موجبی برای صدور قرار جلب به دادرسی متصور نیست.
با هر معیاری داریوش مهرجویی در کنار عباس کیارستمی از شاخصترین چهرههای سینمای ایران است. ویژگی عمده او این است که همواره کوشیده طوری فیلم بسازد که علاوه بر تماشاگران خاص خودش، طیف گستردهتری از تماشاگران را نیز به سالنهای سینما بکشاند و در این کار کموبیش موفق بوده است.
مهدویان در مرد بازنده هم میخواهد به علایق شخصی (مثلا فیلمهای ملویل) بپردازد، هم قصه روزگار را بگوید (مانند اشاره به فساد آقازادهها و انتقاد اجتماعی از سیستم) و هم با مهارت اجرایی و خلق لحظههای سینمایی کار را پیش ببرد.
فکرش را بکنید که برنامههای سینمایی برنامههایی فرهنگی و اینترتیمنتند و غالبا هم به مسائل عادی و طبیعی مدیوم میپردازند و افراد دعوتشده به این برنامهها هم همگی اصطلاحا «دابل چک» هستند، یعنی مشکلی برای حضور در برنامه ندارند. البته مشکل از جایی برمیخیزد که شما نباید برنامهای برای تماشا بسازی و چهار تا کامنت خوب بگیری و... بنابراین، برنامه تعطیل.
«قدغن» به کارگردانی مجید مافی تازهترین فیلم این کمپانی، که نوروز اکران عمومی شده بود، پس از دو هفته به چرخه اکران آنلاین وارد شد. «قدغن» به سبک و سیاق تولیدات پویافیلم، مناسبات، روابط و شخصیتهایی را بازتعریف می کند که از دل فیلمفارسی آمدهاند. سینمایی که خوب یا بد با هر کیفیت، محصول دوران و جامعهای بوده که دیگر وجود ندارد.
«تریلر» مفهوم خاص و محدودی در سینمای جهان دارد و به فیلمهایی اطلاق میشود که ضرباهنگ تندی داشته و تعلیق در سرتاسر آنها ملموس است. در ایران اما این تعریف، چندان برای سینمادوستان جا نیفتاده است و این اصطلاح، برای تمامی آثاری که تم جاسوسی دارند، به کار گرفته میشود.
فقط کافی است تصور کنیم اگر قرار بود استفاده از گوگل، فیس بوک، توییتر تا تلگرام و گوگل کروم و فایرفاکس و هزاران چیز جدید دیگر در سیطره تصمیم گیری "مسوولان تاخیری" می بود تا 20 سال طول می کشید تا آنها را آزاد و حلال می کردند.
اگر نگاهی به عملکردِ ۱۴۰۰ و چندسالِ اخیر صدا و سیما بیندازیم در کنار موفقیتها و ناکامیها، فقدان پژوهش و اندیشه به وضوح دیده میشود.
یک کارشناس سینما معتقد است: افزایش ۵۰ درصدی بهای بلیت سینماها چشمانداز روشنی را در سال ۱۴۰۱ پیش روی سینمای ایران قرار نمیدهد.
جوایز ایندپندنت اسپریت که به انتخاب بهترین فیلمهای مستقل آمریکا میپردازد «دختر گمشده» را به عنوان بهترین فیلم سال انتخاب کرد.
یکی از ترفندهای مرسوم در آشنازداییِ نمایشی، روبهروکردن تماشاگر با تفاوتهاست. در فیلم «جنایت بیدقت» شناخت تماشاگر در مواجهه با یک میزانسن ناآشنا، چرخهای نامنظم و معیوب را تجربه میکند که البته فرجامی تثبیتشده و اخلاقی دارد.
داستانهای مربوط به قتلهای زنجیرهای میتوانند با معما و وحشتهای سرگرمیساز پیوند بخورند. در فیلم عنکبوت اما خبری از این چیزها نیست.عنکبوت حتی به شکلی کاملا آیینهوار تصویر خود همان قاتل زنجیرهای معروف را هم به مخاطبش نشان نمیدهد تا خود آن مخاطب برداشتهای روانشناختیاش را صورت بدهد.
قدرت بازیگری «طهمورث» را بیشتر در تئاترها میشود به یاد آورد که خانه اول و اصلی او نیز به حساب میآید و از دهه چهل و پس از تجربیاتی که با زندهیادان «نصیریان»، «انتظامی» و خصوصا «داود رشیدی» کسب میکند و نیز دورهای که با «پیتر بروک» میگذراند، تئاتر را به صورتی جدی ادامه میدهد.