نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
«تی تی» بر سر چند راهی شاعرانگی، درام و مضامین شعاری به سرگشتگی و بیراهه افتاده است و به وفاق آرمانی فیلمساز نزدیك نمیشود.
فیلم بیش از آنكه بازتابی انتقادی از جامعه باشد تنها آن را استوارتر میكند، زیرا در رویكرد بازتابی به چالش كشیدن و انتقاد از وضعیت است كه اثر را ارتقا میبخشد نه یك گزارش صرف و صدالبته القای آن كه برای آرامش و پرهیز از قصاص بهتر است سكوت كنیم.
«زالاوا» فیلمی متوسط اما جسورانه در بخشهای ایده، روایت، صحنه پردازی و تدوین در پرونده «ارسلان امیری» فیلمنامهنویس با سابقه و كارگردان نوپا و خوش آتیه كشورمان ثبت خواهد شد و ما را به مسیر روشن خود خوشبین میكند.
فیلم سینمایی «مامان» به کارگردانی «آرش انیسی» از جمله آثاری بود که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، اثری که در کاخ رسانه با اقبال خوبی روبرو نشد اما در عین حال توانست در پنج بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شود. با وجود پرتعداد بودن نامزدی این فیلم در نهایت تنها یک سیمرغ آن هم بر شانههای «رویا افشار» بازیگر نقش اول اثر تکیه زد.
فیلم سینمایی «ابلق» همچون نام خود درگیر چند رنگی در فرم و محتوا است، اثر حاوی موضوع و حرف مهمی است اما نمی تواند به درستی و همگام با مشکلات جامعه آن را بیان کند، انگار که کارگردان چندین گام از زمانه خود عقب مانده و موضوعی را مطرح می کند که جامعه امروز عکس آن را طلب می کند.
فیلم کوتاه «وضعیت اورژانسی» که به عنوان بهترین فیلم کوتاه جشنواره سی و نهم فجر انتخاب شد و سیمرغ بلورین دریافت کرد؛ نمونه خوبی از درک درست مدیوم فیلم کوتاه به جهت انتخاب زاویه نگاه به قهرمان و وضعیت بحرانی او است.
شاعرانگی فیلم «تیتی» محصول احساسات لطیفی است که بین آدمها رد و بدل میشود. فیلم بدون آنکه در دام احساسگرایی بیفتد، یک عشق واقعی را به تصویر میکشد. عشقی که پر سوز و گداز و هیجانی نیست؛ بلکه ریشههای عمیقی دارد و نتیجهاش بهبود اوضاع طرفین است.
شاید بتوان فیلم «مصلحت» را تلاشی دانست از سوی طیفی که همواره سعی در پاسخ به پرسشهای مردمی دارند که با بی عدالتیهای امروز در جامعه دست و پنجه نرم میکنند.
کاری به فعالیتهای سینمایی پژمان جمشیدی نداریم، اگرچه تعریف و تمجید کارشناسان امر در این زمینه از پژمان جمشیدی بهخوبی گواه همه چیز است ولی دست کم درباره زمان فوتبال پژمان جمشیدی باید با احترام بیشتری صحبت شود. او یکشبه به رؤیایش در فوتبال نرسید و برایش عرق ریخت و جان کند.
ابلق از تمهیدات بصری خوبی برخوردار است و بازی هوتن شکیبا نیز مثل همیشه مجذوب کننده و از نقاط قوت فیلم است اما نقاط ضعف فیلم آنقدر زیاد است که آبیار را در مسیر عقبگرد کارنامه فیلم سازی اش قرار داده است.
مصلحت در مواجهه اول یک فیلم سفارشی محسوب می شود که خیلی واضح میخواهد پروپاگاندا باشد و بخشی از دستاوردهای حاکمیت را با گفتمان به روز تر و چالشی تر روایت کند از این رو نمی توان تنها به خاطر سفارشی بودن یا محصول یک ارگان بودن فیلم را تقبیح کرد چرا که امتیازات فیلم ورای سفارشی یا پروپاگاندا بودن آن است.
«روشن» فیلمی به غایت متفاوت و سخت که ریسک در نیامدنش خیلی بیشتر از موفقیت اش بود؛ اما حجازی در فیلم های قبلی اش هم نشان داده بود که فارغ از موفقیت یا شکست، فیلمساز جسور و تجربه گرایی است.
کارگردان خانواده ایرانی را خوب می شناسد. جنوب و آبادان را خوب می شناسد و از همه مهمتر اینکه بلد است فیلم ضد جنگ هم بسازد. بلد است که طنز اجتماعی را خوب در دل کار جا دهد. بلد است که حتی بازیگران نابلد و کم سن و سال را خوب به درخشش وادارد.
بزرگترین اشتباه کارگردانی، موسیقی انتخابی فیلم است که ضربهی مهلکی به فیلم میزند. هر آنچه از فیلم ترسناک فرنگی بوده، وارد فیلم شده اما در روستایی کردنشین در ایران!
حمیدرضا آذرنگ در ساخت نخستین فیلم سینمایی خود نشان داد سینما را می شناسد و در این مدیوم با ذهنیت خلاق و به دور از شعار زدگی می تواند رشد کند.
مهمترین خصوصیت بارز اولین فیلم عادل تبریزی، صداقت در روایت آن است. یعنی فیلمی اورجینال است. نه سراغ کپی کاری رفته و نه ادای فیلم های روشنفکرانه را درآورده، بلکه کارگردان چیزی که خودش انگار با پوست و استخوانش لمس کرده را عینیت بخشیده است.
مامان فیلم ساده ای ست؛ ساده از این حیث که سادگی را به عنوان جهتی برای پرداختن به چنین دستمایه ای برگزیده است. مفاهیمی که علیرغم ظاهری ساده جزو پیچیده ترین مباحث در گستره ی روابط فردی _ خانوادگی محسوب می شوند.
«منصور» به جای اینکه پروژه ای ملی تلقی شود به فیلمی قهرمان پرور با پس زمینه و کنایه های سیاسی بدل شده که به طور قطع باعث تقلیل ارزش سینمایی آن به جهت این تداخل سیاست و هنر در فیلم شده است.
روشن تازه ترین فیلم روح الله حجازی، یک فیلم شخصیت محور است. او کاراکتری خلق کرده که به هیچ وجه اِلمان های قهرمان بودن ندارد و به شدت قرار است مُنفعل و بی خاصیت باشد. یک شخصیت عجیب و غریب که هیچ کاری نمی کند و در جهان ذهنی خود دست و پا می زند.
فیلم روشن نود دقیقه مخاطبش را در دنیایی چرک، بیرحم و تاریک رها میکند. انگار مسابقهای برپا شده که چه کسی میتواند بیشتر مخاطب را افسرده کند و فیلمساز میخواهد برنده این رقابت باشد. جمع آوری خردهداستانهایی درباره فقر، بیخانمانی، تنفروشی، اعتیاد، خیانت، طلاق و خیلی چیزهای دیگر کار دشواری است که متاسفانه کارگردان از عهدهاش برآمده است.