شطرنج باد یادآور استعداد اوست و به نوعی ادای احترام گیتا اصلانی به میراث پدرش است. گیتا میگوید: «وقتی پدرم نسخه ترمیم شده را دید گفت مثل ملاقات با روانکاوی است که به او یادآوری کرده اصلا چرا میخواسته فیلمساز شود. او واقعا خوشحال بود. پدرم از هیچ چیز پشیمان نیست. این فیلم مانند فرزندی است که گم کرده و اکنون آنها دوباره به هم رسیدهاند.»
«طلا» آخرین ساخته سینمایی پرویز شهبازی از جمله فیلمهایی است که دو سال از ساخت آن میگذرد اما طی این مدت نتوانست راه به اکران عمومی ببرد که احتمالا موضوع حساس و حواشی احتمالی آن دلیل آن بوده است. با این حال قرار است از این هفته روانه نمایش آنلاین شود.
چند سالی است که راههای خودنمایی، حتا خودنمایی مفرط و پولساز، خیلی پیچیده نیست و به لوازم زیادی نیاز ندارد. مواد لازم: اعتماد به نفس کافی و جسارت + زرنگی و بعضا بدجنسی + یک دستگاه تلفن همراه.
کیوان امجدیان روزنامهنگار و منتقد سینما با اشاره به بلاتکلیفی پروژههای سینمایی و شبکه نمایش خانگی که به دلیل کرونا تعطیل شده بودند، به انتقاد از انفعال مدیریت سینما در این زمینه پرداخت.
کلاهش را برعکس روی سرش گذاشته و سرمست با دوستانش در پارک قدم میزند. چشمش به یک پاکبان میافتد و با خنده میگوید: «لباسمو با رفیقم ست کردم!» وقتی پاکبان خسته به او میگوید «برو»، با صدای بلند میخندد و به دوستانش میگوید «فقط مونده این به من بگه برو»!
تماشای فیلمها با اکران خانگی، بیشباهت به کتابخواندن نیست که میتوان در آرامش و با فراغ خاطر، جملهها را چند بار خواند، در متن تعمق کرد و احتمالا ادامه خواندن را به فرصتی دیگر موکول کرد.
خروج ابراهیم حاتمی کیا از ضعیف ترین آثار کارنامه فیلمسازی وی به شمار می آید که اگر حضور فراموش نشدنی فرامرز قریبیان در فیلم نبود شاید می توانست سقوط وی نیز لقب گیرد!
شاید جالب باشد بدانید بیشترین قاچاق فیلم در هند صورت میگیرد و در چین که جایگاه دوم را دارد، نصف هند این کار انجام میشود. رتبه سوم نیز به ایالات متحده آمریکا اختصاص دارد.
پدرسالار به عنوان نمونه آثار موفق در کارنامه نوشتاری محلوجیان و کارگردانش زنده یاد خواجویی، برگرفته از نگاه اجتماعی در حال پوست اندازی سالهایی روی آنتن رفت که شاید پدرسالاری یا مرد سالاری در انتهای راه طولانی اش به سر میبرد.
بحران کرونا از اسفند ماه سال گذشته وارد کشور شد و به طور کلی تمامی فعالیتهای فرهنگی و هنری از جمله تئاتر، سینما و موسیقی را تحت الشعاع خود قرار داد. اتفاقی که اذعان بسیاری از هنرمندان تاثیری طولانی مدت بر بدنه فرهنگی هنری کشور خواهد داشت.
شاید آقاخانی این سالها به اندازه برخی هم دوره هایش بر سر زبانها نبود چه که بی حاشیه کار کردن، چنین پیامدهایی هم دارد و در دورهمی های ثابت این سالها حضور نداشت، ولی مزد تلاش شائبه اش را زمانی میگیرد که خنده هایی که بر لبان مخاطب می نشاند؛ ماندگاری اش چه بسا افزونتر و جاودانه تر است.
ثقفی در «روسی» عشق و حسرت را با خشم و انتقام گره میزند و با یک رویکرد فرمالیستی و وسترنگونه از خاک و باد و باران، برای قهرمانانش جهانی آخرالزمانی پدید میآورد. اینبار قصه نخنما و تکراری تجاوز و انتقام و عشقهای نافرجام، در دایرهای از فضاسازی، رمزپردازی و با اغراق در بدن و بیان بازیگران روایت میشود.
جدایی فیلمی است که هر شخصیت مهمش تلاش میکند با وجود محدودیتهای مشابه، زندگی خوبی داشته باشد. این نگرش آنها را به ناهماهنگی و محضر قاضی میکشاند؛ چون احساس انسانی قانونبردار نیست. فیلم به شکلی مستقیم و غیرمعمول تماشاچی را درگیر میکند؛ زیرا گرچه میتوانیم منطق ورای تصمیمهای هرکس را ببینیم، ولی احساس ما شاید با آنها موافق نباشد.
مهمترین کاربرد فیلم «مردهها نمیمیرند»، این است که منتقدان سینمایی را بهسرعت از خود متنفر میکند؛ سینمادوستانی که توقع دیدن صحنههای جذاب «گوست داگ» یا لذتبردن از آشنایی با شخصیتهای نایاب «مرد مرده» را دارند و حالا با دیدن این فیلم، نمره منفی را در کارنامه فیلمسازی جارموش ثبت میکنند.
فیلم «جودی» سقوط تراژیک و فروپاشی یک استعداد بیبدیل را به نمایش میگذارد که در 47سالگی، شش ماه پس از کنسرتهای لندن در تنهایی تراژیک و طردشدگی ژرف بر اثر اوردوز و سوءمصرف باربیتورات و مواد مخدر، در حمام خانه خود در لندن، جهان هستی را بدرود گفت.
رویکرد فیلم این برداشت را برای من ایجاد میکند که مخاطبین زیادی فیلم را پرترهای نه از طرح برگزیت کهنه احمقانه؛ بلکه از مشکلات مردم در حبابی از لندن میبینند. آیا کارگردان چنین قصدی داشته است؟ من نمیدانم؛ اما میتوانم بگویم که اتحادیه اروپا جایی است که به حقوق کارگران بها میدهد و خارج از آن جایی است که مردم باید بیشتر و با بدبینی، ستم بیشتر، انزوای اقتصادی بیشتر و به صورت استثمار شده کار کنند. این فیلم درخشان ذهن را بسیار درگیر میکند.
سينماي كن لوچ شايد در نظر بسياري خيلي دور از سينما به معناي تخيلورزي و بيان هنرمندانه باشد، اما به اصليترين نياز يك انسان كه همانا تلاش براي ادامه زندگي است، ميپردازد. كافي است صحنه پاياني متاسفيم جا ماندي را با خود مرور كنيم تا عمق درد و رنج يك انسان درمانده و زخمي را در منطق خشك زندگي مدرن و صدالبته سيستم سرمايهداري دريابيم.
دیگر نه از عددسازی و جعل آمار کاری برمیآید، نه میشود سر سرمایهگذارهای تازهکار را بسادگی شیره مالید. قیمت تولید معقول و دستمزدها منطقی خواهد شد. هر کسی در این بازار سالم میتواند به قدر هوش و عرضه و توان و خلاقیتش رقابت کند و شاید دیگر شرافت معادل تنگدستی نباشد.
اتمیکیا اما در «خروج» بر خلاف «آژانس شیشهای» نمیتواند خواسته شخصیت اصلی معترض خود را محقق کند، چون زمانه عوض شده، سیاستها تغییر کرده، موضعگیریها دیگر همان موضعگیریها نیست، گرد و خاک جنگ حسابی خوب خوابیده و رزمنده آن روزگار پس سفیدی ریش و موی خود پنهان و مجبور به سکوت و تحمل ظلم میشود.
«خروج» علاوه بر مبارزه برای باز کردن مسیری تازه در سینمای ایران و هموار کردن راه برای ورود سایر فیلمسازانی که متقاضی اکران آنلاین آثار خود هستند، باید با کسانی هم که به دنبال عرضه نسخههای غیرمجاز و کپی شده این فیلم هستند، مبارزه کند.
«خروج» اثری معترض است. بله، پیکانش سوی دولت است، و این سیاست این روزها خیلی نرخ روز است، اما همه میدانیم که سطحِ اعتراضِ سینما نمیتواند از این بالاتر برود؛ ما اجازه داریم به دولت اعتراض کنیم، چون انتخاب خودمان است، وگرنه گمانتان میشود فیلمی ساخت که مثلاً اعتراض به دیگر ارکان یا قوهها باشد؟ بیتردید خیر!