نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
سیدمحسن هاشمی در یادداشتی با عنوان «تاملاتی بر پیشنویس اساسنامه خانه سینما» به بررسی نکاتی درباره اساسنامه جدید خانه سینما پرداخته است.
گرچه درست نیست به این صراحت بگویم اما بگذارید، بگویم این روزها ناصر تقوایی حال خوشی ندارد چون حال خوش از خلق کردن و کار کردن ناشی میشود. ناصر تقوایی الان هیچ کاری نمیکند مگر این که اطرافیانش مدعی باشند او مینویسد. بله او سالهاست که مینویسد اما برای کشوی میز و نوشتههایش را انبار میکند.
میزان فروش فیلمهای در حال اکران نشان میدهد فیلمهایی که اکران آنلاین را انتخاب کردند، نهتنها ضرر نکردند، بلکه حتی عایدی بیشتری از اکران در سینما نصیبشان شده است.
فيلم «شناي پروانه» كه بناي روايي و بصري خود را بر اين تفكيك استوار كرده، «جنوب شهريها» را مهاجران غيررسمي ميداند كه بايد به هر شكلي حضور غيرمدني و هنجارشكنانهشان از فرهنگ شهرنشيني پاك شود.
مضمونهايي چون «يأس فلسفي»، «گمگشتگي»، «سادگي»، «هراس از مرگ»، «خودشيفتگي»، «انسانگرايي ليبرال» و... در كارهاي فرمانآرا موج ميزند كه با انديشههاي ماركسيستي و انتقادي كارگرداناني چون مسعود كيميايي، امير نادري، فريدون گله و سهراب شهيدثالث متفاوت است.
انگار تب شنای پروانه در چند ماه تعطیلی سینما و سروکلهزدن با کرونا فرو نشسته و باعث افزایش واقعبینی منتقدان در مواجهه با این فیلم شده است. موضوعی که به خوبی در نگاههای متفاوت شماری از منتقدان به این فیلم که در ادامه میآید، قابل دریافت است.
«همگناه» یک اثر فاخر و درجه یک نیست اما با تکیه بر قصه جذاب و چهرههای محبوب مردم توانسته مخاطبان را راضی نگه دارد
شاید فیلم «جهان با من برقص» تماشاگرانِ سینمادوست را متوجه کپیبرداری یا برداشتی علاقهمندانه از فیلم «زندگی یک معجزه است»، ساخته امیر کاستوریکا کند یا نمونههای سینمایی دیگری که در دستهبندیهای روایی رایج «ضدقصه» خوانده میشوند.
هر چقدر که سریال «دل» به لحاظ بصری و شنیداری، خوش رنگولعاب است، از لحاظ فیلمنامه و قصهگویی حفرههای فراوانی دارد که بهراحتی پرشدنی نیستند.
با استفاده از ویترین جذاب بازیگری و اجرای خوش رنگولعاب، نمیتوان سریال ماندگار ساخت. آنچه یک سریال را ماندگار میکند، داستانگویی اثرگذار و چندلایهبودن داستان و تأویلپذیری آن است؛ چیزی که در یک دهه اخیر فقط در سریال شهرزاد 1 اتفاق افتاد که آن هم اثرگذاریاش را در قسمت 2 و 3 از دست داد!
فیلم «ناخدا خورشید»، ساخته تأثیرگذار ناصر تقوایی، اگرچه با اقتباس از رمان «داشتن و نداشتن» اثر ارنست همینگوی به نگارش درآمده، اما فراتر از یک اقتباس صرف، به یک روایت کاملاً ایرانی تبدیل شده است. این اثر با پیوند عمیق به رویدادهای تاریخی دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ ایران، بهویژه وقایع پس از کودتای ۲۸ مرداد و سرکوب حزب توده، تصویری جذاب و دیدنی از جامعه آن دوران و خصوصیات گروههای سیاسی مختلف ارائه میدهد که دلیل اصلی ماندگاری و تأثیرگذاری آن است.
انتشار عکس «بهنام بانی» به عنوان بازیگر فیلم سینمایی «گشت ارشاد ۳» طی هفتههای گذشته با واکنشهای متفاوتی روبرو بوده است، البته اکثریت این واکنشها نقدهای تندی از سوی اهالی سینما و منتقدین بوده است.
مستند نیمه بلند «جای نگرانی نیست!» با توجه به اسم کنایهآمیزش نشان میدهد در کشوری که دارای بیشترین خط زیستی قدیمیترین رویشگاه جنگلی جهان است چگونه با سوء مدیریت و عدم آموزش همگانی میتوان یک ثروت بزرگ را با خاک یکسان کرد!.
«دکترمحمد هادی کریمی» طی یادداشتی به تحلیل چگونگی مواجهه جوامع با پدیده کرونا و پساکرونا از منظر رسانه و سینما پرداخت.
شاید پیمان قاسمخانی با تکیه بر تجربه موفق حضور خودش و محسن تنابنده در «سن پترزبورگ» راه موفقیت را فهمید و سراغ ایجاد یک زوج تازه در سینمای ایران رفت. زوج درخشانی و جمشیدی متفاوت با زوجهای مشابه سینمای ایران هستند.
آیا فیلم نوآر فقط محدود به فیلمهای آمریکاییای است که در دوره سینمای کلاسیک بین ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۸ بهصورت سیاه و سفید تولید شدند یا دوره وسیعتری از سینما را پوشش میدهد؟ توصیف نوآرکرهای در نگاه جزماندیشان و نابگرایان، ممکن است بهدلیل تناقض درونی اساسا به رسمیتشناخته نشده و مطرود واقع شود. اما امروزه بیشتر منتقدین معتقدند که نوآر مرزهای ملی یا موقتی و زمانی نمیشناسد
کشتارگاه را می توان با خیال راحت تماشا کرد که هم جذابیت بصری بالقوه ای دارد و هم شعور مخاطبش را دست بالا فرض می کند و در این سالها،سینمای ایران به این فیلم ها، بیشتر نیاز دارد. فیلم هایی مثل کشتارگاه، هجوم، تومان و …
لطفا کمی و فقط کمی به شعور مخاطبتان رحم کنید. یعنی بازیگرانی که چند نفر از آنها کارنامه پر و پیمانی دارند و حتی چند سیمرغ و تندیس بازیگری هم گرفته اند، یک بار هم از نویسندگان و کارگردان نپرسیده اند، علت و معلول این موقعیت های پا در هوا چیست؟!
«حکایت دریا» فیلمی است که در سطح پایینی از بیان سینمایی قرار دارد و حتی نمیتوان آن را به عنوان یک اثر شخصی نیز پذیرفت، زیرا هیچ بعدی از ذهن و درونیات شخصیت اصلی را به ما نشان نمیدهد.
منتقد و نویسنده نیویورکی معتقد است که فیلم سینمایی یلدا داستانی معمایی را با انگیزههای بخشش، درست مثل یک اثر جنایی هیجان آمیز روایت میکند. نکته ای که همه تماشاگران فیلم در آن توافق داشتند این است که یلدا بدرستی یک اثر کامل است.