نمایش بیپدر به نویسندگی و کارگردانی سیدمحمد مساوات در سالن لبخند در حال اجراست. این نمایش برگرفته از داستان آشنای شنگول، منگول و حبهانگور است ولی با پیکربندی متفاوت. این پیکربندی داستانی به موضوع از خودبیگانگی میپردازد، موضوعی که در چندین وضعیت قابل تعمیم است.
«در شورهزار» را باید نمایشی سمبولیستی در نظر گرفت. هرچند، این نمایش بستری واقعگرایانه دارد اما بر آن است تا کاراکترهایش بهنوعی، تمثیلی از اجتماع باشند. حسین کیانی نگاه واقعگرایانهاش در آثار قبلیاش بارزتر بود اما اینبار بر آن است تا فضایی مفهومی را در صحنه القا کند.
«از چیزی که نشناسم و ندانم که برای آدمی سودمند است یا زیانآور، نمیهراسم و نمیگریزم، من تنها از چیزهایی میترسم که بهراستی میدانم زیانآورند، مانند بیاعتنایی به قانون و سرپیچی از فرمان کسی که بهتر و برتر از من است، خواه خدا باشد خواه آدمی.»
سقراط
بیچاره مکبث با آنکه در نگاه اول از قدرت پذیرندگی و جذابیت و گیرایی لازم برخوردار است اما از آنچه که مسیر کامل متن ویلیام شکسپیر را طی نمیکند، شاید با کمبودهایی هم همراه شده باشد.
نمایش سالگشتگی کاری است از امیر رضا کوهستانی با بازی محمدحسن معجونی، مهین صدری، عبد آبست و هدخت ولیان که تا 21 اذر در تالار شمس بر روی صحنه است
داستان نمایش «بی سرزمین تر از باد» شرح اسیر شدن یک مرد و یک زن؛ گیو پسر رستم فرخزاد سردار سپاه یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی ایران و دختر پادشاه به دست اعراب مهاجم به ایران و بردن آنها به نزد فاتح ایران؛ سعد بن ابی وقاص و همچنین به کوفه نزد خلیفۀ آن زمان؛ عمر بن الخطاب را روایت می کند.
پسیانی را در تئاتر بیشتر با برچسب تئاتر تجربی میشناسد. او در طول دوران فعالیت تئاتریاش در مقام کارگردان، گونههای متفاوتی از تئاتر را به مخاطب عرضه کرده که شاید از بحثبرانگیزترین گونههای اجرایی نمایشی داخلی بودهاند.
شهر تنهايي من عنوان نمايشي است كه اين روزها در فرهنگسراي نياوران روي صحنه ميرود. علي هاشمي سالها در عرصه تئاتر فعاليت كرده. او پيش از آنكه كارگرداني را به طور جدي دنبال كند دستيار كارگردان و برنامهريز حرفهيي در تئاتر، سينما و تلويزيون بوده است اما از آنجايي كه علاقه بسياري به كارگرداني داشته اين حرفه را بهطور جدي دنبال ميكند و چندين نمايش را روي صحنه برده. آخرين نمايشي كه علي هاشمي اجرا كرده، «با جانيدپ در فتوشاپ» بود كه در كافه ترياي تئاترشهر به صحنه رفت
نمایشنامه اثر قصهای ساده را با چاشنی کمی تعلیق که بیشتر مدیون چیدمان صحنههاست روایت میکند و شاید تنها نقطهقوتش در دیالوگهای خوب و روانش باشد که مخاطب را بهدنبال خود کشانده و سرگرمش میکند و غیر از این خلاقیت و ویژگی قابل ذکر دیگری ندارد. البته همین دیالوگنویسی نیز در صحنه مربوط به میز برادر اعدامی و دوستش بسیار تکراری و کلیشهای است.
عامدانه، عاشقانه، قاتلانه يكي از معدود نمايشهاي يكيدو سال اخير است كه برخلاف جريان غالب و رايج در تئاتر ما – كه انباشته از متنهاي انتزاعي و بيمعني و چرمشيري است – متني باسروته دارد كه معلوم است از چه ميگويد و چه ميگويد.
نخست یک کمدی وضعیت و موقعیت شکل میگیرد که در آن آدمها ساحتهای گوناگون و نوینی را از خویش بروز میدهند. این ساحتها به فراخورِ شرایط و لحظات،گاه - و نه همیشه - با گذشتهٔ آدمها همسان نیستند و یا جهت دیگری دارند؛ زیرا موقعیتِ جدید آنها را واداشته است تا خود را به گونهای دیگر تبیین کنند. ساحتِ دوم با برخی از شوخیهای شخصی و فردی شکل میگیرد.
پنج شنبه 14 شهریور ماه، ساعت 20 : 15 ، گروه جلفا اولین اجرای خود از نمایش "آقای اشمیت کیه!" را به روی صحنه برد. این نمایش را اسماعیل موحدی بر اساس متنی با همین نام، از "سباستین تیری" آماده کرده و شهاب غزالی، بهناز نادری، حامداحمدجو، فریدالدین سلیمانی، امین فرخزاد ، به همراه اسماعیل موحدی در آن بازی می کنند.
ما از نقد تئاتر چه انتظاری داریم؟ این سئوالی است که در طی یک ماه، منتقدان نیویورک تایمز به صورت آنلاین به بررسی آن پرداختند و خیلی زود به سئوال تازهای رسیدند: منظور از «ما» کیست؟
نمايش اخير وي اما بيشتر يك اثر كلاسيك است كه قرار است قصه خود را بدون لكنت بيان كند. مسلما اين عيب نيست، اما زماني كه كارگردان سعي ميكند در مواردي در ميانه فضاي كاملا كلاسيك نمايش خود، ناخنكي هم به عناصر مربوط به آثار پست مدرن بزند، نمايش به ملغمهاي بيربط تبديل ميشود.