پایگاه خبری تئاتر - گروه تئاتر اگزیت - مجید اصغری: این مقدمهای بود که من هم مانند کارگردان عزیزمان که به گفته وی ساختارِ کارش ( شعله دو ) بر اساس رویا و خیالپردازی است، کمی از حیطه واقعیت فراتر روم و پا در عرصه خیال و توهم بگذارم. چگونه؟ آهان. داشتم به این مسئله فکر میکردم اگر جناب کاووسی بزرگوار مخاطب این نمایش بود با خود چه فکر میکرد. چه رفتاری از خود بروز داده و چگونه اثر را مورد ارزیابی قرار میداد. آیا به این فکر نمیافتاد که همچون " فیلمفارسی "، اصطلاحی مشابه برای آثار سخیفِ تئاتری به واژگان نقد و تحلیل اضافه کند؟
در رویای من که وی حتماً دست به چنین اقدامی میزند. اما جدا از این رویا پردازیها، اتفاق عجیبی در نمایش " شعله دو " افتاده است که باعث میشود ذات اثر، همان اصطلاح " فیلمفارسی " را به خود الصاق کند. این گزاره را کسانی احساس کردهاند که پی به این موضوع بردهاند که " شعله دو " فارغ از سوژه ( فیلم شعله ) تا چه میزان به تصویر( منظور از تصویر مدیوم سینماست ) نزدیک است تا به یک اثر نمایشی.
جدا از این نکته، نمایش " شعله دو " همهی نشانههایی که منجر میشود یک اثر را " فیلمفارسی " خطاب کنند نیز داراست. کاووسی در تشریح این گونه نازل از هنر به مؤلفههایی چون " درام غیراصولی "، " رقص و آواز تحمیل شده به داستان "، " نبود روابط منطقی و علت و معلولی " و " حادثهپردازی غیرضروری " اشاره میکند که همهی این گزارهها به وفور در نمایش " شعله دو " یافت میشود. حتما تاکنون با مخاطبانی مواجه شدهاید که وقتی نظرشان را درباره یک اثر نمایشی میپرسیم پاسخشان از دوحالت خارج نخواهد بود. حالت اول : خوب بود. حالت دوم : بد بود. اگر با این رویکرد هم به نمایش " شعله دو " نگاه بیاندازم به نظرم این اثر یک اثر بد ( حالت دوم ) نیست. چون حتی نمایش بد هم برای خودش تعاریفی دارد.
اما چه میشود یک اثر هنری حتی از سطح تعریف بد هم نزول پیدا کرده و تا این حد ذلیل میشود؟ بدون شک پاسخ این سوال در خودِ نمایش است. برویم در درون اثر تا ببینیم چه پاسخی برای سوالمان یافت میکنیم. ماجرای نمایش " شعله دو " از چه قرار است؟
ماجرای جوانی است به نام جهان که مبتلا به اختلالِ اوتیسم است و ۲۶۵ بار فیلم " شعله " را تماشا کرده و حالا به همراه پسرعمویش به هند سفر کرده تا آمیتاب باچان، هنرپیشه معروف فیلم را ببیند و از وی امضا بگیرد!
در تمام مدت نمایش، جهان و پسرعمویش به همراه تعدادی هندی در فرودگاه معطل هستند و مامور گیت اجازه خروج به آنها را نمیدهد. کمی رقص و بازسازی صحنههای فیلم شعله را هم به این تفاسیر اضافه کنید. همین! نه نه نه نه اشتباه نکنید. این که تئاترآزاد نیست! این نمایش هماکنون در سالن فاخرِ حافظ ( مقابل تالار وحدت ) در حال اجراست.
چرا شخصیت اصلی نمایش ما دارای اختلال اوتیسم است؟ ( نمیدانیم ) آیا به این خاطر نیست که سمپاتی مخاطب را به وی جلب کند؟ ( از این کلیشهای تر سراغ دارید؟! ) اساساً چرا این پسر عاشق سینمای هند به ویژه فیلم شعله است ؟ ( نمیدانیم ). چرا در فرودگاه معطل میشوند؟ ( نمیدانیم ). ماجرای خرده روایت جهان و شیرین چیست و چرا در نمایش گنجانده شده است؟ ( نمیدانیم ) میان کشیدن داعش و آن پایانبندی مزخرف چه ارتباط دراماتیکی با جهان و دنیایش دارد؟ ( نمیدانیم ) چرا در این رویاپردازی هیچ زنی وجود ندارد؟ احیاناً در هندوستان قحطی زن آمده یا خالق اثر به خاطر بازبینهای گرامی دست به سانسور رویای خویش زدهاند؟ ( نمیدانیم )
طفلکی اثر زور میزند که قصه تعریف کند اما از پس درآمدن کاراکترها برنمیآید. وقتی شما مدعی قصهگویی هستید، چارهای ندارید که شخصیتهای محکم و قرصی داشته باشید تا اسکلتبندی درامتان همان ده دقیقه اول وا نداده و شل نشود. پنهان شدن پشت نقاب رویاپردازی نیز از آن ترفندهایی است تا وجهه انتلکتی حضرات خدشهدار نشده و بیسوادیشان بیش از این رسوا نشود. گرچه اگر من این نمایش را در یکی از سالنهای اختصاص یافته به تئاترهای آزاد میدیدم شاید راضی هم از سالن خارج میشدم و پیش خود میگفتم مضحکهای دیدیم و خندیدیم ( هرچند که این نمایش ذرهای لبخند به لبانمان مهمان نکرد ) اما این که این نمایش را در یک سالن خصوصیِ پولپرستِ مدعی تئاتر مدرن میبینم دیگر برایم خوشایند نیست و آن را پس میزنم. چرا که این رویاپردازی نه در پوسترتان مشهود است و نه در هیچ یک از تیزرهای تبلیغاتیتان.
دیگر بگذریم از این مبحث که پرداختن به رویا آدمی میخواهد که دنیای سفت و سختِ واقعیت را بشناسد. دقیقاً مانند کمدینی است که پیش از شناختن مقوله خنده باید اشراف کامل به غم، اندوه و گریه را داشته باشد. غیر از این باشد میشود اثری سطحی و آبدوغخیاری به نام " شعله دو ". فقط و فقط امیدوارم این نمایش به ذهنیت برخی از عاشقان هنرِ دوبله که بعید میدانم هیچگاه دوبله به یادماندنی چنگیز جلیلوند در نقش " ویرو " و اکبر زنجانپور در نقش " جبارسینگ " را فراموش کنند، لطمه خاصی وارد نکرده باشد. در پایان عرایضم پیشنهادی برای مدیریت سالن حافظ دارم که با اجرایی کردن این طرح پول خوبی نصیبشان میشود. پیشنهاد میکنم که در خروجی دربِ سالن، یک داروخانه نقلی دایر کنند. چرا که مخاطبان بعد از تماشای آثار فاخر این سالن حتماً به قرصهایی نظیرِ آسپیرین و استامینوفن کدئین برای کاهش سردرد نیاز پیدا میکنند.
صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام
https://telegram.me/onlytheater
زمان برگزاری هجدهمین جشنواره نمایش های آیینی سنتی اعلام شد
اختصاص مکانی برای آکادمی تئاتر فیزیکال
وعده مرادخانی برای پرداخت مطالبات تئاتریها
«الهام پاوهنژاد» با یک نمایشنامه فرانسوی در تئاترشهر
دانشجویان نحوه بازبینی آثار جشنواره تئاتر دانشگاهی را انتخاب میکنند
«شكسپير در تئاتر و سينما» منتشر می شود
رئیس تالار وحدت منصوب شد
برنامه اجراهای تماشاخانه ایرانشهر در سال جدید
«خواستگاری» آنتوان چخوف نمایشنامهخوانی میشود
ایران بزرگمهری راد درگذشت
آخرین مهلت ارسال آثار به جشنواره نمایش های آیینی و سنتی
اسامی نمایش های راهیافته به جشنواره «هیلاج» اعلام شد
معرفی ۱۴ مقاله خارجی راه یافته به یک سمینار تئاتری