با اينكه در «جاندار»، تعليق و هيجان و گره‌افكني به موقع رخ مي‌دهد و در ادامه قصه به اوج بلاتكليفي و چالش مي‌رسد، اما در پايان، برآيند همكاري و همفكري دو نفره كارگردانان فيلم است كه در آخرين پلان، ناباورانه ما را با يك پرسش بي‌پاسخ و تصويري از راهروي زندان رها مي‌كند.

پایگاه خبری تئاتر: «جان‌دار» اولين ساخته مشترك «حسين اميري دوماري» و «پدرام اميري»، فيلمي برون‌گرا و صادق، با موضوعي نه چندان تازه، درباره قتل و قصاص است. با اين موضوع فيلم‌هاي بسياري را در سينماي ايران به خاطر مي‌آوريم؛ اما آنچه «جان‌دار را دست‌كم تا نيمه، به تجربه‌اي متفاوت بدل كرده، زاويه نگاه فيلمسازان و پرداخت پُرتعليق قصه است.

اين قصه كمتر به تحليل شخصيت و درونيات كاراكترهاي خود مي‌پردازد، اما موقعيت‌هايي را پديد مي‌آورد تا تماشاگر را با چالش اصلي آنان درگير كند. فيلمسازان «جان‌‌دار» در ايجاد گره‌هاي داستاني موفق عمل مي‌كنند اما مشكل اصلي در پرداخت سطحي شخصيت‌هاي فيلم و پايان آن است.

فيلم با يك شروع خوب و از يك عنوان‌بندي ريتميك و شاد، بيننده را خيلي سريع به درون قصه مي‌برد. ريتم خوب آن با يك تدوين درست، نويد تماشاي يك فيلم جذاب را به تماشاگر مي‌دهد. مساله اصلي فيلم از بطن خانواده ريشه گرفته و اندك اندك به حواشي پيچيده بعدي گره مي‌خورد. بلاتكليفي در قضاوت‌ها و كشف حقيقت در برابر دروغگويي و وجدان‌گريزي آدم‌ها قرار مي‌گيرد و سبب مي‌شود تا هر كس فكر كند قرباني اصلي اين ماجرا به راستي خود اوست. پيچيدگي اوليه در قصه به روابط قبلي دو خانواده قاتل و مقتول مربوط است. در پي اين قتل ناخواسته اختلاف بين اعضاي خانواده شروع شده و مادر به خاطر نجات جان فرزندش از دخترخوانده خود توقع پذيرش شرط عجيب ولي‌دم را دارد. رفته‌رفته نشانه‌هاي كانون گرم خانواده‌اي كه در ابتداي فيلم ديديم، كمرنگ مي‌شود و به جاي آن، تنش و كشمكش است كه جان مي‌گيرد و اكنون زماني است كه هر يك از شخصيت‌ها بر اساس منافع خود با يكديگر رودررو مي‌شوند.

مفهوم ارزشمند عشق به خانواده و حمايت افراد از يكديگر به وقت تنگنا، دليل اصلي كنش‌مندي شخصيت‌هاي فيلم مي‌شود. اما اين ارزش رفته‌رفته، رنگ و بويي انحصارطلبانه و شخصي‌تر به خود مي‌گيرد و تا آن جا پيش مي‌رود كه شكاف تني از ناتني را در خانواده آشكار مي‌كند.

بازيگران جوان‌تر فيلم، همچون جواد عزتي، حامد بهداد و باران كوثري در همراهي و اعتماد به بازيگران حرفه‌اي‌تر همچون فاطمه معتمدآريا و مسعود كرامتي و... بيشتر مي‌درخشند.

بازي خوب حامد بهداد كه توام با بازيگوشي‌ها و عصيانگري‌هاي هميشگي اوست، در كنار شكل و شمايل تازه‌اي كه از جواد عزتي انتظار نداريم، از نكات به ياد ماندني اين فيلم است. چهره‌پردازي خلاقانه‌اي كه بر چهره عزتي نقش بسته، همراه با نوع ميميك و طرز بيان هنرمندانه او، لجاجت و جسارت يك شخصيت كينه‌توز را به نمايش مي‌گذارد كه فرصتي دوباره براي انتقام‌جويي و تصاحب عشق قديمي‌اش پيدا كرده است.

با اينكه در «جاندار»، تعليق و هيجان و گره‌افكني به موقع رخ مي‌دهد و در ادامه قصه به اوج بلاتكليفي و چالش مي‌رسد، اما در پايان، برآيند همكاري و همفكري دو نفره كارگردانان فيلم است كه در آخرين پلان، ناباورانه ما را با يك پرسش بي‌پاسخ و تصويري از راهروي زندان رها مي‌كند. فيلم با اين پايان باز، پيش‌بيني فرجام رها شده همه آدم‌هايش را به تخيل مخاطب و شايد احتمالات قابل پيش‌بيني بعدي مي‌سپارد و نفسِ گرمِ تماشاگري را كه همچون يك دونده و تا آخرين لحظه، با فيلم همراه شده، به يك عرق سرد و سكوني ناگهاني بدل مي‌سازد.






نویسنده: شادی حاجی مشهدی- اعتماد