ایوب آقاخانی، کرونا را مصیبتی با برکات جانبی می‌داند؛ مصیبتی که تلنگرهای خیلی خوبی داشت و بعید می‌داند آدم پس از کرونا همان آدم پیشین باشد.

پایگاه خبری تئاتر: این هنرمند هم مانند بسیاری از همکارانش، روزهای کرونایی خود را با کتاب و فیلم و سریال گذراند اما آنچه برای آقاخانی بیش از اینها اهمیت دارد؛ ورود هرچه بیشتر به دنیای کودکانه پسر 5 ساله‌اش است. کرونا برای او فرصتی شد تا ظرایف دنیای کودکانه را بیش از پیش کشف کند و حالا خود را آدم شایسته‌ای می‌داند برای ساخت اثر هنری ویژه کودکان.


آقاخانی تاکید کرد: کرونا تلخکامی و مصیبتی بزرگ برای انسان و جهان است و هرگز از آن به عنوان امتیاز یاد نمی‌کنم ولی با تدبیر بشر این قابلیت هست که از این وضعیت به عنوان فرصت بهره ببریم هرچند معایبش بیشتر است. در چارچوب زندگی خودم چنین کردم و خوشبختانه نتایج خوبی هم داشت.

نویسنده و کارگردان نمایش «کسوف» اضافه کرد: روزگارم با وجود تلخی‌هایش خیلی خوب گذشته و بسیاری کتاب‌های خوب خواندم و فیلم و سریال‌های خوب دیدم و عقب‌ماندگی‌ام را در این زمینه جبران کردم. در کنار اینها به زعم خودم یکسری کارهای فرهنگی هم برای مردم و تشویق آنان برای در خانه ماندن انجام دادم؛ کتاب صوتی «بلیز» نوشته استیفن کینگ را خواندم و به صورت رایگان از طریق کانال تلگرام گروه تئاتر «پوشه» در اختیارشان گذاشتم که از اوایل نوروز هر روز ساعت 7 عصر بارگذاری می‌شد.

آقاخانی از طرح‌هایی برای نوشتن دومین رمانش خبر داد و گفت: بعد از انتشار اولین رمانم، «شقیقه‌های سفید» بسیاری از دوستان مرا به ادامه این کار تشویق کردند و این روزها مکتوباتی برای نگارش دومین رمانم دارم.

این کارگردان اضافه کرد: به جز اینها سه پروژه تئاتری برای سال 99 دارم با فرض دور و موهوم انجام خواهد شد! چون هر سه نیازمند دراماتورژی است، روی هر سه کار کردم. البته تمام این کارها را زمانی انجام داده‌ام که پسرم خواب بوده است. در تمام دقایق بیداری‌اش، کنار او بودم و همه تلاش من و همسرم این بود که از این روزگار، خاطره‌ای تلخ در ذهن او باقی نماند.

او در ادامه به تشریح تجربیات خود از روزهای کرونایی در کنار خانواده پرداخت: تجربه عجیب و غریبی را پشت سر گذاشتم. باید به گونه‌ای رفتار می‌کردم که اعضای خانواده‌ام احساس نکنند فاجعه‌ای رخ داده. نمایشی‌ترین بخش زندگی‌ام همین بود که اگر موفق شده باشم، در خور تحسین است!

آقاخانی افزود: در این مدت تمام تحرکات محبوب فیزیکی پسرم را انجام دادم. بسیار پرتکرار بود ولی باید جای خالی مهد کودک را پر می‌کردم. ظرایف بسیار زیبایی از دنیای کودکانه او کشف کردم. هرگز پدر کم‌کاری نبوده‌ام، اما زمان‌هایی بوده که به دلیل کار، در خانه نبودم و حال در صدد جبران آن ساعت‌ها برآمدم.

این مدرس تئاتر ادامه داد: بیش از گذشته پسرم را درگیر کتاب‌خوانی کردم به طوری که حالا بدون کتاب نمی‌خوابد. دستاورد بزرگی است چون تمام عمر در دانشگاه تلاش کردم دانشجویانم را به این کار تشویق کنم.

آقاخانی درباره دیگر تجربیات خود با پسرش گفت: روی تخیل پسرم به جد کار کردم. خواندن 8 جلد از مجموعه کتاب‌های «تن تن» را با او تمام کردم و به پرسش‌هایی که به ذهن 5 ساله او می‌رسد، طوری پاسخ دادم که همچنان به کتاب خواندن مشتاق بماند. حروف الفبای انگلیسی را به او یاد دادم.

او که همراه پسرش به تماشای انیمیشن‌های زیادی نشسته، ادامه داد: در این زمینه کاملا به روز شدم! و حال می‌فهمم چرا در ورود به دنیای کودکان و ساخت انیمشین برای آنان این قدر ناموفقیم! خطاهای‌مان را خیلی روشن فهمیدم. همواره با ذهن بزرگسال به آثار کودکان فکر کرده‌ایم درحالیکه در کشورهای دیگر خیلی دقیق‌تر از ما و ذوب‌شده در دنیای کودکان، برای آنان کار می‌کنند ولی ما به جای کشف جهان کودکان، معیارهای ذهنی خود را به آنان تحمیل می‌کنیم. با این تجربه‌ها، اگر قرار باشد کار کودک کنم، الان آدم شایسته‌ای هستم و اینها دستاوردهای بزرگی است.

او با اشاره به دیگر تجربیات کرونایی خود اضافه کرد: ساده بگویم در آشپزی به خودکفایی بسیار رسیدیم تا جایی که در خانه نان و بستنی درست کردیم و از جهاتی چقدر خوش گذشت! ولی روزهای زیادی فشار روانی به خانواده‌ام تحمیل شد و من از دیدن اضطراب و بی‌قراری آنان رنج می‌بردم.

نویسنده و کارگردان نمایش‌های «روزهای زرد» و «زمین مقدس» گفت: قرنطینه یکسری نکات مهم داشت؛ اینکه به چیزی بیش از خودمان فکر کنیم. به خودمان فکر کنیم آن گونه که باید فکر می‌کردیم و نکردیم. به داشته‌هایمان، لحظه‌هایی که می‌سوزاندیم بدون اینکه اطمینانی به وجود لحظه بعد داشته باشیم. بنابراین کرونا درنگ‌های فلسفی زیادی داشت که همه عملیاتی بود؛ مصیبتی با برکات جانبی که ما را متوجه خودمان، طبیعت، کشورمان و اطرافیان‌مان کرد. ترمیم لایه ازن در این ایام یا نجات یکی دو گونه پرندگان از انقراض و ... شاید مردم عادی کمتر به این موضوعات فکر کنند ولی قرار است تعدادی اندک اینها را درک و بعد به شکل درستی به مردم عادی منتقل کنند.

او کرونا را فرصتی مغتنم برای قشر فرهنگی و هنری جامعه دانست و توضیح داد: گرچه تلنگر عمومی کرونا، فراطبقاتی و فارغ از هر گونه خط کشی است ولی اتفاقات بزرگی برای ما که قرار است سکاندار فرهنگی باشیم، رقم زد. علاوه بر این پلشتی‌های پنهان مانده‌ای در ما بود که ناگزیر آشکار شد.

او ابراز خوشنودی کرد: شاهد بازگشت یکسری همگنی‌هایی بودیم که شخصا فکر نمی‌کردم به جامعه ما برگردد. اتفاقاتی که حال به آنها می‌بالیم چون گویی اروپا و امریکا هنوز به ما نرسیده‌اند. اتفاقات بدی نبود ولی رنج اینکه چرا به عنوان یک انسان در جامعه حسرت بدیهی‌ترین اتفاقات زندگی را بکشیم، دشوار است.

آقاخانی یکی از سختی‌های کرونایی را دوری از خانواده و عزیزان دانست و افزود: نشستن با فاصله از خانواده‌ام، مادرم که می‌دانم حسرت در آغوش کشیدن ما را دارد، بسیار سخت است. تصور ادامه این شرایط هول‌انگیز ، واقعا دشوار است. گرچه خداوند نهاد بشر را طوری آفریده که به همه چیز عادت می‌کند ولی به هر حال هزینه‌هایی نگران‌کننده دارد.

او از افزایش ملاحظات بهداشتی در جامعه به عنوان اتفاقی خوشایند یاد کرد و گفت: کم شدن دست دادن و روبوسی بی‌دلیل، اتفاق خوبی است. در کل کرونا تلنگرهای خیلی خوبی داشت و بعید است بعد از این دوران همان آدم قبلی شویم. امیدوارم سهمی درست از آن باقی بماند و آنچه باقی می‌ماند وسواس ذهنی و افسردگی نباشد.

ایوب آقاخانی در پایان گفت: علاوه بر گرامیداشت افرادی که عزیزان‌شان را از دست داده‌اند، امیدوارم این ویروس هر چه زودتر از تخت پادشاهی خود سرنگون شود و احساس امنیت نسبی به جامعه بازگردد.


منبع: خبرگزاری ایسنا