ژوله طنزهای نود شبی را با شوخی‌های اینستاگرامی و تلگرامی تركیب كرده و یك معجون عجیب و غریب به مخاطب ارایه كرده است كه از هر طرف نگاه كنی شخصیت‌ها و موقعیت‌ها نه طولی دارند و نه عرضی و نه عمقی‌.

پایگاه خبری تئاتر: فیلمسازی كه با فیلم‌های «ایستاده در ِغبار» و «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» و... نشان داد كه كارگردان خوش قریحه‌ای است و به خوبی می‌تواند اجرا و كارگردانی مثال‌زدنی داشته باشد، حالا برای اولین‌بار قرار بوده یك كمدی بسازد. زوج رضا عطاران و پژمان جمشیدی هم برای طنزآفرینی انتخاب شده‌اند اما مشكل اساسی فیلم اینجاست كه اگر خلاقیت فردی این بازیگران نبود، فیلم چیزی برای عرضه نداشت.

 مثلا توجه كنید این دو در كارخانه با نام پشم ایران كار می‌كنند كه قرار است مثلا همین نام و تاكید مدام روی آن طنز ایجاد كند! یا در یكی از مصاحبه‌هایی كه خبرنگاران معمولا در اطراف و حومه شهر می‌گیرند، عطاران در مقام سخنگو شروع می‌كند به تعریف از نعمت‌هایی كه روستا دارد و به طور موازی در تدوین، برعكس این نكته را می‌بینیم. مثلا می‌گوید آب داریم به اندازه كافی و تصویر كات می‌خورد به موقعیتی كه از قحطی آب خبر می‌دهد. یا می‌گوید برق فراوان داریم، كات می‌شود به قطع شدن هر شب برق در محله و به همین شكل می‌خواهد شعارهای روی دیوارها را كه بعدا از طرف رییس شركت با صدایی بلند گفته می‌شود را، عینیت ببخشد اما در این موقعیت‌های فاقد خلاقیت. گره اصلی ماجرا اینجاست كه دختر كودك خانواده حرف از شیشلیك زده و تمام محله و مدرسه بسیج شده‌اند كه چه كسی شیشلیك خورده است وقتی در شعارها گفته می‌شود ما همه‌چیز داریم! 
فیلم یكی به نعل می‌زند و چند تا به میخ! و مثلا قرار بوده كمدی هجوآلود شود كه در خوشبیناته‌ترین حالت به كمدی‌های روحوضی شبیه است و دورهمی‌های بی‌سر و ته. 

از لحاظ اجرایی فیلم نه فرم بصری مطلوبی دارد و نه تدوین خوش ریتمی و از نظر بازیگری نیز، بازیگران شمایل ثابت خود را تكرار می‌كنند و از لحاظ محتوایی هم اوج گره‌گشایی اخراج پدر‌ی است كارگر كه به دخترش شیشلیك داده است! و علت اخراجش هم همین است! این دیگر چه منطق و استدلالی است؟!

از لحاظ فیلمنامه، امیر‌مهدی ژوله، طنزهای نود شبی را با شوخی‌های اینستاگرامی و تلگرامی تركیب كرده و یك معجون عجیب و غریب به مخاطب ارایه كرده است كه از هر طرف نگاه كنی شخصیت‌ها و موقعیت‌ها نه طولی دارند و نه عرضی و نه عمقی‌.

موقعیت‌ها مدام تكرار می‌شوند و مدام قرار است به استبداد در زمان‌ قدیم تاكید شود. همین و دیگر هیچ! فكر كنید اوج طنز فیلم قرار‌ بوده‌ این باشد كه هر جا عطاران و جمشیدی همدیگر را در آغوش می‌گیرند و مثلا دلداری می‌دهند و گریه می‌كنند، بقیه با نگاه عاقل اندر سفیه به آنها خیره می‌شوند و لب خود را گاز می‌گیرند و یك «خجالت بكشید» هم احتمالا در دل‌شان می‌گویند!

حتی فیلم‌های متوسط این دوره جشنواره اگر فیلمنامه پرحفره‌ای داشت، حداقل از لحاظ ساختاری یعنی انتخاب درست لوكیشن، طراحی صحنه، فرم بصری، نوع تدوین و در كل از نظر اجرایی و كارگردانی خوش رنگ و لعاب بود اما شیشلیك همین‌ها را هم ندارد و مجموعه این‌ضعف‌ها آن را جزو ضعیف‌ترین فیلم‌های جشنواره قرار می‌دهد.

احتمالا كارگردان پیش خودش فكر كرده یك فیلمنامه‌نویس تلویزیونی می‌آوریم و عطاران و كافی است، در حالی كه در درجه اول روی كاغذ، فیلمنانه كمدی كه می‌خواهی تعریف كنی باید قابلیت خنده‌آفرینی و طنازی داشته باشد كه شیشلیك به ‌هیچ‌وجه ندارد و در ساختار نیز با سكانس‌های اغلب شلخته رو به رو هستیم كه از كسی با قوام ساختاری ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز، بعید بود!

 

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید

برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محسن جعفری‌راد