طی حضور 120 ساله تئاتر مدرن در ایران، تنها تعداد اندکی کتاب با موضوع تاریخ تئاتر نگاشته شده است. عموم این کتاب‌ها روایت سنتی و کلاسیک از تاریخ تئاتر است. آثار جمشید ملک‌پور یا حمید امجد و حتی مجموعه اسناد تئاتر مشروطه مسعود کوهستانی‌نژاد، صرفاً روایتی خطی از شکل‌گیری تئاتر در ایران است.

پایگاه خبری تئاتر: غلامحسین دولت‌آبادی را بیشتر بابت نقدهای تند و تیزش به جریان تجاری تئاتر می‌شناسیم. نویسنده و مترجم حوزه تئاتر که با دفاع از جریان‌های فکری همچون نوشین و رادی، سعی بر معرفی چهره‌های ناشناخته تئاتر ایران داشته است؛ در سال‌های اخیر در چند مقاله با همراهی آراز بارسقیان، به شکل تئاتر دهه نود ایران حمله کرده است. از دید او و همراه همیشگیش تئاتر امروز ایران محصول نوعی سیاست مبتنی بر بازار است که در آن تئاتر از یک میدان فرهنگی-اجتماعی به کالایی اقتصادی بدل شده است. این دو در کتابی با عنوان کنایه‌آمیز «ردپای پلنگ صورتی» - که تلمیحی است از نمایش «به‌دنبال پلنگ صورتی» آروند دشت‌آرای - به جریان فکری متأثر از محمد چرمشیر پرداخته که طی آن قرار است تئاتر تهی از معنا، سیاست و کنشگری شود. البته این نوشتار در باب کتاب مذکور نیست؛ بلکه درباره تلاش دیگری از سوی غلامحسین دولت‌آبادی است.

دو کتاب کاملاً ناشناخته او با عناوین «شکل‌گیری تئاتر رئالیستی در ایران و چند مقاله‌ی دیگر» و «خنده‌ پنهان» تلاشی است برای بررسی دو دوره تاریخی کمتر صحبت شده از تئاتر ایران. کتاب نخست با اشاره به جریان فکری پس از سقوط رضاشاه و میل جامعه تئاتری به بازتولید رئالیسم، دلایل سیاسی و اجتماعی اقبال این گونه آثار را ارزیابی می‌کند و کتاب دوم با مطرح کردن جریان مشروطه‌خواهی از سوی نویسندگانی چون ملکم‌خان، طالبوف و میرزا آقاخان کرمانی و بازخوانی نگرش آنان درباره پایان حکومت مطلقه، از ریشه‌های ظهور تئاتر مولیری در ایران می‌گوید.

طی حضور 120 ساله تئاتر مدرن در ایران، تنها تعداد اندکی کتاب با موضوع تاریخ تئاتر نگاشته شده است. عموم این کتاب‌ها روایت سنتی و کلاسیک از تاریخ تئاتر است. آثار جمشید ملک‌پور یا حمید امجد و حتی مجموعه اسناد تئاتر مشروطه مسعود کوهستانی‌نژاد، صرفاً روایتی خطی از شکل‌گیری تئاتر در ایران است. عموم این نویسنده‌ها رویکردی بینارشته‌ای نداشته و حتی در خوانش متون از کلیات فراتر نرفته‌اند. مزیت کتاب دولت‌آبادی در همین است. او در «خنده پنهان» با اتخاذ خوانشی لوسین گلدمن، منتقد چپ‌گرای فرانسوی، از وضعیت تاریخی تئاتر ایران فاصله می‌گیرد و ریشه‌ها را در جای دیگری دنبال می‌کند، در جایی به نام مشروطه‌خواهی. دولت‌آبادی در این مسیر وضعیت جذاب پارادوکسیکالی را روایت می‌کند.

جایی‌که عامل مطلقه عازم لندن می‌شود و رهاوردی غربی با خود می‌آورد: تکیه دولت. بنای عظیم تکیه دولت با تأسی از سالن‌های تئاتر لندن اما جایی برای اشکال مدرن نمایش نمی‌شود؛ بلکه فرصتی است برای اوج‌گیری تعزیه و البته تثبیت قدرت مطلقه. حالا وضعیت و نسبت تئاتر غربی برجسته‌تر می‌شود. نظریه‌پردازان مشروطه‌خواهی گویی درام غربی را فرصتی برای بیان نیازهای خود می‌دانند. حال هرچند ریشه‌های درام اروپایی در ایران به شخصیت‌های غیرتئاتری بازمی‌گردد؛ اما تئاتر فرصتی برای انتقاد و روشنگری عصر مشروطه می‌شود. دولت‌آبادی با خوانش تاریخ مشروطه و البته بازخوانی نظریات، دلایل انتخاب کمدی مولیری و چگونگی عملکرد آن را ارزیابی می‌کند. به عبارتی دیگر تاریخ تئاتر مشروطه اهمیتی ندارد؛ آنچه مهم می‌شود چگونگی و چرایی این رویداد است، بدون در نظر گرفتن ترتیب تاریخی.

در کتاب «شکل‌گیری تئاتر رئالیستی در ایران و چند مقاله‌ی دیگر» نیز وضعیت به همین منوال است؛ اما در تاریخی متفاوت و با نگرشی متفاوت. شاید کتاب را ادامه «خنده پنهان» بدانیم، با قالبی متفاوت. کتاب حاوی چهار مقاله با اشاره به چهار دوره تاریخی مختلف است: قاحارغ، مشروطه، پهلوی اول و پیش از کودتای ۲۸ مرداد. اگرچه ظاهر مقالات خبر از یک رابطه ارگانیک نمی‌دهد، اما دولت‌آبادی موفق می‌شود ناخودآگاه رابطه شکل‌گیری تئاتر رئالیستی از دل دنیای مولبری را بررسی کند. او با ارائه تصویری از شروع کار نوشین و مخالفت او با نمایش‌های کمدی ایرانی، زمینه فرهنگی گرایش به رئالیسم را عیان می‌کند. رویکردی که منجر به جریان فرهنگی متفاوت و البته آفرینش جنس متفاوتی از مخاطب می‌شود.

آنچه کتاب را متمایز می‌کند شیوه جستارنویسی نویسنده است. یکی از دلایل سخت شدن نوشتار تاریخی در ایران گریز از جستار است. جستار روشی نسبتاً ژورنالیستی برای بیان باور و نگاه فردی به تاریخ است. در بیشتر مواقع نظر نویسنده غالب می‌شود و وجه علمی -روش خشک و سرد در بیان محتوا- کمرنگ و در نهایت روایت بر تاریخ چیره می‌شود. شیوه‌ای که نویسندگان مشهوری چون تری ایگلتون در نگارش بهره می‌برند. با این حال دولت‌آبادی از روایت حذر می‌کند و کمی از ماجراجویی شخصی فاصله می‌گیرد. تلاشش بهره‌گیری از یک اسلوب نقادی منبعث از مکتب است. از همین رو جستار کمی خشک و لحن جدی می‌شود. این دقیقاً برخلاف رویه‌ای است که در «ردپای پلنگ صورتی» یا مقالاتی با تکیه بر مفهوم «تئاتر آب‌هندوانه‌ای» است. همین نگاه موجب می‌شود خواننده از خودش بپرسد شاید دولت‌آبادی از این رویه برای دوری جستن از نقد تند نسبت به هنرمندان علاقه‌مندش استفاده می‌کند. برای مثال در جریان صحبت از نوشین یا اسکویی، نوشتار به نحوی است که گویا رویه کاری این هنرمندان از خطا مصون بوده است.

کتاب  ناصر حسینی مهر با عنوان «تئاتر در ایران» که اخیراً منتشر شده است، نگاهی کاملاً متفاوت ارائه می‌دهد. او در مواجهه با تئاتر اسکویی آن را خطاپذیر و قابل انتقاد برمی‌شمارد. با اینکه اسکویی پس از بازگشت از شوروی اتفاقات جدیدی در تئاتر پدید می‌آورد، اما واقعیت این پدیده‌ها به زعم حسینی مهر بدان بزرگی نیست که سال‌ها مورد ادعا قرار می‌گیرد. دولت‌آبادی از این نظر در نقادی جریان‌های محبوبش عقب می‌ماند.

با این همه نوشتن تاریخ تئاتر در این روزگار بسان لنگه کفشی است در بیابان. عده‌ای اندک تمایل به نگارش تاریخ از خود نشان داده‌اند و بخش مهمی از بزرگان تئاتر به بیان شفاهی بسنده می‌کنند، بیاناتی که مخدوش و بی‌سندند. پس شاید سنت جستارنویسی بتواند بخشی از جاهای خالی تئاتر را پر کند، همانند تئاتر دوره رضاخانی که کمتر درباره آن سخن به میان می‌آید یا عصر فترت دهه شصت که اساساً بخش پاک شده تاریخ تئاتر است.


منبع: روزنامه توسعه ایرانی
نویسنده: احسان زیورعالم