عوامل فیلم سینمایی «بندر بند» ساخته منیژه حکمت به تهیهکنندگی منیژه حکمت و مهشید آهنگرانی در اولین اقدام برای اکرانهای ویژه این فیلم در شهرهای مختلف ایران، مهمان شهر شیراز به عنوان یکی از شهرهایی که در سال ۹۸ سیل را تجربه کرد، شدند.
همزمان با اکران این فیلم سینمایی در شیراز روز سه شنبه ۱۶ آذر جلسه پرسش و پاسخ با حضور عوامل فیلم برگزار شد.
منیژه حکمت در ابتدا با اشاره به اینکه بسیار خوشحال است در شیراز حضور دارد و دومین نمایش عمومی «بندر بند» در این شهر اتفاق افتاده است، بیان کرد: قبل از این اکران ما یک نمایش فیلم با حضور فرهیختگان حوزه ادبیات، جامعهشناسی و روانشناسی داشتیم که مهمانان آن جواد مجابی، احمد زیدآبادی و... بودند و امشب دومین نمایش عمومی فیلم در شهری است که سیل سهمگینی را تجربه کرد و زمانی که ما دروازه قرآن و حجم آب را میدیدیم، تنمان میلرزید و بسیار دردناک بود.
وی ادامه داد: زمانی که دیدم آدمهای نامحرم و پولهای عجیب و غریب وارد سینما شده است و بهگونه پای پولهایی که وارد سینما کردهاند، قلاده را گردن اهالی سینما میاندازند و مرجعیت را از آن میگیرند با کمک بچهها تلاش کردیم جریان لوباجت را در بحران به وجود آوریم. در بحران و فضایی که رو به نیستی و نابودی است ۲ کار بیشتر نمیتوان انجام داد یا باید در غارهای خودمان برویم و دچار افسردگی شویم که انتهای آن مرگ و یا خودکشی است و یا اینکه جریانسازی کنیم.
کارگردان «بندر بند» تصریح کرد: در آن سالها با خود فکر کردم با پولهای عجیب و غریب که عدهای به سینما آوردند، ابتذال را همهگیر کردند، سطح سلیقه مردم پایین آمده است، مرجعیت را گرفتند و... همه ما را خانه نشین میکند اما مهم این است که کدام سمت تاریخ بایستیم.
حکمت افزود: من تصمیم گرفتم با حداقلها و سوژههای اجتماعی در فضاهای متفاوت با گروه کوچک، همدل و آرتیست شروع به ساخت فیلمهای لوباجت کنم که برآیند آن خوشبختانه چهار اثر شد در حقیقت فیلمهای «بندر بند»، «نوزده»، «ملخ» و «جاده ۲۰۰۰» که اسمش تغییر میکند، ساخته شده است.
وی با اشاره به اینکه ما باید کنار فیلمهایمان بایستیم و آنها را اکران کنیم، عنوان کرد: همچنین هم ما باید کنار مردم در بحرانهایی که از سر میگذرانند، بایستیم و هم مردم کنارمان بایستند تا بتوانیم این جریان را به ویژه برای نسل جوان تقویت کنیم چراکه نسل جوان با این تبارشناسی مالی که در سینما و در عرصههای دیگر هنر مانند تئاتر، موسیقی، تجسمی و... نفوذ کرده است، وقتی میخواهند کاری را آغاز کنند، سرمایه را در سرشان میکوباند و میگویند اگر چنین پولی داشتید، بیایید. آنها میخواهند جریان خودشان را تقویت میکنند که به اضمحلال برسانند اما من قصد داشتم بگویم من حرف نمیزنم یا ما حرف نمیزنیم بلکه آثاری را خلق کردهایم.
کارگردان «بندر بند» با بیان اینکه در شرایط سخت و در طول ۱۱ روز ساخته شده است، مطرح کرد: کل گروه ما ۹ نفر بود و بچهها واقعا گل کاشتند و من هم یکی از آن ۹ نفر هستم چون همه به یک اندازه همدل و نگران فیلم بودیم و حتی در جاهایی بچهها بیشتر از من تلاش میکردند که باید به این گروه دست مریزاد گفت.
حکمت افزود: از تک تک شما میخواهم یاور ما باشید و کمک کنید تا بتوانیم این جریان را راه بیندازیم که نسل جوان بتواند فیلم خود را حتی با موبایل بسازد چراکه مهم اندیشه و فضاست و این موارد باعث خلق اثر میشود.
وی با بیان اینکه در حقیقت این فیلم را نسل جوان ساخته است، تصریح کرد: جالب است بدانید من زمانی که برای اولین بار به کافه پگاه آهنگرانی رفتم و فرهاد فزونی و عده دیگری از دوستان را آنجا دیدم به آنها گفتم قصد دارم چنین کاری را تولید کنم که آنها گفتند ما هستیم. فردای آن روز در دفتر من جمع شدیم و کار را شروع کردیم البته تک تک بچهها یاور پروژه و تاثیرگذار بودند در حقیقت این فیلم را نسل جوان ساخته است و من هم کسی بودم که از آنها مراقبت میکردم و اوضاع را سروسامان میدادم.
کارگردان «بندر بند» تاکید کرد: نباید مانند جزیرههای تک افتادهای باشیم که آب از ما رد شود بلکه باید همدیگر را زنجیرهوار در سراسر ایران پیدا کنیم و یاور یکدیگر باشیم و حرکت کنیم چراکه نابودمان میکنند. ما کار، شغل، حرفه و درآمدمان از این راه تامین میشود و باید در مقابل پولهایی که وارد سینما شدهاند تا مرجعیت و اندیشه را از ما بگیرند، از یکدیگر مراقبت کنیم.
حکمت با بیان اینکه قرار نیست «بندر بند» به مانند فیلمهای دیگری که اکران شده است، به مخاطبان ارایه داده شود، گفت: هر چند که ۲۲ سانس به ما تا به الان دادهاند اما همین که اثر را به اینجا رساندهایم و بدون سانسور اکران کردیم خوب است و سانسهای بیشتر هم میگیریم.
وی درباره تبلیغات این پروژه یادآور شد: فرهاد فزونی کارگردان هنری این اثر از ابتدای این کار در کنار من بود و سلیقه و هنر را به اثر تزریق کرده است. همچنین یک اتاق فکری برای تبلیغات داریم که سرگروه آن نغمه دانش آشتیانی است و مهراوه فردوسی که مجموعه ناداستان را مینویسد، میترا فردوسی که دکتری جامعهشناسی دارد و تحلیلهای مختلف و اندیشمندان را در این حوزه وارد کرده است، پژمان موسوی، پوریا سوری و فرشاد فزونی که موسیقی کار را ساخته در تبلیغات همراه ما هستند چراکه فیلم باید دیده شود.
حکمت خاطرنشان کرد: بسیار از حضور تک تک شما و محسن خباز و کورش کمالی ممنونم یکی از کسانی که در میان سینماداران دغدغه هنر و سینما دارد محسن خباز است. به مردم شیراز دست مریزاد میگویم و از مهمان نوازیشان تشکر میکنم.
فرهاد فزونی کارگردان هنری این اثر نیز در سخنانی بیان کرد: «بندر بند» با هزینه بسیار کم و لوباجت ساخته شد همچنین در فضایی قرار گرفته بودیم که امکانات جدی نداشتیم از سوی دیگر زمان هم نداشتیم چراکه سیل آمده بود. سوال این است که چگونه میتوان فیلم نیمهمستندی در زمان کوتاه ساخت که علاوه بر مستند کردن رویداد اتفاق افتاده یعنی بحران سیل قصهای را تعریف میکند تا آن رویداد به بهانه قصه و موسیقی دیده و منتشر شود؟ «بندر بند» به این سوال پاسخ داد.
وی ادامه داد: این اثر اولین تجربه جدی سینمایی من است و توانستم به این موضوع پی ببرم وقتی امکانات ضعیف، منابع مالی اندک و زمان نداریم تنها چیزی که به ما کمک کرد تا بتوانیم فیلم بسازیم، دوستان حرفهای و دغدغهمندمان بودند که به نوعی سرمایه هستند.
کارگردان هنری «بندر بند» با اشاره به عوامل این پروژه مطرح کرد: وجود سجاد آورند به عنوان مدیر فیلمبرداری پروژه بسیار ایده خوبی بود البته لازم است بگویم پگاه آهنگرانی ایشان را پیشنهاد داد. سجاد آورند مستند کار کرده است و ما نمیتوانستیم از فیلمبرداری که باید همه موارد برایش آماده باشد، استفاده کنیم بلکه کسی را نیاز داشتیم که مستند کار کرده باشد، طبیعت را بشناسد و تشخیص بدهد حرکت بعدی آن چیست. سجاد آورند به تمام این موارد آشنا بود، بسیار به ما کمک کرد و از تجربیاتش استفاده کنیم. همچنین عکاس بودن سجاد به من کمک کرد چراکه همیشه دغدغه ترکیببندی و فرم دارم و همین موضوع باعث شد ما سر هر پلان با هم گفتگو کنیم. همچنین سجاد نگاه شاعرانهای را که ما در نیمه دوم فیلم که تغییر حس و روایت میدهد، داشت و این مساله بسیار به ما کمک کرد.
منیژه حکمت با اشاره به بازیگران این پروژه یادآور شد: رضا کولغانی، امیرحسین طاهری، مهلا موسوی و پگاه آهنگرانی بازیگران این پروژه هستند همچنین فرشاد فزونی و امین.... بازی درخشانی در این اثر داشتند از سوی دیگر محمدحسین کاوه صدابردار این اثر بود که بدون امکانات کار میکرد، مدیر دفتر بامداد فیلم و دوستانی که با آنها در بخش اکران پیش میرویم، از دیگر همکاران ما هستند. لازم میدانم از گروه تولید این فیلم جعفر عروجی، داریوش حکمت و افروز شادکی و طلوعی شاعر این کار تشکر کنم.
وی با اشاره به اینکه اهالی آن منطقه به ما اعتماد داشتند، بیان کرد: ما همه با هم کار و از یکدیگر مراقبت میکردیم حتی جانمان را هم گذاشتیم چراکه باید فیلمهای این مدلی را اینگونه ساخت و برایمان مهم بود که این فیلم در سیل خلق شود. این که من کارگردان و یا تهیهکننده هستم، مهم نبود و همه ما در عین سِمَت داشتن، سِمَت نداشتیم اما کار را با همدلی کامل پیش بردیم جالب است بدانید در این راه به افرادی هم برخورد کردیم که با سیل عکس میگرفتند و میرفتند.
فزونی با اشاره به پیچیدگیهای «بندر بند» عنوان کرد: بسیاری از موارد در دل فیلم اتفاق افتاد که در این میان هماهنگی بین من، رضا کولغانی به عنوان بازیگر و خواننده، فرشاد فزونی به عنوان آهنگساز که باید موسیقی را در دل کار میبرد، منیژه حکمت و قصه فیلم بخشی از ماجراست و باید به آن توجه میکردم از سوی دیگر برای انتخاب کادر و فرم هماهنگی من به عنوان طراح صحنه با سجاد آورند و ندا نصر که طراح لباس بود نیز یکی دیگر از موارد مهم این کار بود. در واقع من از بخشی که فرم، محتوا را نشان بدهد، مراقبت میکردم و محتوا را منیژه حکمت دنبال میکرد.
سجاد آورند مدیر فیلمبرداری پروژه نیز در سخنانی بیان کرد: روزی در خانه استراحت میکردم که منیژه حکمت با من تماس گرفتم و گفت قصد انجام کاری را دارم. تو هستی؟ گفتم بله هستم. این فیلم همزمان با پایان نامه من در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد یعنی یا باید روی پایان نامهام کار میکردم یا انرژی و تفکراتم را روی فیلم میگذاشتم بسیار خوش شانس بودم که با منیژه حکمت کار کردم که بستری را برای خلق کردن فراهم کرد و تجربهای بینظیر برایم رقم زد.
وی ادامه داد: خوزستان با بچگی من و ۱۵ سال عکاسی در آن منطقه گره خورده و خیریتی در کار است که من سالی یک یا دو بار به خوزستان سفر کنم و این فیلم هم به خوزستان گره خورده بود. جالب است بدانید که این اتفاق زمانی رخ داد که من از عکاسی ژورنالیستی فاصله گرفته بود و روشمند به تصاویر مستند نگاه میکردم که این موضوع باعث شد از رویدادی که باید باشد، فاصله بگیرم.
مدیر فیلمبرداری «بندر بند» با بیان اینکه ایدههایی را که به ذهنش میرسید با منیژه حکمت در میان میگذاشت، گفت: ما باهم صحبت میکردیم تا از رویدادی مانند سیل فاصله بگیریم و تصاویر را به سمتی ببریم که لایههای متفاوت معنایی را ایجاد کند.
آورند درباره دیگر عوامل این فیلم بیان کرد: من قبل از آنکه فضای مجازی باشد در سفر به هرمزگان صدای ساز رضا کولغانی را میشنیدم و از سوی دیگر با دوستان عزیزی در این پروژه آشنا شدم که همه اینها نتیجه اعتمادی بود که منیژه حکمت به ما کرد و در میانمان به وجود آورد. لازم میدانم از همه عوامل عزیز و مخاطبانی که برای تماشای فیلم آمدند، تشکر کنم.
حکمت در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره ایده این فیلم گفت: پیش از این فیلم من در کافههای تهران تحقیقی را انجام میدادم که بسیار برایم جذاب بود در این کافهها اپلیکیشنی بود که خانمها با همسرانشان و خانوادهشان به آن کافه میآمدند و آواز میخواندند جالب است بدانید که داوری هم میشد و بانوان مرحله به مرحله بالا میآمدند. حمایت خانوادهها از همسرانشان و از یکدیگر برایم دلانگیز بود حتی خانوادههایی بودند که از شهرهای دور میآمدند. من درباره این موضوع تحقیق کردم تا برایم ملموس شود اما این کافهها را بستند و پس از آن سیل که اتفاق خوبی نیست و مشکلات عدیدهای را به وجود میآورد، اتفاق افتاد و این ایده به ذهنم رسید که یک بند کوچک موسیقی از شهرستانهای دور جنوب ایران قصد دارند بعد از مدتها در یک کافیشاپ در تهران وارد یک رقابت غیررسمی شوند تا راه خود را پیدا کند. اگر واکاوی کنیم این موضوع در قصه فیلم مستتر است.
وی ادامه داد: اینکه نسل جوانی تمام تلاشش را میکند و با امید کامل راه میافتد اما نمیرسد، خط اول فیلم بود که باید در میآمد در حقیقت نشان دادیم نسل جوان کی قرار است به آرزوهایش برسد، امیدهایش را جواب بدهد و پاسخگوی امیدهایش باشد. باتوجه به ساختاری که درآن به سر میبریم این موضوع دردناک است یعنی ما دائما دور میزنیم و به مقصد نمیرسیم و این موضوع جدا از تاریخ ما نیست که بحث مهم این فیلم بود و از روز اول میدانستیم.
فزونی در پایان درباره تناقضی که در ابتدای فیلم وجود دارد، گفت: ما سعی کردیم یک تعادلی را ایجاد کنیم یعنی در عین حال که در شروع کار یک فاجعهای رخ داده، حال و هوای گروه شاد است چراکه بعدتر بتوانیم آن را بشکنیم از سوی دیگر وقتی این شکسته میشود، همه چیز نابود نمیشود به دلیل آنکه زندگی در جریان است و ما نمیخواهیم یک پایان قطعی سختی را به مخاطب منتقل کنیم بلکه میخواهیم بگوییم زندگی همچنان ادامه دارد. این تعادل باید به یک شکلی برقرار میشد که حرف کلیشهای زده نشود اما در عین حال قصهای روایت شود.