چارسو پرس: بعضی از کارشناسان سینما معتقدند سینمای سیاسی به فیلمهایی گفته میشود که یک تفکر را به صورت بیانیه سیاسی مورد تایید یا مورد نقد قرار دهد؛ عدهای دیگر بر این باورند فیلم سیاسی فیلمی است که تماشاگر بعد از تماشای آن به فکر واداشته میشود؛ یعنی در مورد خودش و زندگیاش و جامعه پیرامونش فکر میکند و به تدریج و به شکل نامحسوس دچار تغییراتی در زندگی میشود. بعضی میگویند اساسا سینمای ایران فیلمی دربرگیرنده ابعاد سیاسی واجد اهمیت ندارد. از طرفی تعدادی اعتقاد دارند ممکن است در بیان بگوییم آدم سیاسی نیستیم اما چه بخواهیم چه نخواهیم در این حالت هم سیاست ما را رها نمیکند. به همین دلیل مضمون سیاسی خواهناخواه، حتی در کنترلشدهترین و محدودترین کشورها، در آثار سینمایی تنیده میشود. خلاصه اینکه درباره چگونگی ساخت فیلم سیاسی در سینمای ایران اختلافنظرهای بسیاری وجود دارد اما در این بین فیلمهایی هم ساخته میشوند که موضوعات سیاسی را به شکلی کمیک به مخاطب ارایه میدهند. فیلمسازها در اینگونه آثار معمولا به نقد قدرت میپردازند. از گذر التهابات اجتماعی گرفته تا اعتراضهای سیاسی را در فضایی طنزآلود نشان میدهند؛ اما آنچه اهمیت دارد این است که سینمای ایران نه تنها در بخش فیلمهای درام سیاسی صاحب جایگاه نیست بلکه در فضای کمیک هم حرف چندانی برای گفتن ندارد. هر بار هم سینماگران از موضوعات سیاسی در شمایل فیلم کمدی بهره بردهاند با اینکه این نوع فیلمها مخاطبان زیادی پیدا کرده اما سینماگران زیاد رغبتی به ساخت این نوع فیلمها ندارند.
در ادامه سلسلهمطالبی که در آنها به سینمای سیاسی پرداختیم، اینبار درباره جایگاه کمدی سیاسی در سینمای ایران با رضا درستکار منتقد سینما گفتوگو کردیم.
اگر موافق باشید بحث را در وهله اول با تعریف فیلم سیاسی آغاز کنیم که نظرهای گوناگونی درباره آن وجود دارد. به عقیده شما چه فیلمهایی در زمره «سینمای سیاسی» قرار میگیرند؟
برای آغاز بحث پرسش خوبی است، چراکه گاهی درباره ژانرها و گونههای سینمایی تعریفها و بحثهای درست تئوریک در ایران نشده. اغلب هم این مدیران سینمایی هستند که تعریف درستی از موضوعات پیرامون ژانر ندارند. به عنوان نمونه به سینمایی با رویکرد اجتماعی عنوان ژانر اجتماعی اطلاق میکنند! یا حتی به سینمای سیاسی عنوان ژانر میدهند! در حالی که ژانر «درام» به عنوان شاخه اصلی است و در دستهبندی و زیر شاخه آن، ژانر درام سیاسی، درام پلیسی، درام جنایی و... قرار میگیرد.
پس میتوانیم بگوییم با مفهوم بسیار گستردهای طرف هستیم که از هر طرف قابلیت خوانش دارد.
درام سیاسی به فیلمی میگویند که موضوعی مشخص در مورد سیاستمداران را در دستور کارش قرار دهد. این ممکن است حتی در ژانرهای مختلف اتفاق بیفتد. مثلا در ژانر کمدی به سمت درام سیاسی میل کند. بنابراین رویکرد سیاسی میتواند در بقیه ژانرهای سینمایی هم رخ بدهد. به هر حال ژانر «درام» بسیاربسیار گسترده است و طبیعتا یکی از رویکردها و زیرشاخههایش هم درام سیاسی است.
طبق تحلیل برخی کارشناسان در سینمای ایران، فیلم سیاسی قابلتوجهی نمیتوان پیدا کرد. البته شاید اشاراتی در بعضی فیلمها شده باشد؛ به نظر شما در سینمای ایران فیلم سیاسی قابل استناد و مرجع داریم؟
من فکر میکنم آثار علی حاتمی غالبا درامهای سیاسی بودند که در قالب ژانر تاریخی روایت میشدند و موضوع سیاست بستر آن است. اگر فیلم سیاسی یا هر «گونه» دیگری در سینما درست تعریف شود، عمری طولانیتر خواهد داشت. به عنوان مثال فیلمهای «قیصر» و «گوزنها» به نظر میرسد درام اجتماعی باشند چون بیشتر درباره فاجعه خانوادگی با رویکرد اجتماعی هستند اما در اصل موضوعی مهمتر را مورد بحث قرار میدهند که همان امنیت مدنی است که یا به خطر افتاده یا فیلم، موجودیت آن را زیر سوال برده است.
در فیلم «کندو» هم همین است؛ عملا به موضوع سیاسی مستقلی اشاره نمیشود ولی در بطن موضوع ما به ساختارهای اجتماعی فشل میرسیم که منتج از ساختارهای سیاسی است و قهرمان میکوشد در برابر سلب حیثیت انسانی خود قد علم کند. بسیاری از فیلمهای سه چهار دهه گذشته هم تقریبا به همین ترتیب هستند. به شکل مستقیم درام سیاسی نیستند اما در قالب درام موضوعاتشان را مطرح میکنند و... مثلا هیچکدام از فیلمهای رخشان بنیاعتماد شخصیت سیاسی را بر بستر فیلم نشان نمیدهند و غالبا به آدمهای عادی میپردازند ولی خب میبینید که دقیقا در تصادم با سانسور و ممیزی است و مدام هشدار میگیرد زیرا نیتخوانی و خوانش سیاسی از رفتار سینمایی میشود و...
نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که انگار مسوولانی داریم سیاستزده که از هر رفتار و هر کنش شهروندان تعابیر سیاسی میکنند!
دقیقا. ما در یک عرصه فرهنگی زیست میکنیم اما سیاست در همه بخشهای زندگی ما رخنه کرده است. به عنوان نمونه اگر کسی میخواهد به سفر برود مجبور است «ارز» تهیه کند و اگر این ارز در یک زمان خاصی تهیه شود ممکن است به عنوان اخلالگر اقتصادی یا سیاسی بازداشت شود! درحالیکه شخص فقط میخواسته به سفر برود. بنابراین ببینید مسالهای بسیار عادی ممکن است رفتاری سیاسی تلقی شود و موضوعاتی را پیش بیاورد که اصلا در ذهن هم متصور نیستیم و اساسا عامل تعقیبکننده به وجود بیاید. یا ممکن است کسی در استادیوم فوتبال شعاری دهد یا زنها در مقطعی اجازه ورود به استادیوم نداشتند عملا اینجا با درام ورزشی-سیاسی مواجه هستیم!
اینطوری و به دلیل سیاستهای گستردهای که در تمام حوزهها درگیرش هستیم میتوان ادعا کرد همه فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته میشوند درام سیاسی هستند، به نظر من، تمام درامهای مذهبی، تمام رویکردهایی که در تمام این سالها در ژانر جنگی یا فیلمهای ارزشی، دینی و... داشتیم همه سیاسی هستند. چون این فیلمها میخواهند وضعیت استقراری را با ثبات نشان دهند و «تعین» به وجود آورند، برای همین هم غالبا دولت در این ژانرها شکست میخورد. فیلمها فیلم نشده میخواهند یک کاربرد دیگری را هم پیدا کنند و در خدمت چیزی دیگر هم باشند که این نشدنی است.
بپردازیم به کمدی سیاسی که یکی از زیرشاخههای فیلمهای سیاسی است. کمدیهای سیاسی عموما به نقد قدرت میپردازد، از گذر التهابات اجتماعی گرفته تا اعتراضهای سیاسی که در کشور صورت گرفته میتوان روایت کمدی داشت... نظر شما چیست؟
ببینید! همه کمدیها و طنزهای سینمایی را میتوان در دستهبندی فیلمهای درام سیاسی هم جای داد! یعنی اگر حتی فیلم از گونه کمدی باشد که فقط به موضوعات عادی ساده دختر و پسری میپردازد، این هم خودش یک درام کمدی - سیاسی است.
چرا؟
چون همین که چشم بر مسائل سیاسی، اجتماعی میبندید و رفتاری تخدیری با موضوعات اجتماعی دارید، عملا یعنی کار سیاسی انجام دادهاید و دارید حواس مردم را پرت میکنید. بنابراین این یک امر سیاسی است. مثلا فیلم «مرد عوضی» هنرمند به دو زن داشتن اشاره میکرد که از نگاه عرفی بسیار مذموم است، اما از نظرگاه دینی و قانونی، محمل و عذری ندارد، خب این رفتار رندانه میتواند در نقد سیستم مستقر عمل کرده باشد در جایی راه میدهد و مردم هم میپسندند. فیلمهای طنز و کمدی ما عملا رویکرد سیاسی دارند مثل «آدم برفی»، «اجارهنشینها»، «مارمولک»، «مارموز» و...، این فیلمها یا شخصیت سیاسی را دستمایه قرار میدهند یا به موضوعی میپردازند که سیاستگذاران روی آن حساس هستند؛ اجارهنشینها مفهوم سیاسی ایجاد میکند اما بستر و زمینه اصلی یک «خانه» است. بهطور ضمنی هشدار میدهد که با این شکل ایجاد اختلاف ممکن است کشور ایران آسیب ببیند. بنابراین از این منظر تمام فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته میشوند سیاسی هستند و هم میتوان گفت نه، سیاسی نیستند. چون صرفا فیلم هستند. گفتم حتی فیلمهای طنز سوپرمارکتی که عنصر «فراوانی» را به نمایش میگذارند و ...! بُردارها و مختصات این بردارها همه سیاسی است.
اجازه بدهید درباره نزدیکترین مناقشه در ابعاد سیاسی که در فضای فرهنگی این اواخر شاهد بودیم صحبت کنیم. خیلیها حضور نداشتن در جشنواره امسال را حرکتی سیاسی تلقی کردند. نظر شما چیست؟
به نکته خوبی اشاره کردید. ما سالهایی به جشنواره اصفهان میرفتیم، آقای کاوه نامی بودند و دستهای داشتند و با لباس شخصی جلوی هتل عباسی شعار میدادند! از بدو ورود ما به اصفهان در و دیوار نوشته بودند که «ما با فحشا مخالفیم» و تصویری که از جشنواره و فیلم به دست میدادند غالبا چرک و توام با شرم بود برای مهمانان!
حالا امسال در سال ۱۴۰۱ که تعدادی از سینماگران معتقد بودند حال و حوصله جشنواره ندارند زیرا در اتفاقات اخیر تعدادی سینماگر دستگیر شدهاند و...، به مذاق سیاستمداران حوزه فرهنگ خوش نیامده و مدام در مذمت این جشنواره نرفتن، سینماگر را مورد ضرب کلامی قرار میدهند! انگار روزگاری به زور جشنواره نمیخواستند، حالا هم به زور...! والله در یک خانواده هم قهر رخ میدهد شما کافی است به آن نگاه کنید. بنابراین میبینید که حتی بحثهای ساده فرهنگی هم آلوده به مباحث سیاسی میشود! برگردم سر ژانر درام سیاسی که به دلیل نبود ظرفیت و پذیرش نقد، فیلمهای کمی ساخته شده! و کمدی جور آن را کشیده. آنهم غالبا به زبان یاجوج و ماجوج!
هر قدر در ایران کمدی سیاسی را در سینما برنمیتابند، در سینمای جهان نمونههای زیاد و موفقی در این مورد داریم. از فیلم «همه مردان رییسجمهور» گرفته تا «همشهری کین» و «زد» و... نظر شما چیست؟
اساسا تحمل نقد برای ما به عنوان انسان ایرانی سخت است؛ از من منتقد سینمایی بگیرید تا...؛ بنابراین برای مدیر مستقر بیشتر سخت است. فیلمهای درام سیاسی هم خیلی کم است. به عنوان نمونه «بنبست» صیاد بود که کسی به آن اعتنا نکرد درباره ساواک. یا فیلم «آرامش در حضور دیگران» تقوایی. آن زمان میگفتند آدمی از ساواک را فرستادند این فیلم را ببیند و او به تقوایی گفته بود دست شما درد نکند برای اولینبار است که راجع به ساواک فیلمی منطقی ساخته شده است. سینمای ما بیشتر درباره شخصیتهای تاریخی یا سیاسی فیلم ساخته تا موضوع صرف سیاسی. مجموعه «سلطان صاحبقران» یا «هزار دستان» هر دو از حاتمی، مثالهای خوبی هستند، بیشتر درباره امیرکبیر و ناصرالدینشاه است تا وقایع سیاسی. البته در یک قسمت «سلطان صاحبقران» از میرزا رضای کرمانی استنطاق میکنند چرا ناصرالدین شاه را ترور کردی و او میگوید: اگر این حاکم بود و میدانست وضع مملکت اینقدر بد است که باید بهخاطر بیمسوولتی ترور میشد و اگر نمیدانست وضع مملکت را که باز هم باید بهخاطر بیکفایتی ترورش میکردیم.
میتوان گفت ما فیلمهای سیاسی اصلا نداریم و هم، همه فیلمها سیاسیاند، چندان علمی و با مبانی ژانر کار نمیکنیم و همه حوزههای کاریمان طعم سیاسی پیدا کرده! اینجا سینما اساسا جنبه نقادانه خود را حفظ میکند اگر بخواهد اصطلاحا در یک ایستگاه با مردم باشد.
وقتی به تاریخ سینمای ایران نگاه میکنیم هربار از موضوعات سیاسی در شمایل فیلم کمدی بهره برده شده این نوع فیلمها مخاطبان زیادی پیدا کرده. با این حال سینماگران زیاد به شکل روشن به ساخت فیلمهای کمدی سیاسی تمایل نشان نمیدهند، چرا؟
ببینید، ممکن است ترس از ممیزی باشد ولی اگر فکر کنیم که فیلمهای طنز یا کمدی سینمای ایران به مفهوم یک اثر خالص درام سیاسی هستند، سخت در اشتباهیم. این داستانها در تناسب با مدیران و ممیزان مستقر موضوعیت پیدا میکنند که هیچ شناختی از سینمای ایران ندارند. اساسا طنزهایی که در سینمای ایران ساخته میشود، اثربخشی آنچنانی ندارد. بهتازگی با فیلمسازی صحبت میکردم؛ او به من گفت در فیلمهایمان نقد اجتماعی میکنیم و راجع به مذمت یک فعلی حرف میزنیم. خب، این حرف خندهدار است! وقتی فیلمی ساخته میشود که در وهله اول از چارچوب و استانداردهای زیباییشناسانه دور است و اصلا تبدیل به اثر و فیلم نشده، چطور میتوان انتظار داشت که اثرگذار هم باشد؟! به نظر من بسیار کم و در معدود دفعاتی فیلمهای طنز سینمای ایران توانستند فیلمهایی موثر در سینمای سیاسی هم باشند. مثل نمونه اخیر فیلم «چپ راست» که اصلا به نظر من فیلم بدی نیست؛ بههر حال تعهدی در درونش هست و خودش را به بلا انداخته و به خاطر ممیزی جلویش را گرفته بودند. نگاهش به تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه ایران دیر به ثمر رسیده و دیر اکران شده. جامعه اکنون ایران در شتاب فرآیندهای رشد سیاسی، خیلی مترقیتر از مباحث داخل این فیلم است. بنابراین تفکر اینکه نظام سیاسی ما با تماشای این فیلم دچار مخاطره میشود، اشتباه است.
به نظر میرسد باید سینمای سیاسی فعالتری میداشتیم تا کمدیهای خوبی در این زمینه ساخته میشد و اساسا طرح بعضی داستانها و قصهها در زیرشاخه کمدی سیاسی روایت باورپذیرتری پیدا میکرد.
ژانر کمدی، ژانر بسیار حساسی است و به نظر میرسد قابلیت و توانایی بسیار بیشتری برای تحقق آن لازم است. شاید ساختن ملودرام یا فیلم اجتماعی کاری راحتتر باشد نسبت به فیلم کمدی یا طنز که رویکرد اجتماعی یا سیاسی هم دارد. این بیشتر از آنکه به میل آدمها ارتباط پیدا کند بیشتر به توانایی آدمها ربط دارد و نکته دیگر اینکه غالبا این فیلمها مصرفی هستند یعنی مصرف میشوند و تمام. خیلی ماندگاری آنچنانی ندارند؛ در معدود دفعاتی است که این نوع فیلمها میمانند چون مسائل سیاسی هم در کشور ما هر روز پوستهای نو میاندازد. اینکه فیلمی ساخته شود که هم استاندارد باشد و هم قواعد ژانر را حفظ کند و هم بتواند فعل یا امر سیاسی در آن اتفاق بیفتد، به نظر میرسد خواستهای مضاعف و چندوجهی است که در سینمای ایران کمتر رخ میدهد، چون قابلیت فنی آنهم در سینمای ایران چندان فراهم نیست. فیلمهایی هم که میبینیم اغلب از نظر منطق روایی، مشکلات دارند.
همانطور که اشاره کردید این روزها فیلم «چپ راست» حامد محمدی روی پرده اکران است و نمونه خوبی است برای مثال فیلمهای کمدی سیاسی؛ فیلم سوژهای جالب اما تکراری دارد؛ جابهجایی فرزند دو خانواده و به نظر میرسد اساسا توقیف این فیلم در گذشته کار بیهودهای بود. تحلیل شما چیست؟
توقیف آثار فرهنگی قطعا کاری بیهوده است. هر فیلمی که توقیف میشود انگار که به زبان بیزبانی داریم با جامعه قیممآبانه رفتار میکنیم و نگاه کفیلی به جامعه داریم! درحالی که به هر حال جامعه ایران به بلوغی رسیده است. نمیتوان گفت جامعه ایران فلانجا حماسه آفریدند، ولی حق ندارند «چپ راست» را ببینند چون ممکن است اوضاع با خطر همراه شود! این نکات به نظر من ترفندهای ممیزی هم هست. هرچند که تهیهکنندگان سینمایی هم بدشان نمیآید که خبری درز کند که فیلم توقیف شده و فروش را تضمین کنند! بنابراین توقیف هر فیلمی که از خط قرمزهای اصلی عبور نکرده، کمهوشی دستگاه ممیزی را میرساند که در هزاره سوم با بگیر و ببند و تادیب و چه و چه میخواهد مانع خلاقیتهای فیلمسازان شود! ممیزی هوشمند از چنین فیلمهایی حمایت هم میکند زیرا این مفهوم عبور از التهابات بیهوده است. در حالی که باید حمایت شود با ایست و بازرسیها و ایجاد موانع متعدد، به فرحناکی آنهم لطمه میخورد. جامعه اگر در سینما تخلیه نشود، در کجا... ؟! سینماگران باید به دستگاه ممیزی اعتماد کنند، نه اینکه اعتمادشان را از دست بدهند. موضوع را دوستان بد ترجمه کردهاند. آنها میخواهند ثابت کنند ما هستیم و... و این راهش نیست. «چپ راست» فیلم بدی نیست؛ در مقایسه دو گونه کمدی دختر و پسری و سوپرمارکتی -که هیچ تعهدی ندارند- ترسیم شمایل کاریکاتوری از دو رویکرد مشخص اصولگرایی و اصلاحطلبی و شوخی با انگارههای سطحی آن، فیلمی مفرح است و نقدی را که وارد نگاههای بسته و جزم این گروهها میکند، خوب است. آنتاگونیست و پروتاگونیست در یک جبهه هستند؛ اینجا و باهم در برابر شرایطی که تصویری ناراست از ایشان میسازد، میایستند و این خوب است.
///.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تینا جلالی