من وقتی بازخوانی ترانه آقای شادمهر عقیلی را با صدای خانم مهستی شنیدم، در همان تحریر اول کاملا متوجه شدم که این صدای مهستی نیست. بشر تاکنون نتوانسته به چیزی در تکنولوژی برسد که بتواند از خلاقیت و احساس بحث کند؛ کامپیوترها چنین کارهایی را به صورت ماشینی انجام می‌دهند؛ چون احساس ندارند و زمانی که شخصی به عنوان نوازنده، شاعر یا نقاش با آن کار می‌کند، دستگاه احساس او را اجرا می‌کند؛ احساس غم و شادی انسان هیچ‌وقت وارد منطق ریاضیات و کامپیوتر نمی‌شود! این مساله برای من که موسیقی، حرفه و شغلم است کاملا واضح و ملموس است.

چارسو پرس: چندی قبل ترانه‌ای از شادمهر عقیلی منتشر شد که بازخوانی آن با صدای مهستی در فضای مجازی واکنش‌های بسیاری را در میان کاربران برانگیخت، این اثر بارها بازنشر شد و به اشکال متفاوت توسط کاربران رسانه‌های مختلف سوژه قرار گرفت؛ برخی آن را عجیب توصیف کردند و برخی این موضوع را دستمایه طنز و شوخی قرار دادند. علاوه بر این یکی از آثار محمدرضا شجریان را هم با صدای بیلی آیلیش شنیدیم. تجربه‌هایی که برای بسیاری تازگی داشت. دست به دست شدن این آثار هم در کنار بسیاری دیگر از موضوعات مختلف در حوزه موسیقی بحث درباره هوش مصنوعی و فناوری‌های تازه را داغ‌تر کرد. سوژه‌ای که امروز بیش از پیش مورد توجه جامعه قرار گرفته است. این فناوری جدید به نام هوش مصنوعی بسیار هم در میان افراد جامعه به‌ویژه کاربران فضاهای مجازی سر و صدا ایجاد کرد و تعجب برخی از آنها را برانگیخت. این ابزار که در حال حاضر دسترسی به آن هم آن‌چنان دشوار نیست؛ با قابلیت‌های گسترده و بی‌شمارش هر روز بیشتر وارد زندگی روزمره مردم می‌شود. این موضوع که شاید بتوان گفت آن‌چنان هم تازه نیست اما به دلیل اینکه در این بازه برای جامعه ملموس‌تر و

در دسترس‌تر شده، مساله‌ای نو به شمار می‌رود. اما یکی از قابلیت‌هایی که این حوزه تخصصی با خود به همراه آورد، استفاده از آن در حوزه هنر است که در اینجا مشخصا به موضوع موسیقی می‌پردازیم. اما آیا هوش مصنوعی و فناوری‌های اینچنینی واقعا مساله تازه‌ای است؟ اساسا موسیقی در دنیای هنر با چه چالش‌ها و فرصت‌هایی در این زمینه روبه‌رو می‌شود؟ اصلا آیا فناوری و دنیای صفر و یک توان این را دارد که جایگاه شهود و خلاقیت را در هنر موسیقی بگیرد یا حتی به آن نزدیک شود؟ این پرسش‌ها و مشابه آنها را با بهنام صبوحی مطرح کردیم. بهنام صبوحی از اولین افرادی است که در ایران در حوزه موسیقی الکترونیک فعالیت داشته است. او در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کرد اما علاقه‌اش به موسیقی از کودکی شکل گرفت و این هنر را از همان دوره پیگیری کرد. با ورود فناوری‌های مختلف با توجه به آشنایی که با دنیای دیجیتال داشت از ابزار به‌روز در موسیقی نیز بهره گرفت.

 

اگر بخواهیم تاریخچه‌ای مختصر برای ورود این تکنولوژی به دنیای موسیقی بیان کنید، آن چه خواهد بود؟

در ابتدا باید یادآوری کنم که این تکنولوژی اصلا تازه نیست. راجع به هوش مصنوعی باید این توضیح را بدهم که در واقع سال‌های بسیار زیادی از آن می‌گذرد؛ به‌طوری که از همان ابتدای ظهور کامپیوتر، هوش مصنوعی مطرح شد و الان هم بسیاری از ابزارهایی که در کنار ما هستند و ما از آنها استفاده می‌کنیم، در واقع هوش مصنوعی دارند. همان‌طور که گاهی اوقات پیش می‌آید که حضور چیزی را احساس نمی‌کنیم و یک اتفاقی باعث می‌شود، پی ببریم که چه چیز عجیبی بوده است.

می‌فرمایید که این مساله تازه نیست...

بله همین‌طور است. مردم از این ماجرا متحیر شدند ولی مثلا برای من که از قبل از امکانات و جنبه‌های مختلف آن مطلع بودم اصلا چیز عجیبی نبود که بازخوانی‌ای صورت گرفت یا امثال آن...

برگردیم به موضوع تاریخچه

وقتی فناوری در دنیای پیرامون ما وارد می‌شود ردپای خود را در همه حوزه‌ها نمایان می‌کند. تاریخچه هوش مصنوعی هم به جنگ جهانی دوم و زمانی برمی‌گردد که امریکا اولین کامپیوتر غول‌پیکر را برای شکستن رمز نامه‌های رمزنگاری شده آلمانی‌ها ساخت. شکستن رمز این نامه‌ها به روش سنتی ممکن بود ساعت‌ها طول بکشد ولی توسط کامپیوتر توانستند به سرعت آنها را رمزگشایی کنند و چون این مساله‌ای سری بود در ابتدا پنهان ماند اما بعد از جنگ مشخص شد که دستگاهی به نام کامپیوتر ساخته شده و بعد از آن کامپیوترها وارد بازار شدند و توانایی این را داشتند که بسیاری از کارهایی که هوش انسان می‌توانست انجام دهد را با سرعت خیلی بیشتری انجام دهند. یکی از لوازم دیگری که سال‌هاست در دسترس همه است همین ماشین‌حساب است که استفاده از آن برای همه ما به عنوان یک ابزار کمکی خیلی معمول است در صورتی که این هم یک هوش مصنوعی است. از دیگر ابزاری که همه به آن دسترسی داریم و هوش مصنوعی در آن نقش زیادی دارد، گوشی‌های موبایل است. برای مثال باز شدن قفل گوشی موبایل به وسیله اسکن چهره یا اثر انگشت نیاز به ابزار هوشمندی دارد که بتواند چهره یا اثر انگشت را آنالیز کرده و بشناسد. این ابزار الگوهای بصری هر چیزی را به ریاضیات تبدیل می‌کند و به ما امکان انجام سریع عملیات پیچیده جزیی را می‌دهد و به همین دلیل است که به آن هوش مصنوعی می‌گویند.

بله مثال‌ها در این زمینه بسیارند از جمله استفاده از فناوری برای جراحی‌های پزشکی اما آنچه صحبت ما را متمایز می‌کند موضوع همین واکنش جامعه است. افراد جامعه نسبت به ورود این فناوری‌ها در مسائل پزشکی و آن تاریخچه‌ای که شما بیان فرمودید، واکنش خاصی نداشتند شاید برای‌شان آن‌چنان‌که باید و شاید ملموس نبوده اما به محض اینکه یک بازخوانی توسط یک خواننده درگذشته را می‌شنوند، با این حجم از واکنش مواجه می‌شویم...

دقیقا همین‌طور است... دلیلش همین است که اشاره کردید، ببینید چیزی را از نزدیک تجربه کرده‌اند که تاکنون تجربه نشده بود، در واقع تجربه تازه آنها بود. ما از زمانی که چشم باز کردیم، ماشین‌حساب را در کنار خود دیده‌ایم و به همین دلیل، طبیعی است که هیچ‌وقت کار کردن با این هوش مصنوعی برای‌مان عجیب نبوده است. در مورد مثال شما هم باید گفت با وجود اینکه تجربه آنالیز صداها سال‌ها پیش در کشورهای دیگر رخ داده بود و حتی بسیاری از آثاری که خواننده‌های قدیم خوانده بودند، اجرا و تجربه شده بود ولی برای جامعه ما به دلیل اینکه نمونه عملی و امکاناتی مثل سایت‌های آنلاین نداشتیم اتفاقی جذاب است.

منظورتان این است که مشخصا چنین تجربه‌هایی، نظیر آنچه شاهدش بودیم در کشورهای توسعه‌یافته پیش از این اتفاق افتاده بوده ولی به دلیل دسترسی‌های محدودتر، برای ما تازگی دارد، درست است؟

بله درست است. در واقع تا این اندازه چنین فناوری‌ای در دسترس عموم مردم نبوده است همان سایت‌های آنلاین و مشابه آن، طبیعتا امکانات بیشتری را در دسترس عامه قرار داده است وگرنه برای ما که به صورت تخصصی در رشته موسیقی فعالیت می‌کنیم و سال‌ها پیش از چنین تکنولوژی‌ای استفاده کردیم، تازگی ندارد. مثلا ما از سال‌ها پیش با نرم‌افزارهایی کار می‌کنیم که مشابه این کارها را انجام می‌دهند. فقط کافی است متن آهنگی را بنویسید تا نرم‌افزار همان متن را با صدای گروه کر اجرا کند.

بیشتر در این باره توضیح دهید اینکه این تکنولوژی تا چه حد در خدمت موسیقی بوده است؟

از سال‌ها پیش تکنولوژی بازتولید صدای انواع سازها در دستگاهی به نام کیبورد استفاده می‌شود؛ برای مثال می‌توان با دادن صدای ضربات خالی دف، صداهای مختلف دیگر این ساز را در کیبورد تولید کنید طوری که گویا دف می‌نوازید؛ اینها مواردی هستند که سال‌هاست در جهان از آن استفاده می‌شود و البته در ایران هم از آنها استفاده می‌کنیم.

آلات موسیقی که به صورت سنتی از آن استفاده می‌شده، مشخص است. از شما می‌خواهم درباره ورود ابزار تکنولوژی به دنیای موسیقی برای مخاطبان توضیح دهید.

از زمان ورود کامپیوتر به عرصه موسیقی، بخشی هم به نام موسیقی الکترونیک در حوزه موسیقی به وجود آمد که شامل یک‌سری صداهایی بود که کاملا جدید بودند. این ماجرا به دهه 50 و 60 میلادی برمی‌گردد که بعدا به مرور پیشرفته‌تر شد و رسید به جایی که جنس صداها را هم شبیه‌سازی کردند و حالا شما می‌توانید صدای یک خانم را به صدای آقا تبدیل کنید یا بالعکس. اینها مواردی هستند که سال‌هاست مورد استفاده افراد متخصص در حیطه موسیقی قرار گرفته است ولی چون کار کردن با آنها نیاز به اطلاعات تخصصی دارد مردم عادی با آنها آشنایی کافی ندارند و برای‌شان اتفاقی جالب و عجیب است. مشابه همین اتفاق در مورد سینما هم می‌افتد، مثلا از سال‌ها پیش توسط هوش مصنوعی تصاویر را تغییر می‌دهند یا عوض کنند مثلا گاهی دیده‌ایم که تصاویر را طوری ساخته‌اند که شخصیتی در فیلمی بازی کرده است که وجود نداشته و طوری آن را توسط کامپیوتر مونتاژ کرده‌اند که برای بیننده مشخص نبوده است، یا کاراکتری ۸۰ ساله را به شخصیتی ۲۰ ساله تبدیل کرده‌اند. حالا این ابزارها با عنوان اپلیکیشن‌های مختلف وارد موبایل شده و همه مردم با آنها آشنا شده و کار می‌کنند و شاید حتی تصور کنند که اتفاق جدیدی است در صورتی که ما به خوبی می‌دانیم چنین نیست.

در واقع اتفاقی که افتاده تازگی ندارد بلکه ابزاری که در دسترس مردم قرار گرفته تازه است؛ حالا با توجه به توضیحاتی که دادید اگر بخواهید چالش‌ها و فرصت‌های آن را بررسی کنید چه خواهید گفت؟ همان‌طور که می‌دانید نظرات مختلفی از سوی کارشناسان و البته غیرکارشناسان در این زمینه مطرح می‌شود. شما نظرتان چیست؟

ببینید، اصولا در برابر هر پدیده جدیدی که وارد می‌شود، یک‌سری جوگیری‌های خیلی سریع هم اتفاق می‌افتد که یک‌سری‌ها با آن مخالفت می‌کنند یک‌سری‌ها شدیدا موافقش هستند، ولی تجربه نشان داده که تکنولوژی رفته رفته مسیر خودش را طی می‌کند و بعد از مدتی به امری خیلی معمولی تبدیل می‌شود. فرض کنید زمانی که اتومبیل اختراع شد خیلی از مردم از آن می‌ترسیدند و با دیدنش فرار می‌کردند ولی بعدها تبدیل شد به یک وسیله معمولی و انواع و اقسام آن هم وارد زندگی مردم شد و خیلی هم به بشریت کمک کرد حالا منکر این نمی‌شوم که یک‌سری آدم هم در تصادف با همین ماشین آسیب می‌بینند یا کشته می‌شوند اما به هر شکل هر تکنولوژی‌ای که می‌آید و مورد استفاده قرار می‌گیرد در خدمت مردم و برای رفاه بیشتر مردم است. در مورد هوش مصنوعی هم یکی از ترس‌هایی که بشریت دارد این است که نکند این ابزار هوشمند، در آینده برای زندگی انسان تصمیم بگیرند ولی این‌گونه نیست. اینها ابزاری هستند که بشر خودش ساخته و نهایتا همیشه یک سقف اراده دارد و مثل بشر نیست که نبوغ داشته باشد و بتواند هر کاری را انجام دهد و کارهایی که پیش‌فرض تعریف می‌شود، انجام دهد. در حقیقت مثل رباتی است که از قبل برنامه‌ریزی شده تا کاری انجام دهد و قرار نیست که چیزی را اضافه‌تر انجام دهد.

و طبیعتا همه اینها برای موسیقی نیز تعمیم می‌یابد...

بله قطعا... در مورد موسیقی هم وقتی ابزار هوشمند وارد کار شدند خیلی از موزیسین‌های بزرگ دنیا نگران این بودند که نکند جای نوازنده‌ها را بگیرند و عملا نوازنده‌ها بیکار شوند ولی هیچ‌گاه این اتفاق نیفتاد و تبدیل به ابزاری شد که در کنار موسیقی زنده به فعالیت خود ادامه می‌دهد و خیلی از آهنگسازها از آنها استفاده می‌کنند و بهره می‌برند. اصلا قرار نیست با تولد یک تکنولوژی چیز دیگری منسوخ شود.

طبیعتا تکنولوژی در راستای مباحث تکنیکی موسیقی می‌تواند کمک‌دهنده هم باشد...

البته... به نظر من تکنولوژی کمک کرده است که موسیقی مسیرهای جدیدی را پیدا کند و به شخصه معتقد هستم که نباید هیچ نگرانی بابت این ابزار داشته باشیم، به خصوص وقتی مردم دارند از آن استفاده می‌کنند.

اصولا این ابزار و تکنولوژی در حال حاضر نمی‌تواند که یک تولید خلاقانه و نبوغ‌آمیز داشته باشد.

بدون تردید همین‌طور است. یک دستگاه یا یک سیستم هوشمند در حد ابزاری است که برمبنای چیزی که برنامه‌ریزی شده کار می‌کند و خلاقیتی در آن دیده نمی‌شود؛ مثلا وقتی از کسی بخواهید برای قطعه‌ای آهنگی بسازد، آن فرد از هوش و تخیل خود برای ساخت آهنگ استفاده می‌کند و اتفاقا در کارش نگاه متفاوتی از دیگران خواهد داشت؛ همین‌طور اگر قرار باشد چند نقاش یا عکاس از یک سوژه اثر خلق کنند آثار متفاوتی به دست می‌آید ولی سیستم‌های هوشمند کامپیوتری دقیقا طبق الگوهای برنامه‌ریزی شده کار می‌کنند.

اصلا این ابزار اثر نبوغ‌آمیز و خلاقانه‌ای تولید نمی‌کنند. من همان ابتدا که بازخوانی ترانه آقای شادمهر عقیلی را با صدای خانم مهستی شنیدم کاملا متوجه شدم که این صدای مهستی نیست در همان تحریر اول کاملا مشخص بود. حداقل بشر تاکنون نتوانسته به آن چیزی برسد که بتواند از خلاقیت و احساس بحث کند؛ حال بماند که کامپیوترها دستگاه‌هایی هستند که چنین کارهایی را به صورت ماشینی انجام می‌دهند؛ چون احساس ندارند و زمانی که شخصی به عنوان نوازنده، شاعر یا نقاش با آن کار می‌کند، دستگاه احساس او را اجرا می‌کند؛ وقتی انسان در یک لحظه‌ احساسی غم و شادی قرار دارد، دقیقا می‌تواند حس موضعی خود را بشنود ولی آن احساس هیچ‌وقت وارد منطق ریاضیات و کامپیوتر که نمی‌شود! این چیزی است که تاکنون بشر نتوانسته به آن دسترسی پیدا کند در نتیجه وقتی نوازندگی کامپیوتر را می‌شنویم تفاوت آن با کار انسان کاملا مشهود است و این مساله برای من که موسیقی، حرفه و شغلم است کاملا واضح و ملموس است، چراکه در آن هیچ حسی نمی‌شنویم و طبیعی هم هست. اگر بخواهم مثالی ملموس‌تر برای خوانندگان شما بزنم می‌توانم تفاوت فرش ماشینی و دستبافت را بگویم. در فرش دستبافت حتی کجی و نامرتب بودن بافت، ذره‌ای از زیبایی فرش نمی‌کاهد چون احساس درون اثر قابل درک است ولی در فرش ماشینی کاملا برعکس است و با وجود نظم بسیارش احساسی از آن منتقل نمی‌شود.

ما می‌بینیم که برخی موسیقی‌ها به شکل گسترده‌ای بر سلیقه مردم تاثیر گذاشته‌اند. آیا ممکن است این تکنولوژی هم چنین تاثیری را داشته باشد؟

ما تاثیر را باید در دو بخش ببینیم؛ تاثیر آنی و لحظه‌ای و تاثیر عمیق. ببینید، ما شاهد هستیم که فراوان آثار موسیقی منتشر می‌شوند ولی تعداد بسیار اندک آنها ماندگار می‌شوند. البته این مساله در همه جای دنیا به همین شکل است و فقط در ایران با این موضوع مواجه نیستیم. در کنار چند خواننده بسیار خوب، هزاران نفر هستند که به صورت آماتور کار و سعی می‌کنند که خودنمایی هم بکنند؛ قرار هم نیست که همه حرفه‌ای باشند و حرفه‌ای عمل کنند. به همین دلیل ما می‌بینیم که واقعا سطح ماندگاری بسیاری از آثار تولید شده به یکسال هم نمی‌رسد و سریع فراموش می‌شوند؛ حتی بعضی از آثاری که وایرال می‌شوند، به دلیل ابتذال‌شان است و به سرعت آنها هم به فراموشی سپرده می‌شوند. برخی کارها در خود تابوشکنی دارند که آن هم لحظه‌ای است و هنگامی که بعد از یکسال برگردید و به عقب نگاه کنید، می‌بینید که هیچ اثری از آن آهنگ‌ها و شعرها وجود ندارد و فقط حرکتی بوده که شوآف لحظه‌ای به شمار می‌رفته و در یک مقطع رمانی کوتاه اتفاق می‌افتد و بعد فراموش می‌شود. اینها اتفاقاتی نیستند که از لحاظ هنری تاثیرگذار و ماندگار باشند، بیشتر محصول تبلیغات رسانه‌ای و فضاهای مجازی هستند. اثری ماندگار است که روی آن فکر می‌شود و وقتی پس از سال‌ها برمی‌گردید، می‌بینید که برای شما خاطره ساخته و بخشی از میراث موسیقی شده است. افرادی که وارد این حوزه می‌شوند، افرادی هستند که با فکر، هوش و دانش وارد این حوزه می‌شوند، سال‌ها زحمت می‌کشند تا اثری خلق کنند و آثارشان سال‌های سال ماندگار می‌شوند. به همین دلیل نباید نگران بحث موسیقی شد این ابزار در خدمت هنر قرار دارند.

اگر موافقید یک جمع‌بندی داشته باشیم در این بخش پایانی بیشتر از خدمتی که از آن سخن گفتید، برای مخاطبان ما بگویید. چگونه چنین ابزاری می‌تواند در حوزه موسیقی موثر واقع شود و بر کیفیت کار بیفزاید؟

ابزار کامپیوتری و ابزاری که به صورت پیچیده کار می‌کنند که می‌توانیم اسم آن را هوش مصنوعی بگذاریم، امکانات بسیار زیادی دارند که در ضبط و انتشار آثار به هنرمند کمک بسیاری می‌کنند برای مثال وقتی اجرای زنده‌ای قرار است به آلبوم تبدیل شود، به وسیله بسیاری از این ابزارآلات صدای خوانندگان پالایش و درست شده و برای ارایه به بازار آماده می‌شوند مثل عکسی که با کمک نرم‌افزار فتوشاپ ویرایش و آماده ارایه می‌شود. به هر حال این ابزار در کنار بشر و ساخته اوست و حالا حالاها فرصت هست که باز تکثیر و بهتر شوند. نمی‌دانم انتهای آن به کجا می‌رسد ولی به هر صورت به بشر امکانی داده که بتواند نگاه جدیدتر و دیدگاه متفاوتی در زندگی داشته باشد و آنچه هم که از قدیم بوده طبیعتا همچنان در کنارش است و منسوخ نمی‌شود. موسیقی ارکسترال و موسیقی سنتی هم همچنان وجود دارند و به کار خود ادامه می‌دهند. به نظر من خیلی نباید نگران تکنولوژی باشیم و این را هم باید بدانیم که تکنولوژی همیشه در خدمت مردم بوده و قرار نیست که بیاید و چیز دیگری را از بین ببرد.

در مورد آهنگی که در ابتدا موضوع بحث ما بود، همان‌طور که پیش‌تر گفتم زمانی که بیت دومش را که شنیدم فهمیدم که صدای خانم مهستی نیست، از تحریرهایی که در آهنگ استفاده شده به راحتی می‌شود فهمید که خواننده آن چه کسی است چون هر خواننده حرفه‌ای تحریرهای خاصِ خود را دارد و هیچ کدام از خواننده‌ها نیستند که تحریرهای‌شان صددرصد مشابه هم باشد. به نظر من حتی اگر این ابزار بتواند به قدری هوشمند شود که تحریرها را هم با تمام جزییات اجرا کند درنهایت هم جای هیچ خواننده‌ای را نخواهد گرفت، چراکه قبل از آن باید یک خواننده باشد که براساس آن، این صدا ساخته شود. همان‌طور که کاری توسط شادمهر عقیلی خوانده شد و بازخوانی‌ای توسط هوش مصنوعی با صدای خانم مهستی صورت گرفت.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: سیمین سلیمانی