از معدود کارهای ایرانی‌ست که دیده‌ام و ویدئو بخشی از اجرای آن‌ست و به آن وصله و تحمیل نشده. این‌جا ویدئو و گرافیک و صوت و موسیقی خودِ فضاست. دارد جهانی را روایت می‌کند که شکل و صدای رابطه‌ای احساسی را دارد اما بدون این مولفه‌ها دیده و شنیده نمی‌شد.

چارسو پرس: دیدن تئاترِ یکی نبود یکی بود را نمی‌توانم بااطمینان به همه پیشنهاد کنم. ممکن‌ست ببینید و از آن خوش‌تان بیاید؛ ممکن‌ست حوصله‌تان را سر ببرد. از آن‌دست اجراهایی‌ست که پسندِ مخاطب در خوش‌آمد یا نیامدش خیلی دخالت دارد. خودم عاشقانه‌ها را دوست دارم. حالا اگر درام به‌درست لحنی شاعرانه هم داشته باشد، بیشتر! این‌یکی علاوه‌بر موضوع، تجربه‌ی چشم‌نوازی از ویدئو، تصاویر گرافیکی و جلوه‌های صوتیِ هم‌راستا با کنش را هم به‌اجرا می‌گذارد که دست‌کم تا بیست دقیقه‌ی اول آن واقعا دیدنی‌ست. بعد اما خیلی تکرار می‌شود؛ رویدادهای دراماتیک‌ش هم کمرنگ‌ست؛ پس بخشی از جذابیت را احتمالا برای تماشاگر ازدست می‌دهد. برای من‌که این‌طور بود.

درباره نمایش «یکی نبود یکی‌ بود» به کارگردانی علی کوزه‌گر؛ عاشقانه‌ها و کابوس‌ها

اجراهای قبلی علی کوزه‌گر را ندیده‌ام. اما این یکی را که دیدم تااندازه‌ای دوست دارم. به‌ویژه بیست دقیقه‌ی اول‌ش را. دیدن عاشقانه‌ها و کابوس‌ها با تصاویر ذهن و کنش‌های گرافیک شده که روی دیوار تالار کش می‌آیند یا روی سقف راه می‌روند، برایم لذت‌بخش است. گرافیک، ویدئو و جلوه‌های صوتیِ اجرا، محیرالعقول نیست اما خیلی با فضای حسیِ میان بازیگران و رابطه‌ی عاطفی‌ای که روایت می‌کنند، جفت شده. گاهی حتی بسیار زیبا می‌شود؛ هم خوب معنا پیدا می‌کند و هم خوب احساس می‌شود. مثلا در هر دو باری که تصاویر دختر و جزئیات آن روی پرده تکثیر می‌شود، ترکیب مدیا و صحنه هم زیباست، هم معنادارست.

از معدود کارهای ایرانی‌ست که دیده‌ام و ویدئو بخشی از اجرای آن‌ست و به آن وصله و تحمیل نشده. این‌جا ویدئو و گرافیک و صوت و موسیقی خودِ فضاست. دارد جهانی را روایت می‌کند که شکل و صدای رابطه‌ای احساسی را دارد اما بدون این مولفه‌ها دیده و شنیده نمی‌شد. اصلا دنیای احساسات و هیجانات عاطفیِ آدم‌ها و کنش جاری در این اجراست که گرافیک و تصویر و صدا شده تا تاثیر روانی آن‌را چندبرابر کند که کرده است.

درباره نمایش «یکی نبود یکی‌ بود» به کارگردانی علی کوزه‌گر؛ عاشقانه‌ها و کابوس‌ها

فقط ای‌کاش شکل ارائه‌اش تکرار نمی‌شد و برای تمام دقایق اجرا دست‌کم متریال گرافیکی تازه‌تری ارائه می‌داد. کاش تکست کاملی هم می‌داشت که ندارد. قصه را می‌گویم که ضعیف است. کاش این حس اجرا که یسنا میرطهماسب و سارا حاتمی خیلی خوب با آهنگ و لحنِ بیان و یک مقدار بازی‌های حسی ایجادش می‌کنند در متن و رویداد کامل‌تر می‌بود. الان ناقص است. کم‌مایه است. رویدادِ حال کم دارد که در آن مخاطره و اکت و مسئله‌ی جاری وجود داشته باشد. کنشِ حسی الان خالی از هیجان دراماتیک‌ست. مجموعه‌ای از هذیان‌های عاطفی‌ست که صدا و تصویر حس آن‌را تشدید می‌کند. حالایی و این‌جایی نیست و بعد از مدتی شاید خسته‌مان کند.

///.



نویسنده: مهدی نصیری