در این مطلب ۱۰ فیلم سینمایی مهم را بررسی کردهایم که تماشای آنها برای بهتر دیدن و درک کردن فیلم دانکرک الزامی به نظر میرسند. بعضی از این فیلمها مستقیما مورد توجه نولان بوده و این کارگردان از تاثیر این فیلمها بر دانکرک سخن گفته است.
چارسو پرس: در این مطلب۱۰ فیلم سینمایی مهم را بررسی کردهایم که تماشای آنها برای بهتر دیدن و درک کردن فیلم دانکرک الزامی به نظر میرسند. بعضی از این فیلمها مستقیما مورد توجه نولان بوده و این کارگردان از تاثیر این فیلمها بر دانکرک سخن گفته است. تعداد دیگری از فیلمهای این لیست از شاهکارهای تاریخ سینما در حوزه فیلمهای جنگی به حساب میآیند و قطعا باید پیش از دیدن فیلم نولان، آنها را هم دیده باشید. با دیجیکالا مگ در بررسی این ۱۰ فیلم همراه باشید.
فیلم سینمایی تحسینشده و اسکارگرفتهی «در جبهه غرب خبری نیست» (All Quiet on the Western Front) در سال ۱۹۳۰ ساخته شد. این ساخته لوییس مایلستون کارگردان مولداویایی تبار زاده آمریکا یکی از فیلمهای کلیدی تاریخ سینما در حوزه توصیف جنگ است. کریستوفر نولان معتقد است شدت و وحشت موجود در جنگ جایی بهتر از فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» به نمایش در نیامده است.
«در جبهه غرب خبری نیست» روایتگر سرنوشت تعدادی نوجوان آلمانی است که معلمشان آنها را قانع کرده برای شرکت در جنگ جهانی اول ثبت نام کنند. فیلم در طول بسط این روایت، تجربه این نوجوانان را از حضور در میدان نبرد نشان میدهد.
این فیلم که به طرز فوقالعادهای کارگردانی شده و از آثار شاخص سینمای آمریکا در دهه ۳۰ میلادی است برای درک جنگ و دشواریهای آن ضروری به نظر میرسد.
«نبرد الجزیره» ( The Battle of Algiers) فیلمی جنگی محصول سال ۱۹۶۶ است که توسط کارگردان ایتالیایی جیلو پونتهکوروو ساخته شده. فیلم که محصول مشترک کشورهای ایتالیا و الجزایر است روایتگر جنگ مردم الجزایر با نیروهای دولت فرانسه در دهه پنجاه میلادی است؛ نبردهایی که برای رهایی از استعمار و سلطه فرانسه در شمال آفریقا اتفاق افتاد. در سال ۲۰۱۲ و پس از رایگیری مجله سایت اند ساوند از کارگردانان و منتقدان مطرح سینمایی، این فیلم به عنوان ۴۸ مین فیلم در میان ۲۵۰ فیلم برتر تمام تاریخ سینما انتخاب شد. نمایش این فیلم که در دوران خود بسیار جنجالی بود تا ۵ سال پس از ساخت آن در کشور فرانسه ممنوع بود.
نبرد الجزیره، برنده شیر طلایی جشنواره ونیز از نظر نولان فیلمی است که تاریخ مصرف ندارد و روایت واقعگرایانه آن بر مخاطب موثر است. این فیلم که به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما در میان فیلمهای جنگی مطرح شده است و عموم تماشاگران را طی دههها با خود همراه کرده، یکی از فیلمهایی است که حتما باید پیش از دیدن آخرین فیلم کریستوفر نولان دیده باشید.
«نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan) یکی از بهترین فیلمهای استیون اسپیلبرگ، ماجرای ۸ سرباز آمریکایی است که قصد دارند یک سرباز چترباز را نجات دهند. یکی از صحنههای درخشان فیلم، صحنه معروف به Omaha Beach است. این صحنه به عنوان یکی از واقعگرایانهترین صحنههای جنگی در تاریخ سینما شناخته میشود. به باور بعضی از کارشناسان این صحنه ۲۴ دقیقهای احتمالا بزرگترین دستاورد هنری اسپیلبرگ است. این فیلم که برنده ۵ جایزه اسکار شده از مجموعه فیلمهای جنگی است که به عنوان یک سینمادوست به هیچ عنوان نباید از دستش بدهید.
«غلاف تمامفلزی» (Full Metal Jacket) یکی از آخرین فیلمهای استنلی کوبریک درباره یک گروه از سربازان آمریکایی است که برای شرکت در جنگ ویتنام آماده میشوند و در روند پیشرفت قصه با تجربه ترسناک این نظامیان هنگام حضور در این جنگ آشنا میشویم. این فیلم یک سال پس از فیلم موفق «جوخه» (Platoon) ساخته الیور استون روی پرده آمد و در آغاز تا حدی زیر سایه این فیلم قرار داشت اما در گذر زمان خود را به عنوان چنان فیلم موثری معرفی کرد که در حال حاضر در مقایسه با فیلم جوخه از شهرت بیشتری برخوردار است. بعضی از کارشناسان معتقدند استنلی کوبریک از جمله کارگردانانی است که بر شیوههای کاری کریستوفر نولان در سینما اثر گذار بوده است.
یکی از بخشهای مهم سینمای نولان تعلیقی است که این کارگردان در اغلب فیلمهای خود از آن بهره میبرد. در واقع تعلیق در آثار نولان صرفا به عنوان بخشی از یک ژانر سینمایی به کار گرفته نمیشود بلکه از طریق آن واکنشهای تماشاگران هم کنترل میشود.
«مزد ترس» (The Wages of Fear) فیلمی است خاص در تاریخ سینما. فیلمی که نخل طلای کن و خرس طلای جشنواره فیلم برلین را ازان خود کرد.
فیلم درباره چهار مرد است که قصد دارند یک محموله نیتروگلیسرین را به یک میدان نفتی در جنگلهای جنوبی آمریکا برسانند. در طول فیلم با بالا گرفتن تضاد میان شخصیتها، تنش و احساس اینکه مرگ به شدت نزدیک است بر فضای فیلم غالب میشود. مزد ترس اثر آنری-ژرژ کلوزو یک نمونه فوقالعاده از فیلمهای پرتعلیق در تاریخ سینما است.
«طمع» (Greed)، شاهکار اریش فن اشتروهم کارگردان آمریکایی- اتریشی است. فیلمی صامت از اعماق تاریخ سینما (ساخته سال ۱۹۲۴) که نسخه اصلیاش ۷ ساعت و ۴۲ دقیقه بود اما نهایتا در قالب یک فیلم ۲ ساعت و ۲۰ دقیقهای به نمایش درآمد.
فیلمی که یکی از نمونههای درخشان و اولیه تاریخ سینما در داستانگویی از طریق تصویر است. نولان معتقد است فیلم طمع از نمونههایی است که امکانات یک داستانگویی ناب بصری را جستجو و کشف میکند. مسیری که او پس از سالها پیشرفت سینما، در دانکرک دنبال کرده است.
در فیلم طمع داستان یک دندانپزشک و همسرش را دنبال میکنیم که پس از دورهای از زندگی و تبدیل شدن به افرادی بینهایت طمعکار زندگیشان را ویران میکنند.
نولان از این فیلم آلفرد هیچکاک یاد کرده و گفته است در دانکرک از صحنه غرق شدن هواپیمای فیلم خبرنگار خارجی (Foreign Correspondent) الهام گرفته است. نولان در یک مصاحبه با موسسه فیلم بریتانیا گفته است هیچ تلاشی برای خلق تعلیق سینمایی و قصهگویی تصویری بدون وجود هیچکاک کامل نمیبود.
این تریلر جاسوسی ماجرای یک خبرنگار آمریکایی را روایت میکند که از نیویورک به اروپا فرستاده میشود. این خبرنگار قصد دارد ماجرای یک توافق مخفی میان دو کشور اروپایی را کشف کند اما شرایط از روند طبیعی خود خارج شده و این خبرنگار به همراه یک زن تلاش میکنند گروهی از جاسوسها را شناسایی کنند.
هیچکاک در خبرنگار خارجی مجموعهای از ژانرها را در خدمت گرفته و با آنها بازی میکند. فیلمی با دیالوگهای هوشمندانه و کاملا سرگرمکننده.
در سال ۲۰۱۱ بود که نام ترنس مالیک کاگردان فیلم «خط باریک سرخ» (The Thin Red Line) سر زبانها افتاد. او در آن سال موفق شد بخاطر فیلم دیگرش «درخت زندگی» (The Tree of Life) نخل طلای جشنواره کن را بدست آورد. با این وجود مالیک کارگردان بزرگی است که در چند دهه گذشته فعالیتهای گزینشی و محدودی داشته.
مالیک خط باریک سرخ را در سال ۱۹۹۸ و پس از ۲۰ سال دوری از سینما ساخت. فیلم که از نظر تاریخی داستانی مرتبط با جنگ جهانی دوم و ماجرای مبارزه سربازان آمریکایی با سربازان ژاپنی برای در هم شکستن آخرین مقاوتهای ارتش ژاپن است.
فیلم بیش از آنکه درباره جنگ باشد درباره احساسات پیچیده رزمندگان است و همین هم اثر را به نمونهای متفاوت و بهیادماندنی در سینمای جنگی بدل کرده است.
بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند که خط باریک سرخ بدون شک یکی از بهترین فیلمهای جنگی تمام دورانها و یکی از بهترین آثار ترنس مالیک است. دیدن این نمونههای ناب از سینمای جنگ قطعا پیش از دیدن اثر آخر نولان ضروری به نظر میرسد.
«اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now) از نگاه بعضی از منتقدین شاهکار فرانسیس فورد کاپولا و از نظر بعضی دیگر، اثری است که نتوانست به اندازه «پدرخوانده» بدرخشد. این فیلم پر سر و صدا، ماجرای سروان بنجامین ویلارد را دنبال میکند که باید در طول جنگ ویتنام برای انجام ماموریتی به جنگلهای کامبوج برود و سرهنگ کرتز را که میگویند دیوانه شده بکشد.
کاپولا این اثر را در سال ۱۹۷۹ و با اقتباس از کتاب دل تاریکی اثر جوزف کنراد ساخت. همان سال اینک آخر الزمان موفق شد در کنار فیلم «طبل حلبی» نخل طلای جشنواره کن را به دست آورد.
به هر حال این نمونه که از نظر بعضی از منتقدان شاهکاری در هماهنگی صدا، تصویر و بازی بازیگران به حساب میآید فیلمی است که باید قبل از دیدن فیلمهای جنگی این روزها مثل دانکرک، دیده شود.
«بیا و ببین» (Come and See) ساخته الم کلیموف کارگردان روس در نگاه بسیاری از منتقدان به عنوان بهترین فیلمی شناخته میشود که در طول تاریخ سینما درباره جنگ ساخته شده. فیلم که فضای رعبآور، یاسبرانگیز و تلخ جنگ جهانی دوم را نشان میدهد تلاش میکند مخاطب را با وجوهی پیشتر ناشناخته از این جنگ آشنا کند.
بیا و ببین روایتگر ماجرای پسری نوجوان است که بعد از پیدا کردن یک اسلحه به نیروهای شوروی میپیوندد و علیه آلمانها میجنگد. فیلم با ترکیب صدا و تصاویر خلاقانه و ناب تلاش میکند تجربهای تکاندهنده را برای مخاطب رقم بزند و همانطور که نام آن نشان میدهد، دست تماشاگر را بگیرد تا «بیاید» و رنجهای عظیمی که در آن تاریخ و آن جنگ بر مردم رفته است را «ببیند».
منبع: دیجیمگ
۱- در جبهه غرب خبری نیست
فیلم سینمایی تحسینشده و اسکارگرفتهی «در جبهه غرب خبری نیست» (All Quiet on the Western Front) در سال ۱۹۳۰ ساخته شد. این ساخته لوییس مایلستون کارگردان مولداویایی تبار زاده آمریکا یکی از فیلمهای کلیدی تاریخ سینما در حوزه توصیف جنگ است. کریستوفر نولان معتقد است شدت و وحشت موجود در جنگ جایی بهتر از فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» به نمایش در نیامده است.
«در جبهه غرب خبری نیست» روایتگر سرنوشت تعدادی نوجوان آلمانی است که معلمشان آنها را قانع کرده برای شرکت در جنگ جهانی اول ثبت نام کنند. فیلم در طول بسط این روایت، تجربه این نوجوانان را از حضور در میدان نبرد نشان میدهد.
این فیلم که به طرز فوقالعادهای کارگردانی شده و از آثار شاخص سینمای آمریکا در دهه ۳۰ میلادی است برای درک جنگ و دشواریهای آن ضروری به نظر میرسد.
۲- نبرد الجزیره
«نبرد الجزیره» ( The Battle of Algiers) فیلمی جنگی محصول سال ۱۹۶۶ است که توسط کارگردان ایتالیایی جیلو پونتهکوروو ساخته شده. فیلم که محصول مشترک کشورهای ایتالیا و الجزایر است روایتگر جنگ مردم الجزایر با نیروهای دولت فرانسه در دهه پنجاه میلادی است؛ نبردهایی که برای رهایی از استعمار و سلطه فرانسه در شمال آفریقا اتفاق افتاد. در سال ۲۰۱۲ و پس از رایگیری مجله سایت اند ساوند از کارگردانان و منتقدان مطرح سینمایی، این فیلم به عنوان ۴۸ مین فیلم در میان ۲۵۰ فیلم برتر تمام تاریخ سینما انتخاب شد. نمایش این فیلم که در دوران خود بسیار جنجالی بود تا ۵ سال پس از ساخت آن در کشور فرانسه ممنوع بود.
نبرد الجزیره، برنده شیر طلایی جشنواره ونیز از نظر نولان فیلمی است که تاریخ مصرف ندارد و روایت واقعگرایانه آن بر مخاطب موثر است. این فیلم که به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما در میان فیلمهای جنگی مطرح شده است و عموم تماشاگران را طی دههها با خود همراه کرده، یکی از فیلمهایی است که حتما باید پیش از دیدن آخرین فیلم کریستوفر نولان دیده باشید.
۳- نجات سرباز رایان
«نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan) یکی از بهترین فیلمهای استیون اسپیلبرگ، ماجرای ۸ سرباز آمریکایی است که قصد دارند یک سرباز چترباز را نجات دهند. یکی از صحنههای درخشان فیلم، صحنه معروف به Omaha Beach است. این صحنه به عنوان یکی از واقعگرایانهترین صحنههای جنگی در تاریخ سینما شناخته میشود. به باور بعضی از کارشناسان این صحنه ۲۴ دقیقهای احتمالا بزرگترین دستاورد هنری اسپیلبرگ است. این فیلم که برنده ۵ جایزه اسکار شده از مجموعه فیلمهای جنگی است که به عنوان یک سینمادوست به هیچ عنوان نباید از دستش بدهید.
۴- غلاف تمامفلزی
«غلاف تمامفلزی» (Full Metal Jacket) یکی از آخرین فیلمهای استنلی کوبریک درباره یک گروه از سربازان آمریکایی است که برای شرکت در جنگ ویتنام آماده میشوند و در روند پیشرفت قصه با تجربه ترسناک این نظامیان هنگام حضور در این جنگ آشنا میشویم. این فیلم یک سال پس از فیلم موفق «جوخه» (Platoon) ساخته الیور استون روی پرده آمد و در آغاز تا حدی زیر سایه این فیلم قرار داشت اما در گذر زمان خود را به عنوان چنان فیلم موثری معرفی کرد که در حال حاضر در مقایسه با فیلم جوخه از شهرت بیشتری برخوردار است. بعضی از کارشناسان معتقدند استنلی کوبریک از جمله کارگردانانی است که بر شیوههای کاری کریستوفر نولان در سینما اثر گذار بوده است.
۵- مزد ترس
یکی از بخشهای مهم سینمای نولان تعلیقی است که این کارگردان در اغلب فیلمهای خود از آن بهره میبرد. در واقع تعلیق در آثار نولان صرفا به عنوان بخشی از یک ژانر سینمایی به کار گرفته نمیشود بلکه از طریق آن واکنشهای تماشاگران هم کنترل میشود.
«مزد ترس» (The Wages of Fear) فیلمی است خاص در تاریخ سینما. فیلمی که نخل طلای کن و خرس طلای جشنواره فیلم برلین را ازان خود کرد.
فیلم درباره چهار مرد است که قصد دارند یک محموله نیتروگلیسرین را به یک میدان نفتی در جنگلهای جنوبی آمریکا برسانند. در طول فیلم با بالا گرفتن تضاد میان شخصیتها، تنش و احساس اینکه مرگ به شدت نزدیک است بر فضای فیلم غالب میشود. مزد ترس اثر آنری-ژرژ کلوزو یک نمونه فوقالعاده از فیلمهای پرتعلیق در تاریخ سینما است.
۶- طمع
«طمع» (Greed)، شاهکار اریش فن اشتروهم کارگردان آمریکایی- اتریشی است. فیلمی صامت از اعماق تاریخ سینما (ساخته سال ۱۹۲۴) که نسخه اصلیاش ۷ ساعت و ۴۲ دقیقه بود اما نهایتا در قالب یک فیلم ۲ ساعت و ۲۰ دقیقهای به نمایش درآمد.
فیلمی که یکی از نمونههای درخشان و اولیه تاریخ سینما در داستانگویی از طریق تصویر است. نولان معتقد است فیلم طمع از نمونههایی است که امکانات یک داستانگویی ناب بصری را جستجو و کشف میکند. مسیری که او پس از سالها پیشرفت سینما، در دانکرک دنبال کرده است.
در فیلم طمع داستان یک دندانپزشک و همسرش را دنبال میکنیم که پس از دورهای از زندگی و تبدیل شدن به افرادی بینهایت طمعکار زندگیشان را ویران میکنند.
۷- خبرنگار خارجی
نولان از این فیلم آلفرد هیچکاک یاد کرده و گفته است در دانکرک از صحنه غرق شدن هواپیمای فیلم خبرنگار خارجی (Foreign Correspondent) الهام گرفته است. نولان در یک مصاحبه با موسسه فیلم بریتانیا گفته است هیچ تلاشی برای خلق تعلیق سینمایی و قصهگویی تصویری بدون وجود هیچکاک کامل نمیبود.
این تریلر جاسوسی ماجرای یک خبرنگار آمریکایی را روایت میکند که از نیویورک به اروپا فرستاده میشود. این خبرنگار قصد دارد ماجرای یک توافق مخفی میان دو کشور اروپایی را کشف کند اما شرایط از روند طبیعی خود خارج شده و این خبرنگار به همراه یک زن تلاش میکنند گروهی از جاسوسها را شناسایی کنند.
هیچکاک در خبرنگار خارجی مجموعهای از ژانرها را در خدمت گرفته و با آنها بازی میکند. فیلمی با دیالوگهای هوشمندانه و کاملا سرگرمکننده.
۸- خط باریک سرخ
در سال ۲۰۱۱ بود که نام ترنس مالیک کاگردان فیلم «خط باریک سرخ» (The Thin Red Line) سر زبانها افتاد. او در آن سال موفق شد بخاطر فیلم دیگرش «درخت زندگی» (The Tree of Life) نخل طلای جشنواره کن را بدست آورد. با این وجود مالیک کارگردان بزرگی است که در چند دهه گذشته فعالیتهای گزینشی و محدودی داشته.
مالیک خط باریک سرخ را در سال ۱۹۹۸ و پس از ۲۰ سال دوری از سینما ساخت. فیلم که از نظر تاریخی داستانی مرتبط با جنگ جهانی دوم و ماجرای مبارزه سربازان آمریکایی با سربازان ژاپنی برای در هم شکستن آخرین مقاوتهای ارتش ژاپن است.
فیلم بیش از آنکه درباره جنگ باشد درباره احساسات پیچیده رزمندگان است و همین هم اثر را به نمونهای متفاوت و بهیادماندنی در سینمای جنگی بدل کرده است.
بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند که خط باریک سرخ بدون شک یکی از بهترین فیلمهای جنگی تمام دورانها و یکی از بهترین آثار ترنس مالیک است. دیدن این نمونههای ناب از سینمای جنگ قطعا پیش از دیدن اثر آخر نولان ضروری به نظر میرسد.
۹- اینک آخرالزمان
«اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now) از نگاه بعضی از منتقدین شاهکار فرانسیس فورد کاپولا و از نظر بعضی دیگر، اثری است که نتوانست به اندازه «پدرخوانده» بدرخشد. این فیلم پر سر و صدا، ماجرای سروان بنجامین ویلارد را دنبال میکند که باید در طول جنگ ویتنام برای انجام ماموریتی به جنگلهای کامبوج برود و سرهنگ کرتز را که میگویند دیوانه شده بکشد.
کاپولا این اثر را در سال ۱۹۷۹ و با اقتباس از کتاب دل تاریکی اثر جوزف کنراد ساخت. همان سال اینک آخر الزمان موفق شد در کنار فیلم «طبل حلبی» نخل طلای جشنواره کن را به دست آورد.
به هر حال این نمونه که از نظر بعضی از منتقدان شاهکاری در هماهنگی صدا، تصویر و بازی بازیگران به حساب میآید فیلمی است که باید قبل از دیدن فیلمهای جنگی این روزها مثل دانکرک، دیده شود.
۱۰- بیا و ببین
«بیا و ببین» (Come and See) ساخته الم کلیموف کارگردان روس در نگاه بسیاری از منتقدان به عنوان بهترین فیلمی شناخته میشود که در طول تاریخ سینما درباره جنگ ساخته شده. فیلم که فضای رعبآور، یاسبرانگیز و تلخ جنگ جهانی دوم را نشان میدهد تلاش میکند مخاطب را با وجوهی پیشتر ناشناخته از این جنگ آشنا کند.
بیا و ببین روایتگر ماجرای پسری نوجوان است که بعد از پیدا کردن یک اسلحه به نیروهای شوروی میپیوندد و علیه آلمانها میجنگد. فیلم با ترکیب صدا و تصاویر خلاقانه و ناب تلاش میکند تجربهای تکاندهنده را برای مخاطب رقم بزند و همانطور که نام آن نشان میدهد، دست تماشاگر را بگیرد تا «بیاید» و رنجهای عظیمی که در آن تاریخ و آن جنگ بر مردم رفته است را «ببیند».
منبع: دیجیمگ
https://teater.ir/news/58173