حضور این افراد هنگامی بحثبرانگیز میشود که بسیاری از اهالی تئاتر حذف و کنار گذاشته شدهاند، همچنین بسیاری از دانشجویان و مشتاقان بازیگری با اینکه دورههای لازم را برای بودن در صحنه گذراندهاند، بنا به دلایل غیرتئاتری مجبورند به شغلی دیگر روی بیاورند.
جدا از این مسائل، ساز و کارهایی در جریان است که به صورت سیستماتیک تئاتر ما را معیوب و ناکارآمد کرده است، این ساز و کارها تئاتر ما را هزاران سال نوری از تئاتر جهان و جهان تئاتر دور کردهاند.
1- وجود سانسور؛ تئاتر محصول آزادی است و در سایه همین آزادی است که میتواند مشکلات جامعه را نقد و اصلاح کند.[...]
2- سلطه روزافزون منطق پول که منجر به کالایی شدن و در نهایت ابتذال هنر میشود. باید اشاره کرد امروز به دلیل هزینههای بالای ساخت تئاتر این منطق پول و سرمایه است که در بیشتر سالنها تئاتر تولید میکند و نه تجارب و احساسات ناب انسانی.
3- تضعیف نهادهای آموزشی و دانشگاهها و تهی کردن بار علمی از این نهادها، به گونهای که اکنون دانشگاهها به نهادی پوچ و عقبمانده تنزل یافتهاند. این در حالی است که تئاتر ما به شدت به آموزش صحیح و نظاممند در حیطههای اجرا، بازیگری و متن نیازمند است.
4- تضعیف تئاتر تجربی، نابودی دیدگاه آزمایشگاهی به تئاتر از بین بردن خلاقیت و نوآوری است. ما به شدت به تئاتری نیاز داریم که فرآیندهای تمرین را برای بسط نظریهها، تجربهگرایی و مکاشفه به کار گیرد و اصل تمرین را مهمتر از اجرا بداند. چنین تئاتری سرشار از خلاقیت است و اسیر روندهای اجرا و گیشه نخواهد شد.
با وجود این ساز و کارها و در حال حاضر نمیتوان امید زیادی به شکلگیری تئاتری تاثیرگذار داشت.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: مازیار نیستانی
https://teater.ir/news/58376