عاشق سینما بود ولی برای رسیدن به آن باید راهی طولانی میپیمود اما هرگز فکرش را نمیکرد زمانی که جوانی ۲۰ ساله بود و به عنوان منتقد در نشریات سینمایی به دور از خانه و در شهر غریب همزمان درس میخواند و نقد سینما میشت، چند دهه بعد به یکی از نامآشناترین و سرشناسترین فیلمسازان سینمای ایران بدل شود.
چارسو پرس: یک روز صبح دلش را به دریا میزند و عطای کار کردن در کارخانه ذوبآهن را به لقایش میبخشد و راهی تهران میشود تا به آنچه از بچگی آرزویش را داشت برسد... کیومرث پوراحمد عاشق سینما بود ولی برای رسیدن به آن باید راهی طولانی میپیمود اما هرگز فکرش را نمیکرد زمانی که جوانی ۲۰ ساله بود و به عنوان منتقد در نشریات سینمایی به دور از خانه و در شهر غریب همزمان درس میخواند و نقد سینما مینوشت، چند دهه بعد به یکی از نامآشناترین و سرشناسترین فیلمسازان سینمای ایران بدل شود.
قطعا در ۵ دهه فیلمسازی باید دهه ۷۰ را دهه پوراحمد نامید؛ سالهایی که کیومرث پوراحمد بهترین و مهمترین آثارش را در آن برهه ساخت اما این قدرت و شهرت به پیشینه او در دهه ۶۰ بازمیگردد. او که فارغالتحصیل کارگردانی سینما بود، کار خودش را اوایل ۳۰ سالگی با دستیاری کارگردانی و بعد فیلمنامهنویسی شروع کرد. او با چند تجربه متفاوت پا به دهه ۶۰ گذاشت، تجربههایی مانند فیلم «تاتوره» که به موضوع کاپیتولاسیون در زمان پهلوی میپرداخت. اواسط دهه ۶۰ زمانی برای پیشرفت او در فیلمسازی بود که پس از مدتی به امضای او بدل شد؛ فیلمهایی نوجوانمحور با دنیایی که شبیه فیلمهای آن سالها نبود و رگههایی از تلخی و تاریکی را به همراه داشت. نخستین فیلم او با همان نگاه به نام «بیبی چلچله» در سال ۱۳۶۳ ساخته شد؛ فیلمی که در آن نوجوانی از ناپدری خود آزار میبیند و با درختی درد دل میکند. پوراحمد این نگاه را در فیلم «آلبوم تمبر» در سال ۶۵ هم حفظ کرد؛ ۲ پسر که علاقهمند جمعآوری تمبرهای اداره پست میشوند و داستانهایی احساسی و غمانگیز برایشان پیش میآید.
این نوع نگاه در آثار بعدی پوراحمد یعنی «گاویار» و «شکار خاموش» هم ادامه یافت تا اینکه دهه ۷۰ فرارسید. حالا او آنقدر بر دنیایی که همیشه در فیلمسازی به آن علاقهمند بود مسلط شده بود که هوشنگ مرادیکرمانی را راضی کرد کتابش را به سریال تبدیل کند. «قصههای مجید» به یکی از ماندگارترین سریالهای تلویزیون بدل شد؛ مجموعهای که همچنان در امتداد نگاه خاص پوراحمد باعث شد حتی یکی از شادترین رمانهای مرادیکرمانی را در عین آمیختگی با نوعی غم به ماندگارترین سریالها در دهه ۷۰ بدل کند؛ مجموعهای که آنقدر برای پوراحمد خوشیمن بود که تصمیم گرفت پس از اتمام سریال ۴ فیلم سینمایی هم بر اساس قصههای کتاب بسازد؛ «شرم»، «صبح روز بعد»، «نان و شعر» و «سفرنامه شیراز». ۲ فیلم اول بسیار دیده شدند و حتی در جشنواره فجر مورد تحسین و تقدیر قرار گرفتند، اما ۲ فیلم دوم به اندازه قبلیها دیده نشدند.
منبع: وطن امروز
قطعا در ۵ دهه فیلمسازی باید دهه ۷۰ را دهه پوراحمد نامید؛ سالهایی که کیومرث پوراحمد بهترین و مهمترین آثارش را در آن برهه ساخت اما این قدرت و شهرت به پیشینه او در دهه ۶۰ بازمیگردد. او که فارغالتحصیل کارگردانی سینما بود، کار خودش را اوایل ۳۰ سالگی با دستیاری کارگردانی و بعد فیلمنامهنویسی شروع کرد. او با چند تجربه متفاوت پا به دهه ۶۰ گذاشت، تجربههایی مانند فیلم «تاتوره» که به موضوع کاپیتولاسیون در زمان پهلوی میپرداخت. اواسط دهه ۶۰ زمانی برای پیشرفت او در فیلمسازی بود که پس از مدتی به امضای او بدل شد؛ فیلمهایی نوجوانمحور با دنیایی که شبیه فیلمهای آن سالها نبود و رگههایی از تلخی و تاریکی را به همراه داشت. نخستین فیلم او با همان نگاه به نام «بیبی چلچله» در سال ۱۳۶۳ ساخته شد؛ فیلمی که در آن نوجوانی از ناپدری خود آزار میبیند و با درختی درد دل میکند. پوراحمد این نگاه را در فیلم «آلبوم تمبر» در سال ۶۵ هم حفظ کرد؛ ۲ پسر که علاقهمند جمعآوری تمبرهای اداره پست میشوند و داستانهایی احساسی و غمانگیز برایشان پیش میآید.
این نوع نگاه در آثار بعدی پوراحمد یعنی «گاویار» و «شکار خاموش» هم ادامه یافت تا اینکه دهه ۷۰ فرارسید. حالا او آنقدر بر دنیایی که همیشه در فیلمسازی به آن علاقهمند بود مسلط شده بود که هوشنگ مرادیکرمانی را راضی کرد کتابش را به سریال تبدیل کند. «قصههای مجید» به یکی از ماندگارترین سریالهای تلویزیون بدل شد؛ مجموعهای که همچنان در امتداد نگاه خاص پوراحمد باعث شد حتی یکی از شادترین رمانهای مرادیکرمانی را در عین آمیختگی با نوعی غم به ماندگارترین سریالها در دهه ۷۰ بدل کند؛ مجموعهای که آنقدر برای پوراحمد خوشیمن بود که تصمیم گرفت پس از اتمام سریال ۴ فیلم سینمایی هم بر اساس قصههای کتاب بسازد؛ «شرم»، «صبح روز بعد»، «نان و شعر» و «سفرنامه شیراز». ۲ فیلم اول بسیار دیده شدند و حتی در جشنواره فجر مورد تحسین و تقدیر قرار گرفتند، اما ۲ فیلم دوم به اندازه قبلیها دیده نشدند.
منبع: وطن امروز
https://teater.ir/news/59137