خارج از پیام های تامل بر انگیز نمایش،تبلیغ و پروپاگاندای تئاتر یا همان حواشی اش از متن بیشتر بود.دکور و طراحی صحنه به حدی بد بود که مخاطب را سردرگم می کرد.گذاشتن یک میز طویل که در هر دو سویش بازیگران نشسته اند ،گردن تماشاگر را اذیت می کرد.اگر نمایش به سه بخش تقسیم شود بخش پایانی آن ها دراماتیک وحوصله سر بر بود.
بعد از نمایش موفقیت آمیز جوجه تیغی،بهرام افشاری به تدریج با بازی در نقشهای مختلف ،نبض سینما را در دست می گیرد که هم اکنون یکی از بازیگران طناز فیلم های کمدی دو سال اخیر می شود. او یک شبه این شهرت را به دست نیاورد بلکه واقعا این راه صعب العبور را طی کرد تا اینکه دنباله ی زیرکانه ی نمایش جوجه تیغی به نام چه کسی جوجه تیغی را کشت ؟از ۱۵ فروردین در تماشاخانه شهرزاد به نمایش در آورد.
«پایان همه چیز خوب است اگر پایان چیزی بد شد ،نگران نباش!این پایانش نیست»،برند اصلی تئاتر چه کسی جوجه تیغی را کشت ؟٫می شود.جمله ی انگیزشی که مخاطبان را سرکیف می آورد.
آنچه حائز اهمیت در این نمایش است اینکه بهرام افشاری نقش اول نیست بلکه در کنار تینو صالحی ،بازیگر دیگر این نمایش،مکمل یکدیگرند و هر کدام بدون بازی نقش مقابل ،معنا پیدا نمی کنند.بازیگری پر قدرت این دو در طول اجرا از نکات مثبت این تئاتر است.
برخورد بازجو و هنرپیشه ای ممنوع الکار که گاهی موقعیت هایشان جابه جا می شود،موضوع نمایش است.
تئاتر چه کسی چوجه تیغی را کشت؟٫با اینکه جذابیت و خلاقیت نمایش جوجه تیغی را ندارد اما بر روی دو مقوله مهمی دست می گذارد که جامعه با آن ها دست و پنجه نرم می کند؛عقده و قضاوت.
عقده می تواند در زندگی به گونه ایی نقش آفرینی کند که فردی را با روحیه هنری ، تبدیل به بازجویی خشن و کینه ای کندکه نماینده ای از کل جامعه است.اگر در نمایش جوجه تیغی،بهرام افشاری از رسیدن به موانع رویاها می گوید در این نمایش ،از مانع مهمی پرده بر می دارد و آن هم قضاوت است که گریبانگیر جامعه شده است.قضاوت اقشار مختلف جامعه.شایعه پراکنی و تیترهای زرد در فضای مجازی که چگونه می تواند با آبرو و حیثیت یک فرد اعم از هنری یا غیر هنری بازی کند .همه ی این عوامل دست به دست هم داده تا بهرام افشاری که یک سلبریتی است از عزت به ذلت افتاده است.همین شایع پراکنی ها که یقه ی جامعه را ول نمی کند باعث شده به قول افشاری،مردم دروغ را بهتر باور کنند.نمایش مخاطب را می خنداند اما خنده ای که در پس زمینه ی آن اندیشه و تفکر است .
با خود می گویم این همه خشم و هیاهو از کجا می آید که هنرمندی را از عزت به ذلت می نشاند و زوال هنری آن را رقم می زند.
با این حال،نمایش یک پیام دیگری هم دارد:این روزها که صحبت از بازگشت هنرپیشه های ممنوع الکار پیش از انقلاب است با آمدنشان،بهرام افشاری یک نسخه بسیار ضعیفی از آینده کاریشان نشان دادکه با چه معضلاتی رو به رو خواهند شد؛ممنوع الکار شدن یعنی همان مرگ تدریجی یک هنرمند.
خارج از پیام های تامل بر انگیز نمایش،تبلیغ و پروپاگاندای تئاتر یا همان حواشی اش از متن بیشتر بود.دکور و طراحی صحنه به حدی بد بود که مخاطب را سردرگم می کرد.گذاشتن یک میز طویل که در هر دو سویش بازیگران نشسته اند ،گردن تماشاگر را اذیت می کرد.اگر نمایش به سه بخش تقسیم شود بخش پایانی آن ها دراماتیک وحوصله سر بر بود.
منبع: سینما سینما
نویسنده: فرزانه متین
https://teater.ir/news/60927