مرد میمونی (Monkey Man) نخستین فیلم سینمایی بلند دو پتل بازیگر بریتانیایی هندی الاصلی است که با آثاری مثل «میلیونر زاغه نشین» (Slumdog Millionaire)، «شیر» (Lion) و «هتل بمبئی» (Hotel Mumbai) در عرصه بینالمللی درخشید.
چارسو پرس: پتل علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه این اکشن پر زد و خورد را هم نوشته و خودش نقش اصلی را هم ایفا کرده. همچنین جردن پیل کارگردان فیلمهای ترسناک مشهوری مثل «برو بیرون» (Get Out) و «ما» (Us) یکی از تهیه کنندههای اصلی است اما آیا فیلم توانسته با این ترکیب کنجکاوی برانگیز و فیلم نامهای که به گفته خود پتل به جان ویک شباهت دارد، درخشان ظاهر شود؟ برای پاسخ به این سوال با نقد فیلم مرد میمونی از مایکت همراه باشید.
دو پتل بازیگر شناخته شدهای در عرصه بینالمللی است و یک نامزدی اسکار را هم در کارنامه دارد؛ با این حال مسیر سادهای را برای ساخت نخستین فیلم سینمایی بلندش طی نکرد. «مرد میمونی» ابتدا برای پخش جهانی توسط نتفلیکس به مبلغ 30 هزار دلار خریداری شد اما مدیران این پلتفرم ناگهان به این نتیجه رسیدند که فیلم برای مخاطبان هندی بیش از حد تلخ است؛ بنابراین آن را بی سر و صدا از لیست انتشار کنار گذاشتند. تا این که بعد از چند ماه و به شکل کاملا اتفاقی سر و کله جردن پیل پیدا شد و بعد از تماشای فیلم تصمیم گرفت آن را به مبلغ 10 میلیون دلار بخرد و سپس با راضی کردن استودیهایی مثل یونیورسال پیکچرز، بالاخره «مرد میمونی» به صورت جهانی اکران شد.
«مرد میمونی» را میتوان از دو جنبه مورد نقد و بررسی قرار داد؛ محتوا و فرم. ابتدا سراغ محتوا میرویم.
ماجرا درباره مرد جوانی با نام احتمالا جعلی بابی (دو پتل) است که تلاش میکند با شرکت در مسابقههای بوکس زیرزمینی، تحت عنوان شخصیت نقابداری به نام مرد میمونی سرمایهای برای خودش دست و پا کند تا بتواند انتقام مادرش را بگیرد. فیلم از نظر محتوا در راستای همه آثار انتقامی است که تا این لحظه دیدید؛ از «جان ویک» و «بیل را بکش» گرفته تا «تنها خدا میبخشد»؛ قهرمان ناامیدی که بالاخره در برههای از زندگی عزمش را جزم میکند و تصمیم میگیرد با تمام قوا از مسببین ناکامیهایش انتقام بگیرد. با این حال پتل تلاش کرده با ترکیب ماجراهای اساطیری رنگ و بوی تازهای به داستان بدهد. برای مثال افسانه هانومان نقش مهمی در پیشبرد داستان دارد و حتی لقب شخصیت اصلی و نام فیلم هم به نوعی از آن الهام گرفته شده. هانومان یا پادشاه بوزینهها شخصیت اساطیری است که در حماسه رامایانا ظاهر شده و یکی از متحدان سرسخت راما است. این افسانه یکی از معدود خاطراتی است که قهرمان داستان از مادرش به خاطر دارد و به همین دلیل هم تلاش میکند راه و روش هانومان را در پیش بگیرد. به غیر از این مورد، در جای جای داستان ارجاعات ریز و درشتی به آداب و رسوم هندوها و البته خرافاتی که سالهاست دامن این کشور را گرفته هم به چشم می خورد.
دو پتل علاقهاش به فرنچایز محبوب «جان ویک» را در هیچ بخشی از فیلمش پنهان نکرده و ارجاعات مستقیمی در داستان گنجانده است؛ از اشاره کلامی به اسلحه محبوب جان ویک گرفته تا ارجاع به رابطه او و سگش. البته این علاقه نقطه ضف فیلم پتل نیست و حتی به نوعی ادای احترام او است اما این تاکید افراطی باعث شده «مرد میمونی» نتواند از بسیاری جهات به بلوغ کامل برسد و در سطح یک اکشن معمولی باقی مانده. مقایسه ناخودآگاه این دو فیلم با هم آورده چندانی برای پتل به همراه ندارد چون در هر صورت ضعفهای فیلم بیش از چیزی که واقعا هستند، به چشم میآیند، در صورتی که اگر از همان ابتدا به عنوان یک فیلم اکشن هندی مستقل به آن نگاه کنیم و القابی مثل جان ویک هندی را کنار بگذاریم در نهایت میتوانیم به اکشن خوش ساختی برسیم که حداقل یک سر و گردن از بسیاری از آثار این روزهای سینمای هند بالاتر است.
طبیعتا در«مرد میمونی» نمیشود به دنبال منطق روایی خاصی گشت و این یکی از ویژگیهای آثار انتقامی است چون اصولا در زندگی روزمره با ابرقهرمانی مواجه نمیشویم که بتواند با دست خالی یک لشکر را نابود کند؛ بنابراین اگر به دنبال داستان منسجمی میگردید که کاملا رئال و منطقی باشد، نه «مرد میمونی» بلکه تقریبا هیچ فیلم انتقامی دیگری شما را راضی نمیکند چون اکثر این آثار به جای ظرافتهای داستانی بیشتر بر تعدد و کیفیت سکانسهای اکشن متمرکز هستند و هر فیلمی که اکشن بهتری داشته باشد برنده میدان است.
«مرد میمونی» از نظر فرم و ساختار سکانسهای اکشن، تقریبا قابل قبول است و در مجموع اگر بیخیال مقایسهاش با جان ویک شویم، به عنوان یک اکشن هندی نمره قبولی میگیرد. طراحی و اجرای سکانسهای اکشن در مجموع تمیز از آب درآمده، دو پتل در قاموس یک قهرمان اکشن خوب ظاهر شده و آمادگی بدنی بالایش در این سکانس ها کاملا به چشم می آید. با این حال منطق اکشن در بسیاری از سکانسها رعایت نمیشود و در این لحظات است که احساس میکنید در حال تماشای یک فیلم هندی هستید!
برای مثال در یکی از سکانسهای نیمه ابتدایی فیلم زد و خورد سختی میان بابی و پلیس فاسدی به نام رانا ایجاد میشود و نهایتا رانا با تلاش فراوان موفق میشود چاقویی را در پای بابی فرو کند و به نوعی او را زمینگیر کند. در حالی که انتظار داریم تا فرصت مهیا است با همان چاقو حداقل ضربه کاریتر به او وارد کند، کلا بیخیال سلاحی که با بدبختی پیدا کرده، میشود و تصمیم میگیرد قهرمان داستان را با دست خفه کند و طبیعتا نتیجه این تصمیم احمقانه، شکست مفتضحانهاش است.
یا در یکی دیگر از سکانسها با قطع کردن انگشت و استفاده از آن برای باز کردن در رو به رو میشویم. این اشتباه حالا به اندازه ای بدیهی و مضحک است که دیگر انتظار نداریم در فیلمهای این دوره و زمانه با آن رو شویم اما ظاهرا «مرد میمونی» هنوز بیخیالش نشده!
در مجموع اگر منطق روایی فیلمهای اکشن انتقامی را بپذیریم و از بعضی بیدقتیهای سکانسهای اکشن چشم پوشی کنیم، میتوانیم بگوییم طراحی مبارزهها در مجموع تمیز و مهیج از آب درآمده و در ترکیب با فضای شهر خیالی یوتانا، رنگ و لعاب مستتر در فرهنگ هندی و صد البته نورپردازی نئونی چشم نواز است و طرفداران آثار اکشن را تا حدی راضی میکند.
دو پتل بازیگر شناخته شدهای در عرصه بینالمللی است و یک نامزدی اسکار را هم در کارنامه دارد؛ با این حال مسیر سادهای را برای ساخت نخستین فیلم سینمایی بلندش طی نکرد. «مرد میمونی» ابتدا برای پخش جهانی توسط نتفلیکس به مبلغ 30 هزار دلار خریداری شد اما مدیران این پلتفرم ناگهان به این نتیجه رسیدند که فیلم برای مخاطبان هندی بیش از حد تلخ است؛ بنابراین آن را بی سر و صدا از لیست انتشار کنار گذاشتند. تا این که بعد از چند ماه و به شکل کاملا اتفاقی سر و کله جردن پیل پیدا شد و بعد از تماشای فیلم تصمیم گرفت آن را به مبلغ 10 میلیون دلار بخرد و سپس با راضی کردن استودیهایی مثل یونیورسال پیکچرز، بالاخره «مرد میمونی» به صورت جهانی اکران شد.
«مرد میمونی» را میتوان از دو جنبه مورد نقد و بررسی قرار داد؛ محتوا و فرم. ابتدا سراغ محتوا میرویم.
ماجرا درباره مرد جوانی با نام احتمالا جعلی بابی (دو پتل) است که تلاش میکند با شرکت در مسابقههای بوکس زیرزمینی، تحت عنوان شخصیت نقابداری به نام مرد میمونی سرمایهای برای خودش دست و پا کند تا بتواند انتقام مادرش را بگیرد. فیلم از نظر محتوا در راستای همه آثار انتقامی است که تا این لحظه دیدید؛ از «جان ویک» و «بیل را بکش» گرفته تا «تنها خدا میبخشد»؛ قهرمان ناامیدی که بالاخره در برههای از زندگی عزمش را جزم میکند و تصمیم میگیرد با تمام قوا از مسببین ناکامیهایش انتقام بگیرد. با این حال پتل تلاش کرده با ترکیب ماجراهای اساطیری رنگ و بوی تازهای به داستان بدهد. برای مثال افسانه هانومان نقش مهمی در پیشبرد داستان دارد و حتی لقب شخصیت اصلی و نام فیلم هم به نوعی از آن الهام گرفته شده. هانومان یا پادشاه بوزینهها شخصیت اساطیری است که در حماسه رامایانا ظاهر شده و یکی از متحدان سرسخت راما است. این افسانه یکی از معدود خاطراتی است که قهرمان داستان از مادرش به خاطر دارد و به همین دلیل هم تلاش میکند راه و روش هانومان را در پیش بگیرد. به غیر از این مورد، در جای جای داستان ارجاعات ریز و درشتی به آداب و رسوم هندوها و البته خرافاتی که سالهاست دامن این کشور را گرفته هم به چشم می خورد.
بیشتر بخوانید: درباره فیلم «روزهای عالی»؛ روزمرگیهای یک نظافتچی تنها
دو پتل علاقهاش به فرنچایز محبوب «جان ویک» را در هیچ بخشی از فیلمش پنهان نکرده و ارجاعات مستقیمی در داستان گنجانده است؛ از اشاره کلامی به اسلحه محبوب جان ویک گرفته تا ارجاع به رابطه او و سگش. البته این علاقه نقطه ضف فیلم پتل نیست و حتی به نوعی ادای احترام او است اما این تاکید افراطی باعث شده «مرد میمونی» نتواند از بسیاری جهات به بلوغ کامل برسد و در سطح یک اکشن معمولی باقی مانده. مقایسه ناخودآگاه این دو فیلم با هم آورده چندانی برای پتل به همراه ندارد چون در هر صورت ضعفهای فیلم بیش از چیزی که واقعا هستند، به چشم میآیند، در صورتی که اگر از همان ابتدا به عنوان یک فیلم اکشن هندی مستقل به آن نگاه کنیم و القابی مثل جان ویک هندی را کنار بگذاریم در نهایت میتوانیم به اکشن خوش ساختی برسیم که حداقل یک سر و گردن از بسیاری از آثار این روزهای سینمای هند بالاتر است.
طبیعتا در«مرد میمونی» نمیشود به دنبال منطق روایی خاصی گشت و این یکی از ویژگیهای آثار انتقامی است چون اصولا در زندگی روزمره با ابرقهرمانی مواجه نمیشویم که بتواند با دست خالی یک لشکر را نابود کند؛ بنابراین اگر به دنبال داستان منسجمی میگردید که کاملا رئال و منطقی باشد، نه «مرد میمونی» بلکه تقریبا هیچ فیلم انتقامی دیگری شما را راضی نمیکند چون اکثر این آثار به جای ظرافتهای داستانی بیشتر بر تعدد و کیفیت سکانسهای اکشن متمرکز هستند و هر فیلمی که اکشن بهتری داشته باشد برنده میدان است.
«مرد میمونی» از نظر فرم و ساختار سکانسهای اکشن، تقریبا قابل قبول است و در مجموع اگر بیخیال مقایسهاش با جان ویک شویم، به عنوان یک اکشن هندی نمره قبولی میگیرد. طراحی و اجرای سکانسهای اکشن در مجموع تمیز از آب درآمده، دو پتل در قاموس یک قهرمان اکشن خوب ظاهر شده و آمادگی بدنی بالایش در این سکانس ها کاملا به چشم می آید. با این حال منطق اکشن در بسیاری از سکانسها رعایت نمیشود و در این لحظات است که احساس میکنید در حال تماشای یک فیلم هندی هستید!
بیشتر بخوانید: نگاهی به فیلم «روی علفهای خشک»؛ دریایی که هرگز ندیدهام
برای مثال در یکی از سکانسهای نیمه ابتدایی فیلم زد و خورد سختی میان بابی و پلیس فاسدی به نام رانا ایجاد میشود و نهایتا رانا با تلاش فراوان موفق میشود چاقویی را در پای بابی فرو کند و به نوعی او را زمینگیر کند. در حالی که انتظار داریم تا فرصت مهیا است با همان چاقو حداقل ضربه کاریتر به او وارد کند، کلا بیخیال سلاحی که با بدبختی پیدا کرده، میشود و تصمیم میگیرد قهرمان داستان را با دست خفه کند و طبیعتا نتیجه این تصمیم احمقانه، شکست مفتضحانهاش است.
یا در یکی دیگر از سکانسها با قطع کردن انگشت و استفاده از آن برای باز کردن در رو به رو میشویم. این اشتباه حالا به اندازه ای بدیهی و مضحک است که دیگر انتظار نداریم در فیلمهای این دوره و زمانه با آن رو شویم اما ظاهرا «مرد میمونی» هنوز بیخیالش نشده!
در مجموع اگر منطق روایی فیلمهای اکشن انتقامی را بپذیریم و از بعضی بیدقتیهای سکانسهای اکشن چشم پوشی کنیم، میتوانیم بگوییم طراحی مبارزهها در مجموع تمیز و مهیج از آب درآمده و در ترکیب با فضای شهر خیالی یوتانا، رنگ و لعاب مستتر در فرهنگ هندی و صد البته نورپردازی نئونی چشم نواز است و طرفداران آثار اکشن را تا حدی راضی میکند.
https://teater.ir/news/60953