بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.
چارسو پرس: بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد. اما نکته اینجاست که گاهی این سازوکار بوروکراتیک انتظام‌بخشی به امور، بدل به قسمتی از مشکل شده و بر موانع می‌افزاید.

نمایش «بهمن» که این روزها در سالن ملک بر صحنه است، به یک باغ‌ وحش بحران‌زده می‌پردازد و بوروکراسی فَشَل این مجموعه در قبال کارمندان شاغل و حیواناتی که آنجا نگهداری‌ می‌شوند را آشکار می‌کند. متن نمایشنامه را مهدی زندیه نوشته و کارگردانی اجرا برعهده علی زندیه است. مهدی زندیه کم‌وبیش از فضاهایی که در نمایشنامه‌های قبلی‌اش خلق کرده فاصله گرفته و تلاش دارد یک فضای مفرح و کمیک بسازد که واجد سویه‌های اجتماعی نقد به وضعیت بوروکراسی در ایران امروز باشد.

اینکه یک باغ وحش برای حل‌وفصل بحران‌های مالی خویش، به کارهایی چون تعدیل نیرو، تغییر مدیریت و جذب حیوان تازه‌ای چون «بهمن» یا همان شیر ایرانی خارج از وطن، مبادرت ورزد، امر شگفت‌آوری نیست؛ مسئله اما حال و هوای جفنگی است که بر این تلاش‌های اغلب بی‌ثمر حاکم شده. هر کس ساز خودش را می‌زند و منافع شخصی‌اش را ذیل پیشنهادهای راهگشای جمعی مطرح می‌کند.

شوربختانه وضعیت باغ وحش چنان بغرنج شده که به نظر نمی‌آید هیچ‌یک از این راهکارها بتواند مشکلات را حل کرده و برای بحران‌های تلنبارشده پیشنهادی درخور داشته باشد. گو اینکه از منظر فلسفه اخلاق و حقوق حیوانات، برپایی مکانی چون باغ وحش و نگهداری تعداد زیادی حیوان زبان‌بسته در قفس‌های غیراستاندارد، عملی است مذموم و به‌واقع غیرانسانی. به‌راستی چرا انسان، خود را برتر از تمام موجودات زنده عالم هستی دانسته و این حق را برای خویش محفوظ می‌داند که میل تماشای انواع و اقسام موجودات زنده در گوشه و کنار جهان را در محیطی چون باغ وحش نزدیک شهرها جست‌وجو کند و به‌طور وحشیانه، موجودات زنده طبیعت را به اسارت خویش در فضایی محدود چون باغ وحش درآورد.



نمایش «بهمن» کمدی کلام‌محوری است که از دل وضعیتی جفنگ بیرون آمده است. بازتابی از روح منفعت‌طلب زمانه ما با تمام زشتی‌هایش. قصه نمایش ساده است و گرفتار پیچیدگی‌های نالازم روایی نمی‌شود.

یک شیر ایرانی که «بهمن» نام دارد و معلوم نیست این روزها در خارج از ایران چه می‌کند و چگونه سر از آنجا درآورده، قرار است همچون نماد وحدت‌بخش هویت‌ ملی ایرانیان باشد و با ورودش به ایران و استقرار در باغ وحش، بار دیگر نام ایران را در جهان بلند آوازه کند و درمانی شود برای مشکلات فراوان ملی. کارمندانی که در این باغ وحش مشغول هستند ترکیب متناقض‌نمایی از مهارت و بلاهت بوده و حضوری نه‌چندان موثر دارند. اغلب آنان توصیه‌نامه‌ای در جیب داشته و ترسی از اخراج ندارند.

بنابراین می‌توانند قوانین را دور زده و برای نفع شخصی، قوانین تازه‌ای وضع کنند. کنار هم قرار دادن این جمع اضداد، البته تکنیک تثبیت‌شده‌ای است برای خلق فضاهای نمایشی که قرار است پر از تنش و تضاد باشد. اینجا هم شاهد حضور افرادی از قشربندی‌های مختلف اجتماعی هستیم. یکی از حوزه بهداشت و درمان آمده و ناشنواست، دیگری ادعا دارد حافظ امنیت مجموعه بوده و گاهی در محوطه باز باغ وحش با آدم فضایی‌ها ملاقات موثر می‌کند.

بیشتر بخوانید: نقد نمایش‌های روی صحنه


آن یکی به تجارت مشغول بوده و در حال خریدوفروش غیرقانونی زمین‌های متعلق به باغ وحش است. از دل این زندگی بوروکراتیک جمعی، بی‌شک رفاقت‌ها و رقابت‌ها بیرون خواهد آمد و آن چیزی که بر کلیت مجموعه تفوق خواهد یافت، ناکارآمدی و عقب انداختن بحران‌هایی است که می‌باید به زودی رفع و رجوع شود. به هر حال می‌دانیم که برای کسب منابع کمیاب «قدرت، منزلت و ثروت» در هر اجتماع کوچک و بزرگ انسانی، اغلب رقابت و جنگ برقرار بوده و آدم‌ها برای کسب موقعیت بهتر، می‌توانند اخلاقیات را زیر پا گذاشته و دیگران را دشمن خود فرض گرفته و برای نابودی‌اش توطئه کنند.

نمایش «بهمن» هم کم‌وبیش بر همین مدار می‌چرخد و شاهد هستیم که چگونه تک‌تک این افراد، به ائتلاف‌های موقت با یکدیگر پیوسته یا در یک حرکت جمعی، نظرشان را نسبت به یک موقعیت پیش‌بینی‌ناپذیر جوری بیان کرده که در صورت نیاز بتوان بنابر منطق موقعیت، به راحتی تغییرش داد و سازی دیگر کوک کرد.

یکی از نقاط قوت اجرا مربوط است به طراحی صحنه واقع‌گرایانه‌ این نمایش. با آنکه همه‌چیز طبیعی می‌نماید اما شاهد هستیم که دیوارها به طور کامل رنگ‌آمیزی نشده و قسمت‌هایی از آن، بتونه‌کاری است. اشیاء و وسایلی که در گوشه‌ای از دفتر کار مدیریت تلنبار شده، بی‌سامانی موقعیت را می‌رساند و پنجره‌ای که به بیرون باز می‌شود پرسپکتیو این فضای اداری را اجراپذیر می‌کند.

بنابراین صحنه تا حدودی چشم‌نواز است و وضعیت جفنگ کارمندان در اتصال با جدیت سلسله‌مراتب اداری این مجموعه، معنادار می‌شود. به‌واقع مدت‌هاست که طراحی صحنه در تئاتر ایران به محاق رفته و هزینه‌های تولید، دست و پای گروه‌های اجرایی را محدودیت بخشیده است. نمایش «بهمن» از این باب نمره قابل قبولی می‌گیرد.
از منظر بازی‌ها، حضور مهدی زندیه، گلنوش قهرمانی، نکیسا نوری، احسان شهبازی، عدنان فراهانی، فرزام رنجبر، مجتبی جعفری و ملیحه آقایی به نسبت در خدمت سیاست‌های اجرا در قبال ساختن یک کمدی اجتماعی است. ترکیبی از بازی‌های رئالیستی با رنگ و بوی کمدی، همان چیزی بوده که کارگردان در نظر داشته. البته این اجرا می‌توانست وضعیت جفنگی که ساخته را شدت بخشیده و بازی‌ها را واجد نوعی از دلقک‌مابی بکند.



همچنین به نظر می‌‌آید از پتانسیل حضور حیوانات باغ وحش در روند روایت استفاده چندانی نشده باشد و حضور آدم‌هاست که اولویت اجراست. از قضا یکی از امکان‌های برساختن موقعیت‌های کمیک، فراتر رفتن از مناسبات انسانی و رویت‌پذیر کردن مواجهه انسان و حیوان در محیطی چون باغ وحش می‌تواند باشد. از این لحاظ ترجیح گروه اجرایی باقی ماندن در منطق بوروکراتیک حوادث و بسط و گسترش یافتن حول همین موقعیت مفروض است. اما نمایش «بهمن» این ظرفیت را دارد که حتی به فانتزی گشوده باشد و فی‌المثل ادعای یکی از کارمندان در رابطه با آشنایی با آدم فضایی‌ها را به امری نمایشی بدل کند. 

درنهایت می‌توان گفت نمایش «بهمن» جمع‌وجور است و بی‌آنکه گرفتار تکلف و ابتذال باشد، در جلب نظر تماشاگران موفق عمل می‌کند. از آن دست اجراهایی که تکلیفش با مخاطب روشن بوده و سعی ندارد عمیق و پیچیده جلوه کند.

یک فضای آشنای اجتماعی که بازتابی است از وضعیت عمومی جامعه. انتظار سعادتی که گویا به تأخیر افتاده و شاید در افق پیشِ‌رو، لحظه تحقق یافتن‌اش هیچ‌گاه فرا نرسد. جالب آنکه به‌جای «بهمن» می‌توان به قول معاون فرصت‌طلب باغ وحش، چشم به راه موجودی نه‌چندان واقعی همچون «کیهان» بود. گرچه کسی هم نمی‌داند اصلاً این «کیهان» چه حیوانی است و از کجا قرار است که سروکله‌اش پیدا شود.

نویسنده: محمدحسن خدایی