در جشنواره امسال فیلمهایی حاضرند که نامشان آن ضرب و جاذبه لازم برای نام یک فیلم سینمایی را ندارند. این دست از فیلمها انگار از سر رفع تکلیف و بیحوصلگی سازندگانشان نامگذاری شدهاند. گروهی دیگر از فیلمها، بیتوجه به قوانین مالکیت معنوی و مسائل اخلاقی در استفاده از نامهای آثار دیگران، ترجیح دادهاند که از نامی شناختهشده بهره ببرند و از شهرت اثری دیگر برای خودشان استفاده (یا شاید هم سوءاستفاده) کنند.
نام فیلم مثل کارت ویزیت فیلم است که به مخاطبی که فیلم را ندیده، شخصیت و هویت فیلم را معرفی میکند. فیلمی که نام مناسبی ندارد یا از نام اثر دیگری برای خودش استفاده میکند، چطور فیلمی به نظر میرسد؟ وقتی با فیلمی برخورد میکنید که نام کتاب یا فیلم مشهور دیگری را برای خودش انتخاب کرده، در وهله اول این فکر تداعی میشود که این فیلم از هر خلاقیتی تهی است که دستاندرکارانش حتی نتوانستهاند نامی مناسب و خلاق برای آن انتخاب کنند و تصمیم گرفتهاند اعتبار اثر دیگری را از طریق انتخاب نام آن اثر به نام خودشان سند بزنند.
نام فیلمی که درباره شهید صیاد شیرازی ساخته شده به سادگی شده «صیاد». شاید سازندگان اثر بگویند «صیاد» هم به شهرت قهرمان فیلمشان اشاره دارد، هم به موقعیت نظامی او یا تعابیری از این دست. این نام را مقایسه کنید با عنوان «ایستاده در غبار» که فیلمی درباره شهید احمد متوسلیان بود. نام این فیلم با آن نمایی که احمد متوسلیان بیسیم به دست در میانه غبار ایستاده و دستش را بالا برده و البته با زندگی و سرنوشت مبهم شهید متوسلیان کاملا متناسب بود. اما عنوان «صیاد» به اندازه «ایستاده در غبار» ضرب دارد و در خاطر ماندنی است؟
یا درباره فیلم «موسی کلیمالله» ساخته ابراهیم حاتمیکیا که به زندگی حضرت موسی (ع) در کودکی اختصاص دارد، سادهترین نام ممکن انتخاب شده است. البته حساسیت موضوع این فیلم، انتخاب نامی ساده را که به راحتی تفسیر و تأویلبردار نباشد، تا حدی منطقی جلوه میدهد. با این حال شاید با قدری جسارت به خرج دادن میشد نامی سینماییتر برای این فیلم انتخاب کرد.
فیلمهایی مثل «سونسوز»، «داد»، «لولی»، «ترک عمیق»، «آبستن» و حتی «فریاد» عناوینی دارند که چندان نظرگیر نیستند و تماشاگر را کنجکاو نمیکنند و مثل کارت ویزیتی هستند که دریافتکننده کارت را به معاشرت دعوت نمیکنند. «فریاد» از آن واژههایی است که در اشعار و داستانهای نویسندگان ایرانی و خارجی بارها بهکاررفته و میتواند تداعیهای خاصی را سبب شود. اما در سینمای ایران فیلمی از مسعود کیمیایی با همین نام محصول سال ۱۳۷۷ وجود دارد. یعنی سازندگان «فریادِ» جدید نمیتوانستند اسمی دیگر انتخاب کنند؟ بماند که میکل آنجلو آنتونیونی هم فیلمی به نام «فریاد» (۱۹۵۷) دارد.
بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران
جز این فیلم، چند فیلم دیگر هم ترجیح دادهاند از اسامی مشهور دیگر استفاده کنند. «مرد آرام» که عنوان یکی از مشهورترین فیلمهای جان فورد است، نشسته روی یکی از فیلمهای حاضر در جشنواره امسال. کمبود اسم آنچنان بیداد میکند که گویا چاره ای جز استفاده از نام فیلم فورد وجود نداشته. وقتی کارت ویزیت کسی از روی کارت ویزیت شخصیت معروفی کپی شده باشد، شما چه نظری درباره آن شخص پیدا میکنید؟
«ناتور دشت» نام کتاب تحسینشده جی. دی. سلینجر که یکی از شاهکارهای ادبیات امریکاست، نام فیلم دیگری در جشنواره است. فکر می کنید اگر از مردم کوچه و خیابان بپرسید «ناتور» یعنی چه، چند نفر میدانند که معنای این واژه چیست؟ شاید هم باید انتظار داشت که نام قهرمان این فیلم هم هولدن کالفیلد (نام قهرمان رمان سلینجر) باشد و ۱۶ ـ ۱۷ سال داشته باشد.
«شمال از جنوب غربی»، یکی از فیلمهای جشنواره فجر چهل و سوم، نام فیلم معروف هیچکاک، «شمال از شمال غربی»، را یک کلمه تغییر داده اما در واقع هنوز از شهرت نام فیلم استاد تعلیق سینما سود میبرد. شاید در «شمال از جنوب غربی» هم باید منتظر بود که کارگردان لحظهای به سبک هیچکاک چند لحظهای جلوی دوربین ظاهر شود و کامئو (Cameo) خودش را داشته باشد.
هرکدام از این نامهای مشهور از ابتدا مشهور نبودند. کیفیت اثر نامشان را سرزبانها انداخت. البته استفاده از نامی که شبیه نام فیلمی معروفتر باشد، در سینما مسبوق به سابقه است و ترفندی است بازاریابانه برای جلب توجه به محصولی جدید. استفاده از نامهای عجیب و غریب و طولانی هم شگردی برای متمایز ساختن یک فیلم از سایر محصولات موجود در بازار است. لینا ورتمولر، کارگردان ایتالیایی فقید، در این زمینه یدی طولایی داشت. نامهای ساده هم، به شرطی که خود فیلم گیرا و دیدنی باشد و تماشاگرانش را سر شوق بیاورد، به مرور زمان میتواند در حافظهها بماند. البته انتخاب این نوع اسمها بسیار پرریسک است و اگر فیلم موفق از آب درنیاید، نام فیلم هم خیلی زود فراموش میشود.
منبع: همشهری آنلاین