اختصاصی سایت خبری تئاتر/هاله میرمیری: مارک فورتیر در کتاب « نظریه و تئاتر» درباره ویژگیهای اصلی نمایشنامههای چخوف اینگونه مینویسد: « نمایشنامههای چخوف اغلب به عنوان آثار ناتورالیستی درگیر در جزئیات پیشپاافتاده زندگی شهرستانی روسیه اواخر قرن نوزدهم تلقی شدهاند. اما نزد کسانی چون استانیسلاوسکی، این نمایشنامهها دغدغههای محوری هنر و تئاتر را هدف قرار داده و به فرای چنین تلقی از شخصیتها میرود.»
در واقع باید گفت که حق با فورتیر است؛ نمایشنامههای چخوف پر هستند از شخصیتهایی که زندگی نکردهاند و زندگی آنها در حکم نوعی مرگ به حساب میآید. به همین دلیل نمیتوان آنها را به عنوان شخصیتهای ساده برآمده از جزئیات زندگی روزمره و رئال پیرامون دانست. به عکس، این شخصیتها مملو از پیچیدگیهایی هستند که فهم آنها در گرو شناخت رخدادهایی است که عصر مدرن از سر گذرانده است.
« دایی وانیا» از معروفترین این نمایشنامهها است. چندین و چندبار در ایران به اجرا درآمده است؛ در اکثر مواقع، در رئالترین شکل ممکن و بدون سویهای از خلاقیت. این بار نیز « میکائیل شهرستانی» اجرایی از آن را در تماشاخانه « دراما»به روی صحنه آورده است.
دایی وانیا به مانند سایر کارهای چخوف جهان طنازانهای دارد؛ ساختار و روح کلی اثر مبتنی بر نوعی طنز اجتماعی است که رابطه شخصیتها و محیط و بستر اجتماعی را مشخص میکند. چخوف با نوشتن دایی وانیا سعی میکند تا باری دیگر ابتذال ملالت، فساد و تباهی روسیه پساانقلابی را به روییترین سطح جامعه بکشاند و نشان دهد که ایده پیشروی تا چه اندازه مهمل و زیادهگو است. هرچند که چخوف نمایش را به نام دایی وانیا نامگذاری کرده است، تمام شخصیتهای این نمایش در شکلدهی ساختار دراماتیک اثر مهم هستند.
در واقع هر یک از شخصیتها چه آنهایی که درگیر کارییاند و چه آنهایی که روشنفکرماب به نظر میآیند درگیر نوعی ملال و هیچبارگی شدهاند که در جایجای اثر موج میزند. این شخصیتها، وامانده در بطالت و یا پرکاری، مانند جنگلهای منطقه آستروف – یکی از شخصیتهای نمایش- پیش از آنکه مورد استفاده قرار گیرند، خودبهخود تباه میشوند و از بین میروند. آنها در میانه جامعهای که در حال اضمحلال است و جامعهای که تازه دارد جان میگیرد ایستاده و تنها به تباهی خویش میاندیشند. درواقع، جامعه شهرستانی و مدرن روسیه زمانه چخوف، توامان دچار ملالت است و وی این دو نوع ملال را به خوبی در کنار یکدیگر قرار میدهد.
اگر وانیا و خواهرزادهاش سونیا مظهر کسانی هستند که یک عمر کار کردهاند و حال نوامیدانه احساس میکنند که در بدبختی کامل به سر میبرند، سربریاکوف- پرفسور و استاد بازنشسته دانشگاه که یک عمر مقالاتی مینویسد که خود به آنها باور ندارد و به مثابه روشنفکرانی که تنها نان را به نرخ روز میخورند و از قبل کار دیگری به حیات فکری خود میپردازند، چیزی در چنته برای ایستادگی در مقابل این ملال ندارد.
با این وجود، شما به عنوان مخاطبان این اثر باید جنس ملال و رخوت موجود در آثار چخوف را از پیش بدانید؛ چرا که آنچه شهرستانی به روی صحنه میآورد کمکی در این راستا به مخاطبانش نمیکند. در واقع، اگر ستیز اصلی این نمایش را نوعی چالش با تقدیر/ اجتماع بدانیم و متوجه سرگشتگی و ماتم وانیا و سایر اعضای آن خانواده شویم، آن وقت منتظر خواهیم بود که چنین ملال و رخوتی از سر و روی شخصیتهای نمایش شهرستانی ببارد.
وقتی وانیا شکوه میکند و میگوید: «روز و شب افکارم مرا خفه میکند و با شبح یک زندگی نومیدانه و تباهشده، به دنبالم میآید.(و میگوید) من هرگز زندگی نکردهام؛ گذشتهام با چیزهای پیشپاافتاده احمقانه به هدر رفته، اکنونم نیز پوچ و بیحاصل است و مرا به وحشت میاندازد» منتظر خواهید بود که چهره مستاصل و درهم شکسته شخصیت پچیدهای را ناظر باشید که عمق رخوت را درک کرده و احساساتی ویژه در رابطه با زمان، تکرار و روزمرگی را به غایت تجربه کرده باشد.
در مقابل، آنچه در نمایش شهرستانی شاهد هستید، تیپهای مستعملی هستند که از منظر عقلانی به هیچوجه خسته، درمانده و یا ملول به نظر نمیآیند. به علاوه، شخصیتهای این نمایش بهگونهای نوشته شدهاند که توگویی جملگی منتظرند تا از دست گذشته رها شده و به سوی زندگی ناکرده در آینده بشتابند و به این اعتبار به نظر میآید علاوه بر ستیزه با تقدیر و اجتماع، با خود نیز در چالشاند. آنها در کشاکش میان گذشته و حال، میان دو من گیر کردهاند؛ منی که باید چشم از گذشته بگیرد و آن را به دست فراموشی بسپارد و منی که باید به اجبار به آینده، با تمام آنچه ندارد بیاندیشد. چخوف شخصیتهای خود را در کشاکش میان این دو من قرار میدهد.
این در حالی است که آنچه ما در صحنه مشاهده میکنیم، شخصیتهای یکدست و دستنخوردهای است که نمیتوانند این وجوه را برای مخاطبان باورپذیر کنند.
در عینحال، یکی از بزرگترین ناخشنودیهای شخصیتهای این نمایشنامه، چنان که فورتر نیز یادآور میشود، «ناخشنودی از روابط با دیگران» است. هرچند که جامعه و زندگی تازه نفیر تغییر و پیشروی به افراد داده است، در عمل آنچه ما شاهدش هستیم نوعی ریا، دروغ و دورنگی است. در واقع، تمام شخصیتهای این نمایش از یکدیگر احترام و عشق طلب میکنند، بیآنکه هیچوقت چنین عشق و احترامی را دریافت کنند؛ یلنا عشق وانیا را به خود چندشآور تلقی میکند، در حالی که همسر الکساندر است و در خفا امیال پنهانی به آستروف دارد. وانیا نیز به سربریاکوف، آنچنان که شایسته یک نویسنده و پژوهشگر عالیمقام است احترام نمیگذارد و عقاید او را به سخره میگیرد.
آستروف عشق واقعی سونیا را به خود پس زده و خود را فاقد هرگونه احساس معرفی میکند، در حالی که مدهوش زیبایی و فریندگی یلنا است. و اینچنین، به نظر میرسد که تمام شخصیتهای این نمایش در پس پشت نوعی بیاخلاقی ایستادهاند.
در نهایت باید گفت با آن که ستیز اصلی وانیا با تقدیر ملالآور و ناخوشایند خویش است، در انتها این ستیز منجر به نوعی مواجهه با خود و بیعملی نهفته در اعمالش میشود. ملال برایِ وانیا از سنخ گونهای نارضایتی و ناکامی است که در برابر سرکوفتنِ آرزوهایِ برآوردهنشده ایجاد شده و کار برای او و خواهرزادهاش سونیا در حکم مفری است که از شرِ واقعیت روزمره نداشتنِ شان اجتماعی میتوان به آن پناه برد.
تلاش بیهوده وی برای از بین بردن سربریاکوف نشانهای که پیامآور اخلاق مدرن است و بازگشتن به سوی کسب و کاری که عبث میپنداردش، نشاندهندهآن است که گویی گریزی از واقعیت نیست؛ که واگذاری زندگی کهنه و پیر و در عوض پذیرش زندگی جوان و تازه، الزاما منجر به سعادتمندی افراد و گریزشان از ملال نخواهد شد.
هرچند که شهرستانی در به اجرا درآوردن چنین ایدههایی به غایت ضعیف عمل کرده است، شخصیتهای نمایشنامه چخوف نشان میدهند که باید روزهای متوالی طولانی و شبهای بیپایان را به سرانجام برسانیم و به امید رحمت خداوند و در اوج ملال به زندگی خویش ادامه دهیم
خانه نمایش «نقل موسیقایی رستم واشکبوس» میشود
جشنواره منطقهای تئاتر سوره ماه پایان یافت
ایرانشهر تهیهکننده بزرگترین نمایش میدانی با محوریت شهدای غواص
آغاز اجرای «مرد برهنه و مرد فراکپوش» با حضور رضا کیانیان
چرا دستور شهردار اجرا نمیشود؟
نمایش کمدی «اتهام» در خانه موزه انتظامی
حمید پورآذری از ادامه اجراهای «سال ثانیه» خبر داد
«مکبث» با زمستان به تئاتر شهر میآید
رونمایی از «نمایشنامههای معاصر ارمنی» با حضور سفیر ارمنستان
اجرای نمایش «وانیک» آغاز شد
برگزاری کارگاههای آموزشی تخصصی تئاتر در مرکز تئاتر مولوی
اعلام آثار راه یافته به بخش مسابقه جشنواره تئاتر خیابانی مریوان
«آتن مسكو» در تئاتر باران روی صحنه می رود
کارگردان «زیرزمین» به جای بازیگرش به صحنه میرود
!