ژانر وحشت جسمی زنانه در حال تسخیر سینمای مستقل است. فیلمسازان زن پشت این موج جدید از آثار سینمایی با تمرکز بر بدن، تحسین منتقدان را جلب کردهاند و از قضا فروش خوبی هم داشتهاند، آن هم به مدد ترکیب چیزهایی عمیقا نامتناسب و کریهالمنظر با زمینههای موضوعی مترقی که به کنکاش در استقلال جسمی، معیارهای زیبایی و انتظارات اجتماعی از زنان میپردازد.
چارسو پرس: بلاکباستر مستقل کورالی فارژا، فیلم «ماده» که توانسته به فروش هفتاد و هفت میلیون دلاری دست پیدا کند و ۵ نامزدی در جوایز اسکار را به دست آورد و تنها برندهی یکی از آنها شد، هماکنون ملکهی بلامنازع وحشت جسمی است. اما فیلمهای چندشآور با محوریت زنان همه جا هستند. اکرانهای نیمهشب در جشنوارهی فیلم ساندنس شاهد نمایش فیلمی به نام «خواهر ناتنی زشت» از امیلی بلیکفلت بود که برداشتی پیچیده از داستان سیندرلا با صحنههایی از جراحی زیبایی، صدای قرچ قرچ شکستن استخوانها و آسیب رسیدن به جسم است و البته فیلم «عاشق مرده» از گریس گلوویکی که یک کمدی ترسناک دربارهی یک گورکن است که تا اعماق ترسناک سیر میکند تا بلکه بتواند به شریک درگذشتهی خود بار دیگر جان ببخشد.
جشنوارهی فیلم برلین هم شامل فیلمی از یوهانا مودر به نام «بچهی مادر» بود، یک فیلم ترسناک روانشناختی به زبان آلمانی دربارهی زنی که مطمئن نیست بچهای که از بیمارستان آوردهاند، واقعا متعلق به او هست یا نه و فیلم «خوشهی عسل» از کارگردانان مدلین سیمز فیوور و داستی مانکینلی که از نمادهای وحشت جسمی بهره میگیرد تا داستان یک رابطهی سمی را روایت کند.
تغییر قواعد بازی؛ فیلمسازان زن و تحول در ژانر ترسناک
بازار فیلمهای اروپایی جشنوارهی فیلم برلین تماما به فیلمهای وحشت جسمی زنانه اختصاص داشت. در کنار فیلمهایی مثل «خوشهی عسل» و «عاشق مرده» که به ترتیب توسط «ایکسوایزد فیلمز» و «یلو ویل پیکچرز» به فروش می رسند، بازار فیلمهای اروپایی ارمغانهای دیگری هم از ژانر وحشت جسمی زنانه در خود داشت که شامل «کنتس خون» از «مگنیفای» با بازی ایزابل هوپر است که یک اثر تاریخی غیرمنتظره درباره ی یک زن اشرافی خونآشام است و فیلم دیگری از استودیوی مستقل بتا/یوتیای به نام «مستراح الماس» که یک تریلر وحشت جسمی با چاشنی نقد اجتماعی است که بازیگر فیلم «ستارهی فروزان» جین کمپیون یعنی آنتونیا کمپل هیوز آن را کارگردانی کرده است که دربارهی یک دختر از طبقهی کارگر است که جواهرات گران قیمت را قورت میدهد.
«این گروه مشخص از فیلمسازان زن به راستی موج جدیدی را با فیلمهای وحشت جسمی خود ایجاد کردهاند». این را امیلی گوتو میگوید، یکی از مقامهای ارشد شبکهی ایامسی که فیلم «خواهر ناتنی زشت» را برای پلتفرم «شادر» خریداری کرده است، سرویس استریمینگ ایامسی با تمرکز بر ژانر وحشت. او در ادامه میافزاید: « به راستی این فیلمها با پیامهای خود که محوریتی زنانه دارند، چگونگی زندگی کنونی ما را مورد بررسی قرار میدهند. اینکه چه کنشی در جامعه و در روابطمان داریم آن هم به طریقی که بسیار پرطمطرق، تامل برانگیز و شجاعانه است و از سوی دیگر بسیار سرگرمکننده».
گوتو از فیلم محبوب و کالت «بدن جنیفر» ساخته کارین کوساما محصول ۲۰۰۹ یاد میکند که یکی از اولین فیلمها در این راه بود اما با احترام از کارگردان فرانسوی ژولیا دوکورنو یاد میکند که طلیعهی موج آغشته به خون از فیلمهای وحشت جسمی فمینیستی است. نخستین فیلم دوکورنو به نام «خام» محصول ۲۰۱۶، یک فیلم مربوط به دوران بلوغ دربارهی نوجوانی است که نسبت به خوردن گوشت آدمها طمع بسیار دارد و البته موفیت خوبی هم در باکس آفیس نصیبش شد و توانست ۳ میلیون دلار بفروشد. فیلم بعدی او یعنی «تیتان» که به رابطهی جسمی انسان و ماشین میپردازد و قتل های سریالی با تنها چوب مو را به تصویر میکشد، توانست برنده نخل طلای جشنوارهی فیلم کن در سال ۲۰۲۱ شود و نمایندهی کشور فرانسه در جوایز اسکار بود.
دوکورنو، فارژا و بلیکفلت همگی از کارگردان کانادایی دیوید کراننبرگ به عنوان اصلیترین منبع الهام خود یاد میکنند. بهرهگیری کراننبرگ از وحشت درون جسمی ما و تصاویر بیتناسب و عجیب و غریب از بدن انسانها در فیلم «هار» محصول ۱۹۷۷ یا در فیلم «فرزندان» که در آن خشم یک زن سبب تولد بچههای جهش یافته میشود، چنان تاثیری در این کارگردانان جوان گذاشته است که سعی میکنند در آثار خود نشان دهند که زن بودن در جهان کنونی چه حسی دارد.
تصویری از فیلم «جنایات آینده» از دیوید کراننبرگ؛ کارگردانی که الهامبخش ژانر وحشت جسمی زنانه است
بلیکفلت میگوید: «من هیچ وقت نتوانستهام فیلمهای ترسناک را تماشا کنم. زیادی برای این کارها لطیف و احساسی هستم. نمیتوانم زهره ترک شوم. از تاریکی میترسم. اما چیزی دربارهی وحشت جسمی کراننبرگ وجود داشت که بسیار کنجکاوی برانگیز بود. به عنوان یک مخاطب ما خودمان را به وسیلهی تجارب جسمی کاراکترهای او به آن ها مرتبط میکردیم اما لایهی عمیقتری وجود داشت که در آن این تجارب جسمی با استعاره ها و اندیشههای عمیق فلسلفی همراه بود. این واقعا با چیزی که من میخواستم آن را انجام دهم، همنوا بود. اینکه تجارب یک زن را انتقال بدهی که فکر میکنم اغلب یک تجربه جسمانی است».
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
فارژا در ادامه میافزاید: «طوری که ما با بدنهای خود در فضای عمومی زندگی میکنیم، آن طور که هستیم دائما توسط این که بدنهای ما چگونه به نظر میرسد، قضاوت میشود و اینکه وقتی بدنهای ما با پیرشدن و یا باردار شدن تغییر پیدا میکند، چه معنی دارد. این وحشت جسمی است. زن بودن یعنی وحشت جسمی». این گونه است که موج جدید وحشت جسمی زنانه به ارتعاش در میآید با مخاطبان و منتقدانی که همنظر هستند هم دربارهی چگونگی تصویرگری جهان امروز و هم دربارهی کیفیت فیلمهای ساخته شده.
در فیلم «ماده» کاراکتر الیزابت با بازی دمی مور یک سلبریتی در حال محوشدن است که از شغل خود در تلویزیون برای زیادی پیربودن اخراج شده است. در دیالوگی از فیلم مدیر ترسناک و عجیب و غریب استودیویی که او در آن کار میکند، میگوید: «در ۵۰ سالگی متوقف میشود». مدیری که از قضا نامش به شکلی هدفمند هاروی انتخاب شده است. (با بازی دنیس کوید) و الیزابت در جواب میپرسد: «چه چیزی متوقف می شود؟»
در تلاشی مذبوحانه در تقابل با زیست منحرف برای احیای مجدد بدن خود صرفا برای پذیرش نیاز جامعه و خواستهای که محیط پیرامون از او دارد، الیزابت از یک داروی موجود در بازار سیاه استفاده میکند که سبب می شود ستون فقرات او به دو نیم تقسیم شود و بدن زنی دیگر به نام سو که زنی جوانتر با اغواگری بیشتری است، (با بازی مارگارت کوالی) به بیرون بخزد.
لوویا جیارکی منتقد هنری هالیوود ریپورتر در اظهار نظری میگوید: «در «ماده» ما کورالی فارژایی را داریم که دربارهی هالیوود فکر میکند و اشخاصی مثل هاروی واینستین را در بخشی از اثر خود مورد هجو و انتقاد قرار میدهد. جایی که بسیاری از زنان به سبب نتایج جنبش #من_هم حقشان خورده شده است. جایی که به نظر میرسید آونگ زمان دارد به عقب برمیگردد».
هانا استرانگ منتقد و مفسر بریتانیایی فیلم میگوید: «جنبش «من هم» یا (Me too) پیشروی دریای عظیمی از تغییرات در صنعت سینما و به دنبال آن در بخش گستردهای از فرهنگ عمومی بود اما از دید من به نظر نمیرسد چیز زیادی تغییر کرده باشد. تجسم کنونی هالیوود هنوز هم بسیار بسیار بد است و نمیتوانی در جای جای جهان تلویزیون را روشن کنی یا روزنامهای را بخوانی بدون اینکه زنی یا به طور کلی زنان موضوع خشونت نباشند. خشم و درماندگی و درد بسیاری در این باب وجود دارد و فیلمهایی مثل تیتان و ماده به نوعی واکنش به اینها است و حتی در ناخودآگاه به مردسالاری و فشاری که زنان با آن مواجه هستند».
مجموعهی جدید کارگردانان زن وحشت جسمی در حال انتخاب سبک فیلمسازانی هستند که پیش از آنها کار کردهاند اما با هدفی دیگر. کارگردانان مرد وحشت جسمی مثل کراننبرگ یا جان کارپنتر معمولا به بدن به عنوان منبعی از بیگانگی و ترس نگاه میکردند برای مثال فیلم «موجود» محصول ۱۹۸۲ از جان کارپنتر که دربارهی یک مهاجم بیگانه است که به شکل انسانهایی در میآید که قصد شکار آن ها را دارد یا فیلم «مگس» از دیوید کراننبرگ محصول ۱۹۸۶ که داستان مردی است که به یک حشره تبدیل میشود در حالی که در فیلمهای وحشت جسمی زنانه با اینکه هنوز بیتناسب و عجیب و غریب است، نگاهی عمیقتر وجود دارد.
تصویری از فیلم «تیتان» ساختهی ژولیا دوکورنو که برنده نخل طلای کن ۲۰۲۱ شد
جیارکی در ادامهی سخنان خود میافزاید: «در هر دو فیلم ماده و خواهر ناتنی زشت شما شاهد این هستید که چگونه بدن هم دوست و هم دشمن زن است. سو که تجلی فیزیکی از خود جوانتر در فیلم ماده است، علیه کاراکتر پیرتر و نامهربان الیزابت می شورد. در خواهر نانتی زشت خواهر نانتنی نیاز دارد که بدنش شاهزاده را فریب دهد و با او معاشقه کند تا بتواند به رستگاری اقتصادی برسد و از مهلکه نجات یابد اما از طرفی بزرگترین دشمن او نیز هست».
استرانگ هم در ادامهی حرفهای خود میگوید: «فکر میکنم فیلمسازان زن که در فضای وحشت جسمی فیلم میسازند، خیلی با این حقیقت همنوا هستند که آنها داستانهایی را روایت میکنند که نمایانگر تجارب بسیاری از زنان است و آنها دارند فضایی با تلاش و جدیت فراوان ایجاد میکنند که به طور سنتی به مردانی اختصاص داشت که داستانهای زنان را روایت میکردند به جای اینکه زنان راوی ماجرای زنان باشند».
ژانر وحشت جسمی فمینیستی ثابت کرده است که به طرز فوق العادهای انعطافپذیر است؛ از هجو صنعت سرگرمی به سبک دههی هشتاد میلادی در فیلم «ماده» کورالی فارژا گرفته تا «خواهر نانتی زشت» امیلی بلیکفلت که ضربآهنگ و تصاویر داستانهای فیلمهای فانتزی کشور جمهوری چک در دههی ۱۹۷۰ را تقلید و باز آفرینی میکند تا «حمام شیطان» محصول ۲۰۲۴ به کارگردانی مشترک ورونیکا فرانز و سورین فیالا که از نمادهای وحشت جسمی بهره میگیرد تا افسردگی، قتل نفس و ستمگری دینی در اتریش روستایی قرن هجدهم را مورد ارزیابی قرار دهد و به تصویر بکشد.
کورالی فارژا در خاتمه میگوید: «تجربهی زنانه یک گنجینه است. یک گنج بیپایان برای وحشت جسمی. اکنون که کارگردانان زن بیشتری هست که قرار است فیلمهایی بیشتر شبیه به این بسازند، راه برای این کار هموار شده است».
امیلی گوتو هم در پایان میگوید: «مخاطبان ژانر ترس همواره نگاهی تحریف شده به زنان داشتند اما این موج شجاعانه و متمایز یا شاید تحریکآمیز ژانر ترس با چاشنی زنانگی دارد حسابی برای خود طرفدار پیدا میکند. ما ژانر وحشت جسمی در اسکار داریم که کارگردانان زن آن را ساختهاند و این خارقالعاده است و نشانی از این دارد که این فیلمها نمیتوانند صرفا آثاری ایزوله شده باشند یا تنها یک اثر هنری تلقی شوند. این فیلمها دیگر به جریان اصلی سینما راه پیدا کردهاند».
منبع: دیجیمگ
https://teater.ir/news/70554