از سلاخی عروس و داماد در شب عروسی تا سوختن زنده‌ زنده انسان‌ها مقابل دوربین، نمایش خشونت بی‌پروا در سریال‌های شبکه نمایش خانگی به مرحله‌ای نگران‌کننده رسیده؛ روندی که با وجود هشدارهای جدی از سوی کارشناسان و روانشناسان، هنوز مهار نشده و حتی در حال عادی‌سازی است.

چارسو پرس: نمایش بی‌مرز خشونت در سریال‌های خانگی مانند «زخم کاری»، «گردن‌زنی» و «پوست شیر»، آسیب روانی گسترده‌ای به مخاطبان وارد کرده؛ با این حال هشدارهای کارشناسان در این‌باره اغلب نادیده گرفته شده‌اند.


خشونت در سریال‌ها؛ نمایش یا تحریک؟

صحنه‌هایی از سریال‌های پرمخاطب شبکه نمایش خانگی که گاه تا مرز شکنجه‌نگاری (torture porn) پیش می‌روند، پرسشی مهم را پیش روی جامعه می‌گذارند: آیا این میزان از خشونت برای روایت داستان ضروری است یا بیشتر به انگیزه جذب مخاطب و شوک‌آفرینی تبدیل شده؟


نمونه‌هایی از این خشونت بی‌پرده عبارتند از:

  • سلاخی عروس و داماد در شب ازدواج در گردن‌زنی

  • به آتش کشیده شدن مردی توسط کارفرمایش در زخم کاری

  • تجاوز به دختر نوجوان توسط آدم‌ربایان در پوست شیر

  • چاقو خوردن، تازیانه، و سوزاندن زنده‌زنده انسان‌ها در داريوش و جیران

بازسازی واقع‌گرایانه این صحنه‌ها با جزئیات کامل و بدون هشدارهای محتوایی، به‌ویژه در غیاب محدودیت سنی مؤثر، باعث آسیب روانی به تماشاگران گسترده‌ای شده که نه آماده‌ی دیدن چنین صحنه‌هایی‌اند و نه هدف محتوای بزرگسالانه.


خشونت تماشایی، جامعه‌ای بی‌حساسیت

با گسترش ناآرامی‌های اقتصادی و اجتماعی، رسانه‌ها هر روز صحنه‌هایی از سرقت، قتل و زورگیری را منتشر می‌کنند که حتی هشدارهای پلیس برای خودداری از بازنشرشان نادیده گرفته می‌شود.


بسیاری از مخاطبان با توجیه «آگاه‌سازی» یا «واقع‌نمایی» از این خشونت‌های خیابانی استقبال می‌کنند و حتی پخش آن‌ها را ضروری می‌دانند. اما کارشناسان رسانه‌ای معتقدند این روند باعث:

  • عادی‌سازی خشونت

  • آسیب به سلامت روان جامعه

  • و افزایش اضطراب عمومی می‌شود.

کامبیز نوروزی، حقوقدان، در واکنش به پخش گسترده ویدئوی قتل دختر اسلامشهری، رسانه‌ها را به نقض اصول اخلاقی روزنامه‌نگاری متهم کرد و هشدار داد که تماشای چنین تصاویر فجیعی فقط به اختلالات روانی بیشتر دامن می‌زند.

نظریه تخلیه روانی، دیگر کاربرد ندارد؟

تا چند سال پیش، یکی از توجیهات نمایش خشونت در آثار نمایشی، تئوری «تخلیه روانی» بود: مخاطب با دیدن صحنه‌های خشن، خشم خود را در فضای امن تخلیه می‌کند. اما امروزه، این تئوری با نقدهای جدی روبروست. چرا که به‌جای کاهش خشونت، منجر به افزایش تحمل و حتی الگوگیری از آن شده است.


به‌ویژه در میان نوجوانان و مخاطبانی که مرز میان داستان و واقعیت را به‌خوبی تشخیص نمی‌دهند، احتمال تکرار این خشونت‌ها در دنیای واقعی وجود دارد.

از هشدارهای قدیمی تا غفلت امروز

مطالعه‌ای در نشریه «پژوهش‌های حقوق جزا و جرم‌شناسی» سال‌ها قبل هشدار داده بود که:

«رسانه‌های تصویری با عادت دادن مخاطب به حوادث، حساسیت‌زدا و زمینه‌ساز تقلید خشونت در جامعه می‌شوند.»


در ادامه این پژوهش، از دولت و برنامه‌سازان خواسته شده بود با مشارکت آموزش و پرورش و خانواده‌ها، نظارت دقیق‌تری بر محتوای نمایشی و سطح‌بندی سنی داشته باشند. اما امروز، نه‌تنها آن هشدارها جدی گرفته نشد، بلکه پلتفرم‌های جدید، دست سازندگان را برای نمایش خشونت عریان حتی بیشتر از قبل باز گذاشتند.

وظیفه هنرمند: بازتاب جامعه یا تلطیف آن؟

محمدتقی فهیم، منتقد شناخته‌شده سینما، درباره این روند گفته است:

«خشونتی که در سریال‌ها نمایش داده می‌شود، حالتی اغراق‌آمیز و تشدیدشده از خشونت واقعی جامعه است. حال آن‌که هنرمند وظیفه دارد جامعه را به سمت آرامش و امید هدایت کند، نه اینکه خشونت خیابان را به خانه‌ها بیاورد.»

جمع‌بندی: باید مرزی برای نمایش گذاشت

در شرایطی که جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری با فشارهای اقتصادی، روانی و اجتماعی مواجه است، نمایش خشونت بی‌مرز در آثار نمایشی، فقط به آتش اضطراب عمومی دامن می‌زند.


نیاز فوری به بازنگری در استانداردهای تولید، درجه‌بندی سنی، هشدارهای محتوایی و آموزش سواد رسانه‌ای وجود دارد. تا زمانی که نمایش خشونت، تنها ابزار شوک‌آفرینی و جذب مخاطب باقی بماند، باید گفت: هشدارها جدی گرفته نشده‌اند... هنوز هم.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: هادی اعتمادی مجد