«Daniela Forever» به کارگردانی ناچو ویگالندو، داستان مردی را روایت می‌کند که پس از مرگ معشوقه‌اش با مصرف دارویی آزمایشی وارد دنیای خواب هوشیار می‌شود تا از درد غم رهایی یابد. فیلمی مفهومی، بصری و فلسفی که با نگاهی متفاوت به سوگواری و کنترل احساسات می‌پردازد.

چارسو پرس: «Daniela Forever» فیلمی علمی‌تخیلی و عاشقانه به سبک لو-فای است که موضوع سوگواری و خواب هوشیار (Lucid Dreaming) را محور قرار داده است. هنری گولدینگ در نقش نیک، یک دی‌جی بریتانیایی ساکن مادرید، بازی می‌کند که پس از از دست دادن معشوقه‌اش، دانیلا، به دنبال راهی برای فرار از درد فقدان می‌گردد.


نیک با مصرف دارویی جدید که امکان خواب هوشیار را فراهم می‌کند، وارد دنیایی می‌شود که در آن می‌تواند با آگاهی کامل خواب ببیند و هر لحظه از خواب را کنترل کند. او در این دنیای خیالی، بار دیگر معشوقه‌اش دانیلا را ملاقات می‌کند و جهانی می‌سازد که در آن هیچ‌گاه دانیلا را از دست نداده است.


کارگردان ناچو ویگالندو در این فیلم، تضادی هوشمندانه میان دنیای واقعی و خواب‌های نیک ایجاد کرده است؛ جایی که زندگی واقعی نیک با رنگ‌های سرد و قاب محدود نمایش داده می‌شود، اما دنیای خواب او پرنور، زنده و سینمایی است. این دو فضای متضاد به خوبی مفهوم فرار از واقعیت و تلاش برای کنترل احساسات را نشان می‌دهد.


بیشتر بخوانید: نقد فیلم مستند «فصول» (The Seasons) ساخته‌ی مورن فازندیرو


با وجود ایده جذاب و استفاده از موسیقی و فیلم‌برداری حرفه‌ای، «Daniela Forever» به دلیل تمرکز زیاد روی مفاهیم پیچیده خواب هوشیار و قوانین آن، در روایت داستان کمی دچار پیچیدگی و سنگینی شده است. شخصیت دانیلا که توسط بئاتریس گرانّو بازی می‌شود، در فیلم به دلیل محدودیت‌های فیلمنامه نتوانسته عمق کافی پیدا کند و به نوعی در پس زمینه داستان قرار می‌گیرد.

فیلم سوالات مهمی درباره عشق، سوگواری، کنترل احساسات و آزادی انتخاب مطرح می‌کند؛ اما تمرکز بیش از حد روی شخصیت نیک باعث شده تا بعضی ابعاد فیلم کمتر دیده شوند و روایت کمی تک‌بعدی شود. اگرچه «Daniela Forever» برای علاقه‌مندان به سینمای مفهومی و فلسفی جذاب است، اما ممکن است برای مخاطبان عام کمی دشوار و پرچالش به نظر برسد.


منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند