چارسو پرس: بیابانهای آرام و بیرحم عربستان این بار صحنهای برای یک حماسه بزرگ شدهاند. در فیلم «جنگجوی صحرا»، داستان ملکهای روایت میشود که نه تنها باید سرنوشت خود را به دست گیرد، بلکه قبایل پراکنده عربستان را متحد کند تا در برابر امپراتوری بیرحم بایستد. جلوههای بصری خیرهکننده، تعقیب و گریزهای پرهیجان و لحظات تنشآلود، این اثر را به تجربهای جذاب و سینمایی تبدیل کرده است، حتی اگر روایت کلی داستان تا حدی قابل پیشبینی باشد. این فیلم، تلفیقی از هیجان، زیباییشناسی و دوزی از فداکاری و شجاعت است که مخاطب را از همان دقایق ابتدایی با خود همراه میکند.
آغاز حماسه در دل بیابان
«جنگجوی صحرا» که الهامگرفته از قبایل و وقایع تاریخی عربستان است، داستان خود را ۱۵۰۰ سال پیش آغاز میکند. امپراتور «کیسرا دوم» (با بازی «بن کینگزلی» در نقش کوتاه) دستور میدهد دختران مردمش به عنوان کنیز خدمت کنند، از جمله «پرنسس هند» («آیشا هارت») که با پدرش «شاه نومان» («غسان مسعود») در اعماق بیابان مخفی شده بود.
تعقیب و گریز و اتحاد قبایل
هنگامی که فرمانده بیرحم «جلبزین» («شارلتو کاپلی») «هند» را پیدا میکند، یک راهزن بینام (با بازی «آنتونی مکی») با وعده طلا به آنها کمک میکند تا به امنیت برسند. آنها مدتی در میان مردم «شایبانی» به سر میبرند، اما نهایتاً «هند» تصمیم میگیرد سرنوشت خود را در دست گیرد و به مقابله با ارتش امپراتور برود. قبایل دیگر که معمولاً با یکدیگر در تضاد هستند، در نهایت برای شکست دشمن مشترک به او میپیوندند.
استفاده هوشمندانه از سکوت و موسیقی
«روپرت وایت» با بهکارگیری سکوتهای شدید در لحظات پیش از نبرد، تنش را چند برابر میکند و حس زمان متفاوت را به مخاطب منتقل میکند. وقتی صدا بازمیگردد و خشونت آغاز میشود، صحنهها با شدت بیشتری دنبال میشوند. موسیقی «دن لوی» نیز با رعایت بزرگی و وقار مورد انتظار یک حماسه تاریخی، صحنههای برخوردها را همراهی میکند.
تصویرسازی و زیباییشناسی بصری
لحظات برجسته فیلم در قابهای اثرگذار فیلمبردار «گیرمو گارسیا» دیده میشوند؛ از سیلوئت اسب افتاده در برابر خورشید غروب تا نماهای نزدیک از دستان مردم قبایل در حال کار. صحرای یکدست و تکرنگ، با تپههای پراکنده، بستری سینمایی فراهم کرده که تصویرسازی الهامبخش گارسیا، تجربهای زمینی و جذاب خلق میکند. تدوین «ریچارد متلر» با مونتاژ صحنهها، نحوه آمادگی قبایل برای دفاع را با آمادهسازی «جلبزین» برای حمله در هم میآمیزد و دینامیک بصری ایجاد میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم «استخواندریاچه»؛ وقتی تعطیلات به کابوسی خونآلود بدل میشود
نقشآفرینیها و شخصیتها
«آیشا هارت» با بازی «پرنسس هند» ترکیبی از اعتماد به نفس سلطنتی و اضطراب ناشی از بقا را به نمایش میگذارد. «سامی بواجیلا» در نقش «هانی» به عنوان رهبر قدرتمند و در عین حال درگیر تعهد اخلاقی، محور عاطفی داستان است. سایر بازیگران نیز در همان ریتم دراماتیک باقی میمانند، هرچند برخی رؤسای قبایل با شخصیتی اغراقشده جلوه میکنند تا مقیاس حماسه بزرگتر دیده شود.
روایت و مضامین داستانی
فیلم از ورود به صحنههای رؤیا، افسون یا بازگشت به گذشته پرهیز میکند و این محدودیت به روایت کمک کرده است. اگرچه پیامهای سنتی درباره شجاعت و افتخار غالباند، اما از ابعاد فمینیستی مورد نظر کارگردان نیز نشانههایی دیده میشود. داستان رابطه «هند» و راهزن «مکی» به جای تبدیل شدن به یک رمانس کلیشهای، بر مراقبت آنها از پسری یتیم متمرکز است که او را دنبال میکند.
موفقیت در نمایش حماسه
«پرنسس هند» بهعنوان ملکه موفق به اتحاد قبایل میشود، اما استقلال شخصی کامل به دست نمیآورد؛ موفقیت او مبتنی بر فداکاری است نه خودکفایی فردی. با این حال، برخی شخصیتهای فرعی و پایانبندی فیلم، امکان روایتهای تکمیلی برای زنان دیگر را نشان میدهند.
جمعبندی
«جنگجوی صحرا» با اجرای سطح بالای بصری و جلوههای حماسی، تجربهای چشمنواز ارائه میدهد، اما روایت کلی فیلم تکراری است و عناصر برجسته پراکنده نمیتوانند کلیت داستان را از کلیشه فراتر ببرند.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند