مناظره برگزار شده با موضوع «انسجام اجتماعی با حکمرانی فرهنگی» بیانگر یک واقعیت غیرقابل انکار بود؛ اینکه هیچکدام از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری شناختی از هنر و حوزههای مختلف آن ندارند.
نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر با تمام حواشی و نقایصی که دارد، محلی برای تبادل نظر و ارائه اطلاعات راجعبه آثار سینمایی حاضر در این رویداد فرهنگی است. مهمترین عرصه برای تبلیغ و برجستهسازی یک اثر سینمایی در اختیار فیلمسازان و اهالی سینما قرار میگیرد تا با روشهای مختلف رسانهای، زمینههای آشنایی علاقهمندان به سینمای ایران فراهم شود. با این حال این فضای رسانهای محلی برای منازعات و جدلهای لفظی شده است که حتی سرنوشت نمایش یک فیلم را هم مختل کرده است.
نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر بهعنوان یکی از مهمترین و جنجالیترین بخشهای جشنواره شناخته میشوند. اینکه رویکرد این نشستها چه باید باشد و الان چه هست جای بحث و جدلهای زیادی است. نشستهای خبری درحقیقت بستری هستند تا اهالی رسانه و سینما درباره یک اثر سینمایی صحبت کنند.
سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر از نگاه تماشاگران، در حالی در آستانه حذف از ترکیب جوایز این رویداد قرار گرفته که تا به امروز سرگذشت پرفرازونشیبی داشته است.
اگر در ایران زندگی کرده و کودکی و جوانی را همینجا گذرانده باشید، بدونشک با «کلاهقرمزی» چند سالی را زندگی کردهاید یا دستکم در بخشی از خاطراتتان یادش میکنید؛ پسرکی دلوزبانیکی، با پیژامۀ سبز و پیراهن راهراه آبی که یکریز رودهدرازی میکرد و اگر قلبش از جنس اسفنج نبود، احتمالاً امروز مرد بزرگی شده بود و خودش فرزندی داشت. اما حالا مدتی است که این «همدم و همکار مجری»، بین مناسبات آدمبزرگها گم شده؛ خاطراتش کموبیش در حافظهها پرسه میزند اما جسمش میان تیر و تختههای آرشیوِ انباری صداوسیما، بیصدا میپوسد، غافل از اینکه «عروسکها» هرگز بازنشسته نمیشوند.
ما در ایران کمپانی تئاتر نداریم و نهاد دولت دههها است که فکر به چنین موضوعی را کنار گذاشته؛ اواخر دهه هفتاد در دولت اصلاحات تلاشهایی صورت گرفت که با بیدرایتی بعضی تئاتریها ناکام ماند. همین فقر کمپانی و حرکت به سوی خصوصیسازی و حمایت از گروهها و کمپانیها - که به نظر نگارنده آگاهانه اتفاق افتاده - موجب شده تئاتر ما فضایی در خود مانده و مدام درگیر روزمرّگی را تجربه کند. از سوی دیگر آسیبهای اجتماعی و تنشهای سیاسی بعضا به حدی میرسد که هنرمند فرصت نمیکند به چنین تجربههایی حتی نزدیک شود. این درحالی است که هنرمندان تئاتر دیگر کشورها علاوه بر کسب دانش و تجربه در استفاده از فناوریهای نوین، به بحرانهای جهانی و مباحثی مانند محیطزیست نیز توجه ویژه نشان میدهند.
تئاتر شهر در طول عمر 50سالهاش مدیران بسیاری به خود دیده است، مدیرانی که برخی سالها بر صندلی ریاست این مجموعه تکیه زدند و برخی هم وفایی از صندلی آن ندیدند. سال 1355 بود که مدیریت این مجموعه به علی رفیعی سپرده شد. او به اوضاع تئاترشهر سامان بخشید، اما یک سال بعد به خواست مدیران وقت تلویزیون ملی ایران ناچار به استعفا شد و سپس ناهید مهدوی مدیریت این مجموعه را برعهده گرفت. با انقلاب 1357، برای مدتی فخرالدین انوار سکان تئاتر شهر را در دست گرفت و پس واگذاری مدیریت مجموعه به وزارت فرهنگوارشاد اسلامی در سال ۵۹، نادر خوشدل دوران مدیریت پرحاشیه خود را آغاز کرد.
بازیگران جشنواره فیلم فجر امسال را باید از پدیدههای چند دوره اخیر دانست. در این گزارش با مطرحترین بازیگران جشنواره آشنا خواهیم شد.
نوسانات ارزی و پیشبینی افزایش ۳۶ درصدی بودجه برای سینمای ایران در سال آینده، نگرانیها از کند شدن روند تولید در سینمای ایران را جدیتر از همیشه کرده است. راهکار سینماگران و سازمان سینمایی برای عبور از بحران پیشرو چیست؟ چند تهیهکننده سینما پیشنهادات خود را با ایلنا در میان گذاشتند.
۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر چهلویکم در حالی اعلام شدند که برخلاف سالهای قبل تاکنون خبرهای چندانی از آنها منتشر نشده است.
سینمای کودک همیشه مهم بوده است و در دنیا هم برای آن برنامههای زیادی دارند، سینمای کودک نیاز مبرم برای هر جامعهای است و نباید خیلی ساده از کنار آن عبور کرد. آثار تولیدی در سینمای کودک و نوجوان محدود است اما همین آثار محدود تنها در جشنوارهها اکران میشود و کمتر در اکران عمومی به نمایش گذاشته میشوند.
امسال جشنواره فیلم فجر مدتها پیش از برگزاری تحتالشعاع جو سیاسی قرار گرفت و از همان ابتدا بسیاری از جریانهای سیاسی با نگرشهای مختلف مواضع متنوعی نسبت به این رویداد گرفتند تا آنجا که وجههی فرهنگی و هنری آن به حاشیه رانده شد و درنهایت چهلویکمین جشنواره فیلم فجر در دنیای رسانه به رویدادی صرفاً سیاسی تبدیل شد.
سیاستی که تلویزیون برای سینما در پیش گرفته، قطعا مطلوب هیچ نگاه و خاستگاهی نیست. سینما، بهعنوان پیشران حوزه فرهنگ که در فرامتن نیز میتواند تاثیرات گستردهای بر اجتماع و خانوادهها داشته باشد، بهراحتی از آنتن تنها سامانه تلویزیونی کشور حذف شده و هیچ تلاشی نیز برای رفع این معضل نمیشود. این اتفاق در شرایطی رخ داده که تلویزیون برای عموم شاخهها نظیر ورزش، سیاست، اعتقادات، اقتصاد، حیاتوحش و... برنامههای تخصصی بعضا متعددی دارد اما چرا این رسانه برای سینمایی که مخاطب و دوستدار کمی نسبت به مقولات دیگر ندارد، دست به هیچ تلاشی نمیزند، به علامت سوال بزرگی تبدیل شده که پاسخ صریحی به آن داده نمیشود.
دوبله نهفقط به متن دیالوگهای یک فیلم یا سریال، که باید به جهان دراماتیک اثر هم وفادار باشد. جهانی که گرچه خیالی است اما از واقعیتهای تاریخ و جغرافیایی که اثر در آن ساختهشده، تاثیر پذیرفته است. حال باید دید جلسهای که به میزبانی ساترا برگزار شد آیا در حد نظارت بر دوبلههای کارتونی باقی میماند یا قرار است آغازی باشد بر نظارت بیشتر بر این حوزه.
این روزها اخبار پیرامون سریال «موسی (ع)»، بیش از آنکه به اعلام اطلاعاتی درباره روند تولید این مجموعه تاریخی الفویژه مربوط شود، حاشیههایی را دربرمی گیرد که بودجه اختصاص یافته به این سریال را هدف قرار میدهد؛ در حقیقت عمده خبرها به تناقضاتی مربوط می شود که از این حیث دامنگیر این پروژه شده است.
برنامه سینمایی «هفت» با تمرکز بر اخبار، حواشی و تحلیل های سینمایی، یک دهه است که از شبکه سه سیما پخش میشود اما بنا به تصمیم مدیران تلویزیون، حالا قرار است این برنامه به شبکهای دیگر منتقل شود؛ خبری که فعلا در حد چند جمله باقی مانده و جزییاتی در این زمینه اعلام نشده است. با این همه پیش بینی می شود «هفت»ِ جدید با تحولات اساسی از جمله تغییر در مجری و ساختار همراه باشد.
سیاوش پاکراه: حضور لزوما به معنای وجود داشتن نیست. برای من هنر تئاتر صرفا به معنای ارایه دادن صحنهای نیست. میتوان با یک گروه دست به کشف زد و روی صحنه نیاورد. به خصوص وقتی در زمانه آشوب. مگر جز این است که برای ارایه تعریف و درونی کردن نیازمند زمان هستیم؟ اگر من امروز بخواهم نمایش روی صحنه بیاورم، به نظر خودم بیشتر در نتیجه شعفِ شوآف است نه کار هنری
در این گزارش بودجه نهادهای فرهنگی و هنری را بررسی کردیم و اینکه نسبت به سال گذشته چقدر افزایش داشتهاند.
آیا هزینهکردن بودجه هنگفت دولتی برای رسانهای که عموم مردم آن را متعلق به خود نمیدانند، براساس قانون اساسی، در تضاد آشکار با حقوق شهروندی آن مردم قرار نمیگیرد؟
تجربه تاریخی دهه ۶۰ نشان میدهد که نه تنها اکران فیلم خارجی مانعی برای رشد و اکران فیلمهای خارجی نبود بلکه در کنار اکران فیلمهای ایرانی مددرسان سینماها بود. اینگونه دو جریان سینمای داخلی و خارجی دوشادوش هم بهترین سالهای گیشه را ایجاد کردند.
سالهای ۶۱ و ۶۲ به بعد گروه موسوم به چپ اسلامی تسلط تام بر اوضاع فرهنگی و بهطور خاص سینما پیدا کردند. یکسو دولت بود و بنیاد فارابی که دنبال سینمایی عرفانی و بیخطر میگشت و سوی دیگر حوزه هنری به رهبری مخملباف، پیگیر یک سینمایی بهشدت ایدئولوژیک بود. راه میانهای در ابتدا کشف نشد. در همان دهه شصت، ماهنامه «فیلم» به طبع رسید که به دیدگاه و سمت و سوی سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی نزدیک بود.