بنیاد "کمک" به بچههای کمبضاعت ناشنوا یاری میرساند و در این سالها توانسته گوش ۳۵۰ کودک را به دنیای آواها باز کند.
مهدی فخیمزاده کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما ضمن اشاره به نگاه صرفا تفریحی مخاطبان به «سینما رفتن»، تأکید دارد به زودی سینماها از «فیلم دیدن» خالی میشوند.
یک نویسنده و کارگردان تئاتر میگوید: این همه بچه که همدیگر را کتک می زنند، یکی از دلایلش این است که رودکی را کمتر از مهران مدیری می شناسند؛ خب این جهان جهانِ قشنگی نشد و ما سال ها است که داریم آن را تست می کنیم که به بچه ها فوتبال یاد دهیم اما درون نگری یاد ندهیم و می گوییم هنوز زود است!
مهدی فخیم زاده میگوید: در جو انقلابی بعد از سرنگونی رژیم شاهنشاهی به افرادی مانند من و سیروس الوند کاری نداشتند و فقط برخی افراد شناخته شده و سلبریتی را احضار کردند اما برای هیچکدامشان حکم دادگاهی و ممنوعالکاری صادر نکردند بلکه مثلا اعلام میکردند که فلانی در فیلم نباشد، همین امر به معنی ممنوعالکاری بود.
«سهراب سلیمی»، کارگردان پیشکسوت تئاتر عنوان کرد: تئاتر کالای لوکس نیست، کالای ارتباطی است. مثل کتاب و بهای خاص خود را دارد. با وضعیتی که امروز تئاتر ما گریبان گیرش شده، چطور انتظار خودکفایی و عدم حمایت دولت از آن را داریم، در حوزه تئاتر نباید صحبت از عدم حمایت کنیم.
عضو هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر گفت: فیلم «قاتل و وحشی» مورد تأیید کسانی که من با آنها صحبت کردم، بود اما نکتهای که وجود دارد به مسائل مرتبط با مشکلات حقوقی بر سر مالکیت فیلم بر میگردد. این فیلم از خطوط تعریف شده عبور نکرده بود که بخواهد منجر به مشکلاتی برای آن شود و به ممیزی بخورد.
فيلم «حوا، مريم، عايشه»، فيلمي زيرپوستي است. شخصا براي اين، این فيلم را دوست دارم که فيلمي بيادعاست که زندگي سه زن را بدون «درام گلدرشت» به تصوير کشيده.
عا در سينماي ما اينطور نيست که فکر کني هميشه ميتواني هر طور دلت خواست، فيلم بسازي. من در دو فيلم توانستم فضاي ديگري را تجربه کنم. نميدانم آيا به سومين تجربه خواهد رسيد؟ يا بايد به ساخت ملودرام فکر کنم.
گويي امروز علم هم در خدمت زور آمده است، علم در خدمت پليس آمده است. به همان راحتي هم وقتي از دكتر سوال ميكنند شما را چه كسي براي درمان من فرستاده است؟ پاسخ ميدهد: «پليس فرستاده است.»
پافشاري روي ساخت فيلمهاي سينمايي كه برگشت هزينه ندارند براي چيست؟ قرار نيست سينماي مستند ما جاي سينماي بدنه و حتي داستاني را بگيرد. در همه جاي دنيا فرصت ديده شدن براي دو يا سه فيلم مستندي كه توان رقابت با فيلمهاي داستاني را دارند، تعلق ميگيرد.
براي تماشاي كتلين ترنر و مايكل داگلاس در فيلم «عشقبازي با سنگ» بيرون رفته بود و به او گفته بودند به خانه كه بازگردد جلسهاي خانوادگي خواهند داشت؛ صحنهاي كه آن را به زيبايي در فيلم شبهخودزندگينامهاي «ماهي مركب و نهنگ» بازآفريني كرد.
كارگردانهايي كه توانايي ساخت فيلمهاي كمدي خوب را داشتند در تمام طول تاريخ سينماي ايران به خصوص از موج نو به بعد سعي كردند آن چيزي را كه بيشتر به دغدغههاي خودشان نزديك است، روايت كنند. همين مساله سبب ميشود كه آنها انرژي خود را صرف ساختن فيلم كمدي نكردند يا اگر هم وقت براي فيلم كمدي گذاشتند در اين زمينه كم كار ساخته شده است.
شهلا ریاحی میگفت: تنها با دانشگاه رفتن کسی هنرپیشه نمیشود، بلکه وجود حس هنرپیشگی در موفقیت افراد سهم مهمی خواهد داشت.
دیدن «پسران سندباد» ساخته رضا حائری فرصت خوبی برای تجربه گونهای از فیلمهای مستند پژوهشمحور است که جای خالی آن این روزها در سینمای مستند ایران بسیار احساس میشود. فیلمسازی که با یک ایده از بندر کنگ تا جنوب فرانسه سفر میکند تا سنتی دیرین را به تصویر بکشد. رضا حائری متولد سال ۱۳۵۳ سازنده آثاری مانند «برای کتابهایم»، «پایان همه محدودیتها»، «پرو آخر»، «با این دستها»، «نامهای از مترو»، «مجموعه اطلس تهران» و «یک گزارش ناتمام» است که در این آخرین فیلمش روایتگر روزگار سپریشده دریانوردانی است که حالا بخشی از تاریخ شدهاند؛ مردمانی سختکوش و شریف…
«از قدمهاي ابتدايي که در عکاسي برداشتم، ديدن عکس براي من يکي از الزامات زندگيام بود. دوست داشتم عکسهاي خوب ببينم که خوشبختانه بعد از حضور پررنگ اينستاگرام، با کار عکاسان بزرگ جهان بيشتر آشنا شدم. با ديدن آثار آقاي کيارستمي هميشه به اين فکر ميکردم که اي کاش من هم صاحب نگاه شوم و به دنبال اين بودم که راز اين نگاه متفاوت عباس کيارستمي چيست؟
همیشه طرفدار فیلم مستند بودهام، چراکه عاشق داستانهای افراد واقعی هستم و در آن لحظه از اینکه دو نفر مایل به بازگرداندن من به ایران هستند، بسیار خوشحال بودم. به پشتیبانی آنها نیاز داشتم، چون نمیدانستم خودم چطور این کار را انجام بدهم. به عواقبش فکر نمیکردم، متوجه شدم که باید برای منفعتی والاتر این کار را انجام بدهم، تا فرزندخوانده بودن و پیچیدگی چنین شرایطی را به دیگران نشان دهم. روی چنین مسائلی متمرکز بودم، درحالیکه کاملا آماده بازگشت به ایران بودم.
اگر شما هم عقیده دارید که دنیای سینما از روبروی میکروفن دوبله شروع می شود، حتما متوجه ضعف های امروز آن شده اید. حتما دیده اید که یک فیلم خوب، چند دوبله بد یا متوسط دارد و بیشتر گویندگان، حتی پیشکسوتان از سفارش دهندگان بدسلیقه، آدرس استودیوها را اشتباهی گرفته اند و نقش هایی را گفته اند که مناسبشان نبوده است. سرعت برق و باد در حرفه ای فرمانروایی می کند که نیاز به صبر و آرامش دارد.
کارگردان «لاله» اعتقاد دارد ایستادن پای این پروژه و ۷سال صبر برای حل مشکلات در راه ساخت این فیلم ارزشش را داشته و او به عنوان یک کارگردان حرفهای نمیخواسته کار نیمهتمامی در کارنامهاش داشته باشد.
پیام دهکردی از شرایط کنونی آموزشگاهها و موسسات هنری به ویژه در زمینه بازیگری، بهعنوان وضعیت شتر، گاو، پلنگی یاد میکند که تبدیل به تجارتخانه شدهاند و منافع مادی در آنها حرف اول را میزند؛ به گفته او تنها راه برونرفت از این وضعیت، تشکیل سریع یک شورای صالح برای نظارت دقیق بر عملکرد این آموزشگاههاست.
ساخت هر فیلمی در افغانستان در حوزه مسائل زنان و درباره زنان مهم است. یک نوع مبارزه است. ما باید جرئت این را داشته باشیم از خود بگوییم، خود را ببینیم، بشنویم و بخوانیم. زنان افغانستان هنوز هراس دارند که درباره خودشان و دنیای درونی خودشان با صدای بلند صحبت کنند. سینما میتواند زبان مناسبی برای انعکاس این صداها باشد.
بهتر نبود این سه زن را که انتخاب کردید، ی