حسنينسب: يكي از مهمترين دلايل فراز و فرود كيفيت فيلمها به اين مربوط ميشود كه فيلمها در ذهن كيميايي يك شكل و اندازهاي دارند و در مسير توليد يك شكل ديگر به خودشان ميگيرند. او بسيار آدم آسيبپذيري است و حتي عوامل پشت صحنه هم ميتوانند روي ذهن و خروجي كارش تاثير جدي بگذارند. گاهي افزوده شدن سكانسها و كاراكترهايي به دلايل غيرسينمايي لطمه ميزند، زماني فيلمي به خاطر تغيير مسير قصه يا روحيه واكنشي كيميايي آسيب ميبيند.
بهشدت دوست دارم مؤلف باشم و امضاي خودم را داشته باشم. طوري كه هركس به تماشاي نمايشم آمد، بدون ديدن بروشور بفهمد اين نمايش كار من است. افق گستردهاي را برای اين هدف ترسيم كردم و قطعا پرترههايي قويتر روي صحنه خواهم آورد. اميدوارم فرهنگ تئاترديدن بالا برود و تماشاگر بهدنبال تئاتري باشد كه انديشه منتقل ميكند، نه تئاتري كه صرفا بازيگر معروف دارد يا او را ميخنداند!
چهار، پنج ماه قبل شرایط بسیار دشوار بود. ما از طرحی صحبت میکردیم که هیچکس ذهنیت دقیقی از چگونگی آن نداشت و طبیعی است طرحی که هنوز آزمایشش را پس نداده نمیتواند آدمهای بیشتری را درگیر کند. اما میخواهم این را بگویم که من بههیچوجه کار خیریه انجام نمیدهم. اساسا قصد من فقط کار فرهنگی است. قرار نیست از نابینایان پولی گرفته شود. سوینا درواقع ترویج یک اتفاق فرهنگی است.
کارگردان فیلم «سرکوب» با تاکید بر اینکه اکران عمومی را بر نمایش همراه با حذفیات فیلمش در جشنواره فجر ترجیح داده، میگوید، این فیلم تلنگری است تا حواسمان باشد که خانوادهها ممکن است چه آسیبهایی از نزاعهای سیاسی بخورند.
حسین پارسائی نماییش مولن روژ را کمدی میداند که در زیرلایههای آن میتوان تراژدی مشکلات اخلاقی امروز جامعه ایرانی را دید.
حمید تبریزی گفت: ساعدی اصلا در پی تجدید چاپ آثارش نبود و فقط نوشتن برایش مهم بود و هر جا که میشد نوشتههایش را منتشر میکرد. به نظر میرسد که هر روزنامه و مجلهای که از او مطلب میخواسته، با آنها همکاری میکرده و پیشنهادشان را رد نمیکرده است.
من بيشتر اوقات با قطار سفر ميكنم. صداي قطار و ريتم آن در گوشم موج ميزند. اگر دقت كنيد در شروع كار يك كندي عجيب و غريبي وجود دارد. انگار قطاري به سختي در حال آغاز حركت است. البته گاهي اوقات حوصله تماشاگر هم سر ميرود. با اين حال، ريتم و تمپو به يك باره سرعت بالايي پيدا ميكند. اجراي نمايش «اين يك كنفرانس از شكست ماست» بر اساس ريتم قطار است.
کارگردان جوان تئاتر پس از تجربه نمایشی درباره اوتیسم، از اهمیت ژانر وحشت و علاقهاش به تولید نمایشی در این حوزه میگوید
آقاي كرمي از من خواست به تئاترشهر بيايم، ابتدا قصد نداشتم بپذيرم، دقيقا به دليل همين نكته چون قبلا تئاترشهر را به عنوان مخاطب و همكار ديده بودم ولي اينجا لايههايي دارد كه تا در آن كار نكنيد متوجه نميشويد. پذيرش مديريت تئاترشهر به دليل همكاري با آقاي كرمي بود، اتفاقا خيلي هم علاقه داشتم آقاي شريعتي به كارشان ادامه دهند. عملا شايد بتوان گفت يك هفته فرصت برنامهريزي داشتم و در بدو ورود هم جدول آمادهاي وجود داشت كه بخشي به دوران حضور آقاي كرمي بازميگشت و تعهد ما به حساب ميآمد.
شرايط بازتوليد، هميشه ايجاب ميکند که بخشي از بازيگران بهدليل گذشت زمان و غيرقابلدسترسبودن، تغيير کنند. البته در اين نمايش، بازيگران به صورت کلي عوض شدهاند. گروه تازه، شرکتکنندگان در ورکشاپ اخير من بودهاند و همه با انگيزه و نيرويي مضاعف به نمايش اضافه شدهاند که فکر ميکنم در روند تازهسازي نمايش سهيم خواهند بود.
مردم ایران وقتی به مشکلی برمیخورند فورا میگویند دولت مقصر است. تو حاضر نیستی سر چراغ قرمز به بغل دستیات راه بدهی. اما درباره تساهل و تسامح در کشور حرف میزنی؟ همیشه عادت کردهایم از بالا چیزی به ما تزریق شود. اما ارشاد هم عادت کرده همیشه از خودش رفع مسئولیت کند. استعلام سرمایهگذار برای نهادهای امنیتی کار سختی نیست. وقتی شما میخواهید مثلا در حراج تهران شرکت کنید، از چند روز قبل که فرم را پر میکنید از شما حساب بانکی میخواهد که اهلیت اینکه در این معامله باشید را دارید یا نه. چرا ارشاد از من نمیپرسد تو که میخواهی وارد ساخت یک سریال شوی، این اهلیت را داری که سرمایهاش را جمع کنی؟ مهمترین موضوع اهلیت است.
وقتي مناسبات اجتماعي غلط است و شغلي و درآمدي كه پدر دارد و چرخهاي كه پدر در آن زندگي ميكند درست تعريف نشده است چه ميتواند بكند؟ يكي از عوامل اين چرخه معيوب به حقوقي است كه پدر خانواده ميگيرد كه با يكميليون و دويست تومان خانواده بزرگي را بچرخاند كه نميتواند. اين بلايي است كه اكثر خانوادهها با آن درگير هستند.
روند تولید فیلم و ورود تهیهکنندگان و سرمایهگذاران غیرمتخصص تولید را در سینمای ایران برای کارگردانهای فیلم اول بسیار سخت کرده است
رحمت امینی، کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه عنوان کرد: هدف از اجرای نمایشهای ایرانی ادای دین به درامنویسانی است که سالها پیش کار کردند، اما نخواستم درام ایرانی را زیر و رو کنم بلکه تلاش کردم متن را چون یک بنای تاریخی مرمت کنم.
من هادی و هدی را از سال ٦٠، ٦١ دارم، یعنی این شخصیتها را خلق کرده بودم و در رادیو اجرا میکردم، تا اینکه یکی از مسئولان تلویزیون از این داستان خوشش آمد و گفت که آن را تبدیل به تصویر کنیم. خلاصه گروهی تشکیل دادیم و سری اول من کارگردان صداها و نویسنده بودم. در دوره بعد آقایی به نام شریفی به گروه اضافه شد و برای من حاشیه درست کرد. میگفت فیاضی چون دستمزد نویسندگی میگیرد، دیگر نباید پول کارگردانی را هم بگیرد، درحالیکه من در این پروژه سه تا کار انجام میدادم، ولی در هر حال من خودم را کنار کشیدم و فقط به خاطر هادی و هدی و بچههایی که آنها را دوست داشتند.
مهدی کوهیان (حقوقدان) بر اهمیت و جایگاه مغفول نهاد داوری در تئاتر تاکید کرده و میگوید: رای داور در قوانین، از رای قاضی بالاتر در نظر گرفته شده و در اجرای حکم هم برایش تمهیداتی اندیشیده شده اما تئاتر ما آنچنان که باید به نهاد داوری بها و ارزشی نداده است.
سيروس الوند: اما سينماي اصلي هر كشوري، سينماي بدنه است. به نظر من يكي از فيلمسازان خوب بدنه سينماي جهان، هيچكاك است. در قياس با آنتونيوني يا فليني. يا در فرانسه فيلمسازي مثل ملويل، فيلمهايش جزو سينماي بدنه است، اما فيلمهاي گدار، جزو فيلمهاي بدنه نيست.
از سينماي بدنه چماق درست كردند و آن را سر فيلمساز ميكوبند. اصلا سينماي بدنه وقتي معنا دارد كه سينماي شما سر و ته داشته باشد. الان جوري شده اگر به كسي بگويند سينماي بدنه كار ميكند، به او بر ميخورد و ناراحت ميشود. خود من هم ناخودآگاه ناراحت ميشوم از اينكه به من بگويند سينماي بدنه كار ميكنی.
«کارت پرواز» هم در گذر زمان تأثیر میگذارد. مثل «نفس عمیق». همان زمان که «نفس عمیق» اکران شد من همراه 6 نفر از دوستانم به سینمای میدان شهدا رفتیم. اما اپراتور سیستم را روشن نکرد و گفت برای 6 نفر فیلم را نمایش نمیدهیم. از سالن که بیرون آمدیم گفتم تازه اول اکران است. یعنی فیلم فراموش شد و پروندهاش بسته شد؟! یکی از دوستانم که فیلم را خیلی دوست داشت گفت این فیلم یواش یواش و در طول زمان در ذهن مخاطبان خودش میماند من فکر میکنم برای «کارت پرواز» هم همین اتفاق بیفتد.
در طول این چند سال، کارگردانان بنام و قدیمی با من تماس گرفتند. کارگردانهایی که حتی کارهایشان در جشنواره جایزه گرفته است. خیلی جالب است که برای من دارد چنین اتفاقهایی میافتد. خودشان با من تماس میگیرند و عذرخواهی میکنند و میگویند میخواهیم این فیلم را بسازیم ولی فلان خانم بازیگر رفته با سرمایهگذار صحبت کرده که تو نباشی، ما دوست داریم که تو باشی اما واقعیت را به تو گفتهایم و بدان که دشمن داری. من اخلاقی که دارم این است که بهخاطر آدمها، برای خودم گناه نمیخرم.
ابراهیم داروغهزاده با بیان اینکه تلاش کرده به عهد خود که همان صیانت از مجوزهای سازمان سینمایی و رعایت قانون بوده وفادار بماند میگوید: امروز دیگر فیلمهای توقیفی دغدغه اصلی سینما نیستند و فضای مساعدی برای ساخت فیلمهای انتقادی در سازمان سینمایی وجود دارد.