عیاری در کارنامهاش فیلمهای مطرحی مانند «شبح کژدم»، «آبادانیها»، «تنوره دیو»، «خانه پدری»، سریال «روزگار قریب» و... را دارد؛ آثاری که مرور هر کدام از آنها داستانی پر از آب چشم است و اغلب آنها چه در ساخت و چه در اکران با مشکلاتی مواجه شدهاند و همچنان «کاناپه»اش توقیف است.
در سینما کم آسیب ندیدم، اما همین آسیبها مرا ساخت. خیلی دوست داشتم در کشور خودم مورد تشویق قرار بگیرم، این اسمش گلایه نیست چرا که همه آدمها دوست دارند دیده شوند اما آن طرف آب بیشتر حمایت شدم.
من تمام این صحنهها را یکبار پیشازاین، زندگی کرده بودم. درواقع همه آن چیزهایی که به سختی و تلخی پشتسر گذاشته بودم، بار دیگر باید در صحنه، بازی و تکرار میکردم. ضمن اینکه برخی موقعیتها مثلاً حرفهایی که در تراپی میزدم، در خلوت خودم هم به خودم نمیگفتم و بیان آنها ضمن اینکه نوعی تداعی آن شرایط دشوار بود، کمک میکرد تا نسبت به تجربهای که از سر گذراندم، به یک خودآگاهی و شناخت بیشتری برسم.
لیلی عاج: من هیچوقت در سینما نبودم، بلکه فقط هنرجوی سینمای جوان بودم و یکی، دو فیلم کوتاه وقتی آقای آفریده در انجمن بودند ساخته بودم. یک فیلم روی نوار بتاکم، یک نگاتیو ۱۶ و یک دیویکم. در بطن سینما نبودم، هرچند بهشدت علاقهمند به سینما و تماشاگر پیگیری بودم. در شرایطی که قصد داشتم در مسیر رشد در سینما قرار بگیرم و تحصیلات آکادمیک در رشته سینما داشته باشم، این اتفاق نیفتاد و من تئاتر خواندم.
مهرداد کوروشنیا با اشاره به اینکه «یادگار» نمایشی جنگی، ذهنی و انتزاعی است، میگوید: بررسی حماسهها و مصایب جنگ موضوعات مهمی هستند که نباید از آنها غافل باشیم. اینکه انسانها چگونه برای حفظ ارزشهای خودشان و حفظ کیان کشورشان حماسه تولید میکنند؛ موضوع با اهمیتی است. ما با مجموع همه اینها؛ بررسی پدیدهای «مذموم» به نام جنگ، و پدیدهای «ممدوح» به نام دفاع از ارزشها و دفاع از کیان کشور را داریم که در طول تاریخ مطرح بوده است.
کریم امینی: به نظر من فیلمساز خودش باید ارزیابی کند که فضایی را که برای ساخت انتخاب کرده یا فیلمنامهای که حاضر و آماده به او داده میشود و او را به عنوان اپراتور برای فیلم میخواهند که آن فیلم را بسازد ببیند آیا فیلم را میفهمد و درک میکند یا نه؟ فیلمسازی که تا دیروز فیلم اجتماعی میساخته و در این ژانر میدرخشید چطور میتواند یک شبه کمدی بسازد.
تحلیلهای بسیاری درباره شرایط این روزهای سینمای ایران وجود دارد. برخی اکران همزمان چند فیلم کمدی از ابتدای سال تاکنون را پاشنه آشیل سینمای ایران میدانند.
کیومرث مرادی با اشاره به تجربیات جدیدش در تئاتر به جملهای از حمید سمندریان اشاره میکند که «نباید کار جدید یک کارگردان شبیه کار قبلیاش باشد»، از این رو تلاش میکند آثارش متفاوت از هم باشد.
محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلمهای تولید شده توسط این مرکز ایستادهایم.
نویسنده و کارگردان نمایش عروسکی «مامان» میگوید: اینطور جا افتاده که نمایش عروسکی به کودکان و نوجوانان اختصاص دارد. برای حل این موضوع به تولید و اجرای مستمر نمایشهای عروسکی بزرگسال نیاز داریم.
حامد رجبی گفت: در این فیلم سعی داشتم به آدمهایی نگاه کنم و در درون افرادی ورود کنم که به شکلِ ثابتِ زندگی خودشان چسبیدهاند و تصمیم دارند به هیچوجه اطرافشان را نگاه نکنند و خود را در معرض هیچ تهدیدی قرار ندهند.
امید شمس در این گفتوگو از موانع پیش روی ساخت «ملاقات خصوصی» گفته و همینطور درباره نگاهش به فضای جنوب شهر حرف زده است.
آرمان خوانساریان: گفتوگو همان فرهنگی است که ما نداریم، در فرهنگ پایینتر آدمها که با هم مشکل داشته باشند فیزیکی با هم دعوا میکنند، در فرهنگ بالاتر آدمها با زبان همدیگر را تکه پاره میکنند، یعنی آن گفتوگویی که بخواهیم زاویه دید خودمان را بگوییم و زاویه دید طرف مقابل را بشنویم در فرهنگ ما نیست، متاسفانهتر آن چیزی است که در فرهنگ ما اصلا نیست، آنهم فرهنگ عذرخواهی است چون گفتوگو درنهایت باید به عذرخواهی منجر شود، چون راجع به کدورتها صحبت میکنیم
آروند دشت آرای همزمان با آخرین اجراهای دو نمایش «پدر» و «آوازهای عاشقانه دختر دیوانه» در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر از اقتصاد لرزان تئاتر میگوید، از قدرناشناسیها و اظهار تاسف می کند که به جای خوشحالی از موفقیت یکدیگر، شروع به ایرادگیری میکنیم. او همچنین تاکید دارد که در این سالها به فحش خوردن عادت کرده است.
دو عروسک دوستداشتنی، دکوری جمع و جور و داستانی ساده در عین حال آشنا؛ تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر این شبها میزبان تماشاگرانی است که برای دیدن همینها به این سالن میآیند.
هوشنگ گلمکانی: اول در نظر داشتم نقش کیانی را رضا کیانیان بازی کند اما او گفت این نقش نکته تازهای برایش ندارد و نقش چوپان را ترجیح داد. در سینما، اینکه چه در ذهن داری و درنهایت چه خواهد شد، اغلب مسیری طولانی و گاهی تقدیری است. وقتی که سرانجام علی مصفا برای نقش کیانی آمد، با ایدههایش تاثیر زیادی روی این نقش گذاشت و آن را دگرگون و پخته کرد.
آرمان خوانساریان: معتقدم بهعنوان سینماگر باید به آرامش یک جامعه و فرهنگ مردم کمک کنیم. هرگز احتیاجی به بازنمایی خشونت نیست و باید از ابتدا درباره مفاهیم عمیقتری صحبت کنیم. در «جنگل پرتقال» هرگز صدای آدمها از یک تنی بالاتر نمیرود.
ابوالحسن داوودی: به نظر من در خانه سینما چه مدیرعامل مستعفی و چه هیاتمدیره شبیه شناگری بودند و هستند که انگار دست و پایشان را بستهاند و بهشان میگویند شنا کن و آن وسط هم مدام افرادی استهزایش میکنند که چرا شنا بلد نیستی؟!.. که چرا وظایفتان را درست انجام نمیدهید؟!..
سیامک صفری خود را بازیگری خوش شانس میداند که بخت با او یار بوده و در بخش بزرگی از آثار درخشان تئاتر بازی کرده و به قول خودش کمتر در انتخابهایش به جاده خاکی زده است.
آرمان خوانساریان کارگردان فیلم «جنگل پرتقال» با اشاره به اینکه در هنگام آغاز نگارش «جنگل پرتقال» قصدی برای ساخت یک فیلم عاشقانه نداشته، گفت: من میخواستم فیلمی درباره یک انسان مغرور بسازم که گذشته باشکوهی داشته، فکر میکرده که اتفاقات مهمی برایش رخ میدهد و به فرد مهمی تبدیل میشود.