هنوز درباره موج نو سینمای ایران و سرشت و سرنوشت آن مناقشه وجود دارد. جریانی که مسیر سینمای ایران را در یک دوره تاریخی تغییر داد و بستر لازم برای تولد و تولید یک سینمای روشنگرانه و تاثیرگذار را فراهم کرد که از آن میتوان به عنوان دوره طلایی و نقطهعطف تاریخی در تاریخ سینمای ایران نام برد.
مسئله این بود که بهدلیل مقتضیات قصه بهناچار ما باید درباره گذشته حرف میزدیم. آذر 18سال پیش تطبیق جنسیت داده بود و ما نمیخواستیم روی این مسئله خیلی تاکید کنیم و موقعیت کنونی اهورا و چالشهایی که برای او پیش آمد، مهمتر بود. بنابراین از گفتوگو برای پرداختن به رخدادهای گذشته و رمزگشایی از آن استفاده کردیم.
هادی حجازیفر دبیر این دوره از جشنواره نمایشهای عروسکی تهران - مبارک با اشاره به دغدغهها و مطالبات نمایشگران عروسکی، معتقد است در هر شرایطی حق با هنرمند است حتی اگر درخواستش غیرمنطقی باشد.
تورج الوند با اشاره به اینکه در سینما کاراکتری مشابه رسول در «نگهبان شب» وجود نداشته، تأکید کرد که برای ایفای این نقش الگوهای اصلی او آدمهای واقعی بودند.
رضا میرکریمی بهعنوان یک فیلمساز پیشکسوت به سینمای اجتماعی و معناگرا میپردازد و این روزها از برخی فعالیتهایش کناره گرفته است و نسبت به مدیریت فرهنگی انتقاد دارد، او معتقد است تعداد زیادی نهاد با مأموریتهای مشابه فرهنگی تأسیس شده که کاربردی ندارند.
مدیر عامل خانه تئاتر از همکاری شهاب حسینی با این خانه برای انجام فعالیتهای آموزشی هنری خبر داد.
کارگردان فیلم «مصلحت» با اشاره به سختیهای ساخت فیلم سیاسی و اعمال نظرهای بیرون از حیطه وزارت ارشاد ابراز تمایل کرد که از وقایع سال گذشته کشور فیلم بسازد اما درعین حال معتقد است به دلیل پیچیدگی این جریان، باید کمی زمان بگذرد تا بعد، از یک منظر درست و با نگاهی فراگیر فیلمی ساخته شود که برای خنک شدن دل نباشد بلکه ماندگار بماند.
اگر نگاه کنیم از دهه ۳۰ به بعد ما هنرمندان درجه یکی داشتیم که گرفتار اعتیاد چه در نوع مواد مخدر و چه در نوع نوشیدنی الکلی معتاد شدند و در حالی که هنرمندان درجه یکی بودند زندگیشان از دست رفته است. مثلا یکی از بهترین این افراد داریوش رفیعی بود که در سی و چند سالگی درگیر اعتیاد شد یا اصغر تفکری، یکی از بزرگترین کمدینهای سینما و تئاتر ایران که او هم همینگونه درگیر شد.
حسین میرزامحمدی با اشاره به اینکه چندین پایانبندی برای فیلم «کت چرمی» در نظر گرفته شده بود، تأکید کرد که یکی از اولویتها در مورد پایانبندی «کت چرمی» این بود که مخاطب با حال خوب سینما را ترک کند.
خاطرم هست هنگام تئاتر «پچپچههای پشت خط نبرد» اثر علیرضا نادری، افراد ریختن در تالار مولوی و حمله کردند نگذاشتند این تئاتر اجرا شود، اما 11 سال بعد توسط متولی تئاتر دفاع مقدس، از این هنر به عنوان باارزشترین متن تقدیر شد. یعنی ما 10سال زودتر از آنها در مقام هنرمند این موضوع را فهمیدیم. خب همین اتفاقات باعث میشود که رفتارهای جعل و فیک وارد حرفه ما میشود.
من وضعیت نمایشنامهنویسی را بغرنج میدانم. معلم نمایشنامهنویسی خوب نداریم یا بسیار انگشتشمار و بیانگیزه هستند. بخشی از این به این دلیل است که انگار اصلا مستمع جاذب و جالبی هم وجود ندارد.
حسین دارابی با اشاره به اینکه در فیلم سینمایی «مصلحت» از ارائه بیانیه سیاسی و ابراز دیدگاههای سیاسی به شکلی غلو شده فاصله گرفته است، تأکید کرد: «مصلحت» پیش از اینکه فیلمی سیاسی باشد یک درام پلیسی معمایی است.
نمایش "بی صورت فلکی" این روزها در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه میرود تا از منظر طنز به موضوع جراحیهای زیبایی و معضلات موجود در آن بپردازد.
تئاتر در ایران پشتوانه اداری محکمی ندارد. مرکز هنرهای نمایشی خودش را موظف به حمایت از گروههای تئاتری نمیداند و حمایتهایی که هر از چند گاهی میکند خیلی قابل توجه نیست و برخی از پرنسل مرکز که اتفاقا خودشان نیز از دانشآموختگان رشته هنرهای نمایشی هستند در شرایط موجود دیگر نسبت به وظیفهای که به هنرهای نمایشی دارند احساس مسوولیت نمیکنند و به سود گروههای تئاتری حتی یک قدم برنداشتهاند و مدیران تئاتری کشور نیز پشتوانه ندارند.
یکی از ریشههای وضع موجود را میتوان در منفعتانگاری فارغ از کیفیت بسیاری از تهیهکنندگان سینما در موقعیت کنونی دانست. سالهاست که بحران مخاطب تبدیل به یکی از معضلات جدی اکران در سینمای ایران شده و در این باره احتمالا اساسیترین راه نزد سازندگان و تهیهکنندگان این جور فیلمها، آن بوده که رونق بخشیدن به بازار سادهپسندی میتواند فروش کم فیلمها و عدم استقبال مخاطب از سینما را جبران کند. از همین رو با بهرهگیری از موضوعات پیشپاافتاده خانوادگی مانند ازدواج و طلاق و حسادت هووها به یکدیگر یا مایههای نازلی مانند انداختن قهرمان داستان در حوض و با زیرشلواری راه رفتن و دیالوگپردازیهای سخیف که معمولا هم ایهامی دال بر معانی کنایی جنسی داشت، تلاش شد تا پای تماشاگر گریزان از سینما، به این بهانه هم که شده، دوباره به سینما باز شود.
آنچه در حال حاضر زیاد شده طلاق و اعتیاد است که در جامعه روز به روز هم زیادتر میشود. خب ما فیلمسازان هم در همین جامعه و اتمسفر نفس میکشیم و زندگی میکنیم. «سه کام حبس» محصول تفکر آدمی است که در تمام سالهای گذشته تمام وقایع تلخ جامعه بر او هم گذشته است.
به نظر من اگر دولت اینقدر دلش میخواهد همه چیز را کنترل کند، بگوید اصلا نمیگذاریم فیلم بسازید. یک گروه ده هزار نفری بیکار میشوند، زندگیشان به هم ریخته میشود ولی آقایان بدانند آدمهای محبوب سیستم حکومتی نیستند.
من کاری که زورکی باشد دیگر نمیکنم. به سنی رسیدم که نه دنبال افتخارات هستم و نه دنبال پول کلان میگردم. همین که در این سن صبح بلند میشوم و میخواهم کار کنم برای من اهمیت دارد. بازنشستگی برای من مثل مردن است.
مدیرعامل خانه سینما در واکنش به این سؤال که باید چه کار کرد آرامش به سینمای ایران برگردد، میگوید: من فکر میکنم در هیچ زمانی نباید فرهنگ و هنر تعطیل شود؛ اینکه بیاییم به عنوان اعتراض، تحریم و تعطیل کنیم شدنی نیست چون فرهنگ و هنر تعطیلی ندارد.
اگر برای مطالعه دستاوردها و کاستیهای اجتماعی، نیاز داریم کتابهای جامعهشناسی مطالعه کنیم، شاید بههمان اندازه لازم است جامعهشناسی سینما را بشناسیم. اگر معتقدیم بهلحاظ فلسفی این جهان تمامش «بازنموده» است و هیچچیز زیر آفتاب تازه نیست، پس لازم است نظریههای فلسفه فیلم و ارتباط آنها با نگرش فلسفی–مثلاً افلاطون و تمثیل غار- را بشناسیم.
جنبش «میتو» ابتدا در غرب راهاندازی شد. این مسئله جزو تحولات صحیح یک جامعه محسوب میشود. ما باید یاد بگیریم که روی این موضوعات را نپوشانیم و بدون ترس دربارهاش صحبت کنیم. جریانی که جنبش «میتو» راه انداخت لحظهای تاریخی برای جامعهی ایران بود؛ چرا که عدهای رودربایستی را کنار گذاشتند و توانستند در خصوص این موضوعات و حق و حقوق خودشان صحبت کنند.