مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
ما یک سالن قدیمی و بیکیفیت مثل سنگلج را گذاشته ایم برای اجرای نمایشهای ایرانی و شما بازخورد و کیفیت منفی کار را می بینید؛ و این از سیاست گذاری بد هنرهای نمایشی است.
بنیاد "کمک" به بچههای کمبضاعت ناشنوا یاری میرساند و در این سالها توانسته گوش ۳۵۰ کودک را به دنیای آواها باز کند.
مهدی فخیمزاده کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما ضمن اشاره به نگاه صرفا تفریحی مخاطبان به «سینما رفتن»، تأکید دارد به زودی سینماها از «فیلم دیدن» خالی میشوند.
مهدی فخیم زاده میگوید: در جو انقلابی بعد از سرنگونی رژیم شاهنشاهی به افرادی مانند من و سیروس الوند کاری نداشتند و فقط برخی افراد شناخته شده و سلبریتی را احضار کردند اما برای هیچکدامشان حکم دادگاهی و ممنوعالکاری صادر نکردند بلکه مثلا اعلام میکردند که فلانی در فیلم نباشد، همین امر به معنی ممنوعالکاری بود.
کارگردانی که امسال چند نامزدی اسکار کسب کرد، در حال مذاکره است تا به پروژه «جنگ ستارگان» ملحق شود.
عضو هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر گفت: فیلم «قاتل و وحشی» مورد تأیید کسانی که من با آنها صحبت کردم، بود اما نکتهای که وجود دارد به مسائل مرتبط با مشکلات حقوقی بر سر مالکیت فیلم بر میگردد. این فیلم از خطوط تعریف شده عبور نکرده بود که بخواهد منجر به مشکلاتی برای آن شود و به ممیزی بخورد.
فيلم «حوا، مريم، عايشه»، فيلمي زيرپوستي است. شخصا براي اين، این فيلم را دوست دارم که فيلمي بيادعاست که زندگي سه زن را بدون «درام گلدرشت» به تصوير کشيده.
پافشاري روي ساخت فيلمهاي سينمايي كه برگشت هزينه ندارند براي چيست؟ قرار نيست سينماي مستند ما جاي سينماي بدنه و حتي داستاني را بگيرد. در همه جاي دنيا فرصت ديده شدن براي دو يا سه فيلم مستندي كه توان رقابت با فيلمهاي داستاني را دارند، تعلق ميگيرد.
براي تماشاي كتلين ترنر و مايكل داگلاس در فيلم «عشقبازي با سنگ» بيرون رفته بود و به او گفته بودند به خانه كه بازگردد جلسهاي خانوادگي خواهند داشت؛ صحنهاي كه آن را به زيبايي در فيلم شبهخودزندگينامهاي «ماهي مركب و نهنگ» بازآفريني كرد.
كارگردانهايي كه توانايي ساخت فيلمهاي كمدي خوب را داشتند در تمام طول تاريخ سينماي ايران به خصوص از موج نو به بعد سعي كردند آن چيزي را كه بيشتر به دغدغههاي خودشان نزديك است، روايت كنند. همين مساله سبب ميشود كه آنها انرژي خود را صرف ساختن فيلم كمدي نكردند يا اگر هم وقت براي فيلم كمدي گذاشتند در اين زمينه كم كار ساخته شده است.
شهلا ریاحی میگفت: تنها با دانشگاه رفتن کسی هنرپیشه نمیشود، بلکه وجود حس هنرپیشگی در موفقیت افراد سهم مهمی خواهد داشت.
دیدن «پسران سندباد» ساخته رضا حائری فرصت خوبی برای تجربه گونهای از فیلمهای مستند پژوهشمحور است که جای خالی آن این روزها در سینمای مستند ایران بسیار احساس میشود. فیلمسازی که با یک ایده از بندر کنگ تا جنوب فرانسه سفر میکند تا سنتی دیرین را به تصویر بکشد. رضا حائری متولد سال ۱۳۵۳ سازنده آثاری مانند «برای کتابهایم»، «پایان همه محدودیتها»، «پرو آخر»، «با این دستها»، «نامهای از مترو»، «مجموعه اطلس تهران» و «یک گزارش ناتمام» است که در این آخرین فیلمش روایتگر روزگار سپریشده دریانوردانی است که حالا بخشی از تاریخ شدهاند؛ مردمانی سختکوش و شریف…
«از قدمهاي ابتدايي که در عکاسي برداشتم، ديدن عکس براي من يکي از الزامات زندگيام بود. دوست داشتم عکسهاي خوب ببينم که خوشبختانه بعد از حضور پررنگ اينستاگرام، با کار عکاسان بزرگ جهان بيشتر آشنا شدم. با ديدن آثار آقاي کيارستمي هميشه به اين فکر ميکردم که اي کاش من هم صاحب نگاه شوم و به دنبال اين بودم که راز اين نگاه متفاوت عباس کيارستمي چيست؟
چنددرصد مردم ايران، باسواد واقعياند؟ قطعا بيش از ۳۰ درصد نيستند. نصف همين ۳۰ درصد، واقعا استطاعت خريد کتاب را ندارند. در جامعهاي که ۷۰ درصد مردم روزنامه هم نميخوانند و همان عده محدود باسواد همواره با مشکلات مالي دستوپنجه نرم ميکنند، بيشک آگاهي عمومي بالا نخواهد رفت.
به گفته نجفیتوانا قباحت سرقت و سوءاستفاده از دستآوردهای ادبی و هنری و فکری و معنوی تا حدی از بین رفته است که عملی مباح تلقی میشود.
اگر شما هم عقیده دارید که دنیای سینما از روبروی میکروفن دوبله شروع می شود، حتما متوجه ضعف های امروز آن شده اید. حتما دیده اید که یک فیلم خوب، چند دوبله بد یا متوسط دارد و بیشتر گویندگان، حتی پیشکسوتان از سفارش دهندگان بدسلیقه، آدرس استودیوها را اشتباهی گرفته اند و نقش هایی را گفته اند که مناسبشان نبوده است. سرعت برق و باد در حرفه ای فرمانروایی می کند که نیاز به صبر و آرامش دارد.
کارگردان «لاله» اعتقاد دارد ایستادن پای این پروژه و ۷سال صبر برای حل مشکلات در راه ساخت این فیلم ارزشش را داشته و او به عنوان یک کارگردان حرفهای نمیخواسته کار نیمهتمامی در کارنامهاش داشته باشد.
ساخت هر فیلمی در افغانستان در حوزه مسائل زنان و درباره زنان مهم است. یک نوع مبارزه است. ما باید جرئت این را داشته باشیم از خود بگوییم، خود را ببینیم، بشنویم و بخوانیم. زنان افغانستان هنوز هراس دارند که درباره خودشان و دنیای درونی خودشان با صدای بلند صحبت کنند. سینما میتواند زبان مناسبی برای انعکاس این صداها باشد.
بهتر نبود این سه زن را که انتخاب کردید، ی
اين فيلم سالها ذهن من را مشغول کرده بود. در واقع قصد من اين بود که با تصويرکردن اين قصه، نشان بدهيم نوجوانان در جنگ چه ميکردند و چرا سر از جبههها درآوردند؟ موقعيت و متن جنگ چه بود که باعث ميشد نوجوان و کهنسال براي نبرد با دشمن بشتابند؟ اين بچهها از چه جنسي بودند؟ جالب است که اگر همين الان پاي صحبت برخي از اين بيستوسه نفر بنشينيد، خودشان هم معتقدند که جنگ جاي نوجوانان نيست.
«سعي کردم تصوير عمومي که بعد از «شبهاي روشن» درباره من وجود داشت را بشکنم. خوب به خاطر دارم وقتي «پوپک» يا «باجخور» را ساختم چقدر فحش خوردم. همه واکنشها منفي بود. امروزه «باجخور» کمي کالت است و برخي ميگويند چرا فيلمي شبيه «باجخور» نميسازم. جالب است که در مدت اکران «چشم و گوش بسته» واکنشهاي خوبي هم از سمت برخي منتقدان گرفتم. درنتيجه احساس ميکنم کمکم من را به شکلي که هستم، ميپذيرند. گاهي ميتوانم خيلي جدي و گاهي ميتوانم دلقک باشم».