آنچه این روزها درباره ساعدی خبرساز شده، نه یک واقعه بلکه محصول یک روند استبدادی مبتذل است.
سخنگوی خانه تئاتر گفت: تاکنون دو سالن خصوصی تعطیل شده و دو سالن دیگر که ما خبر داریم در معرض تعطیلی قرار دارند. از سوی دیگر، سالندارها هم باید دست از کار یک طرفه بردارند و هنرمندان را قربانی منافع خود نکنند
هنرمندان تئاتر مانند بسياري از فعالان زمينههاي ديگر هنري در ايران، طي سه دهه گذشته درباره «دفاع مقدس» و مسائل پيش و پس از آن بارها نوشته و آثار متعدد خلق كردهاند. گرچه اين گفته تا حدي در تقابل با تصويري قرار ميگيرد كه عدهاي درباره شدت و ضعف حساسيت جامعه تئاتري به موضوعي با اين درجه از اهميت القا ميكنند. مثال كم نيست؛ از نمايشنامههاي جدي عليرضا نادري در دهه 70 گرفته كه نمايش «پچپچههاي پشت خط نبرد» او به يكي از نخستين كشكمشها و چالشهاي جامعه تئاتري با نهادهاي غيرتئاتري در دهه 70 منجر شد تا متون محمد رحمانيان، حميدرضا آذرنگ، رضا صابري، نادر برهانيمرند و اين اواخر مهين صدري كه هر يك به طريقي نسبت به اصل مساله اداي دين كردهاند و البته هر يك با گرفتاريهاي خاص خود نيز مواجه شدهاند.
مدیرکل هنرهای نمایشی درباره تخلفاتی که به تازگی در حوزه تئاتر رخ داده و به قیمت گذاری بلیت ۲۰۰ هزار تومانی و آغاز تبلیغات زودهنگام دو تئاتر منجر شد، توضیحاتی ارایه داد.
«رپرتوار عصر تجربه» عنواني است كه سالن تئاتر مستقل طي آن براي گروههاي جوان و مستعد شرايط اجرايي فراهم ميكند. يعني اينجا امكاني به وجود ميآيد كه هنرمندان و كارگردانان جوان تهران و شهرستان بتوانند آنچه در دانشگاه و تجربيات تئاتري خارج از دانشگاه به دست آوردهاند را با مخاطب شريك شده و از نزديك به مشاهده نتايج آن بپردازند. البته بعضي گروهها از امكان پيش آمده در جهت متعارف (همان رفتاري كه گروههاي جريان بدنه انجام ميدهند) استفاده ميكنند. به اين معني كه رفتار آنها با مخاطب و مقوله تماشاگري تفاوت چنداني با روال عادي اجراهاي مرسوم سالنهاي ديگر ندارد و به عنوان مثال شما شاهد توزيع پرسشنامه، نظرسنجي درباره دريافت تماشاگر از آنچه ديده يا شنيدن نقد و نظر آنها به صورت مستقيم بعد از پايان كار (در قالب نشست پرسش و پاسخ با گروه) مواجه نيستيد. به هر ترتيب امكاني كه مديريت جوان سالن تئاتر مستقل در اختيار هنرمندان جوان قرار داده قطعا قابل تقدير است
این روزها نمایش «تو کجا بودی وقتی اوفلیا خودشو کشت؟» به نویسندگی و کارگردانی مینا میرزا آقا در عمارت نوفللوشاتو روی صحنه رفته است. در این نمایش نسیم عرفانی، محمدصادق ملک و پریسا محمدی ایفای نقش میکنند. نویسنده در این اجرا تلاش کرده تا اقتباسی از داستان «گودال» به نویسندگی «آلیس مونرو» ـ نویسنده موفق کانادایی ـ و نمایشنامه «هملت» به قلم «ویلیام شکسپیر» انجام بدهد. این نمایش در فضایی بین رئالیسم و سوررئالیسم روایت میشود.
طرف چند قدمي راه رفت، بعد نه گذاشت، نه برداشت و گفت: «بايد زير سالنهاي اين سينماي فاسد فيلمفارسي TNT ببنديم و منفجر كنيم.» بعد هم با بياحترامي برگشت گفت: «اين اينجا چكار ميكنه؟» من هم از صندلي بلند شدم و گفتم: «تو كي هستي؟» كار داشت بالا ميگرفت. وقتي توي رويش ايستادم آقاي بهشتي ورود كرد و گفت: «ايشان آقاي مخملباف هستند، شما ببخشيد. به دل نگيريد.»
رسانهها صرفا جنگ و انفجار را نشان ميدهند ولي بايد متوجه باشيم كه با وجود تمام اين شرايط زندگي در افغانستان جريان دارد. چرا ما بايد به تصويري كه ميگويد هيچ امنيتي در افغانستان وجود ندارد و هر لحظه امكان دارد بميريد، اعتنا كنيم؟
این روزها نمایش «عبدل میمون، لات پا کوتاه» به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی کهبد تاراج در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفته است. در آثار این نویسنده پر کار و صاحب سبک ایرانی با تکنیکهای گوناگون روایت داستان مواجه هستیم. واژگان از نشانههای محوری آثار او هستند.
ارايه صورتبندي روشن از وضعيت كلي حاكم بر تئاتر- حداقل در تهران- بسيار دشوار شده است. طبق آمار، روزانه چيزي حدود ١٢٠ نمايش در پايتخت روي صحنه ميرود كه اين تعداد در مقايسه با همين ٥-٤ سال قبل به نظر خيرهكننده ميرسد. اما در شرايطي كه نهادهاي دولتي، حاكميتي و شهرداري برخلاف تجربه جهاني! يكسره چشم بر حمايت از اين هنر بستهاند و صفر تا صد هزينههاي توليد و اجراي نمايش روي دوش هنرمندان گذاشته شده، بيش از آنكه با فعاليتي فرهنگي مواجه باشيم با داد و ستد براي بقا مواجهيم.
این روزها گرفتن مجوز و اجرا بردن نمایش تبدیل به یکی از مشکلات اساسی کارگردانها شده است. البته این قضیه سالهاست که تبدیل به معضلی جدی شده ولی افزایش بسیار زیاد سالنهای خصوصی و اجراهای نمایشی این مشکل را دو چندان کرده است. گروههای نمایشی مبالغ سنگینی را به سالنهای خصوصی به صورت پیش پرداخت میپردازند و اگر مشکلی در اجرای آنها شکل بگیرد و با مشکل مجوز روبهرو بشوند پول آنها به هوا میرود. دیگر هم اجرایی در کار نخواهد بود. این موضوع را با احسانحاجیپور نویسنده و کارگردان نمایش «گزارش یک مهمانى» در میان گذاشتهایم که این روزها با نمایش جدیدش در «عمارت نوفللوشاتو» میزبان تئاتردوستان است.
دبیر جشنواره تئاتر عروسکی معتقد است مدیران کنونی تلویزیون از جنس فرهنگ نیستند. آنها برای کودکان برنامهای ندارند. او میگوید جشنواره عروسکی به سبب ویژگیهای منحصربهفردش میتواند تبدیل به یک همدلی ملی شود.
خانه هنر «مد» به تازگي اقدام به برگزاري سلسله نشستهايي براي بررسي و شناخت جديتر جريانهاي تئاتري كرده است. نشست اول به بررسي گروههايي اختصاص يافت كه نامشان با تئاتر از نوع ديگر پيوند خورده و در همين رابطه ميزبان علياصغر دشتي سرپرست و نسيم احمدپور نويسنده و از اعضاي گروه تئاتر «دن كيشوت» بود. اين د و در گفتوگو با كيوان سررشته از اعضاي گروه تئاتر «ليو» به بيان سير فعاليت هنري گروه پرداختند.
خلیلی با استفاده از تئاتر کمدی سیاسی «داریو فو»، کمدی رفتاری «کمدیا دلآرته» و کمدی کلامی نمایش ایرنی «روحوضی» و شیوههای دیگر کمدی تلاش میکند به موضوعات سیاسی بپردازد که دستمایه اصلی او هم دوران دیکتاتوری آدولف هیتلر است. به همین مناسبت پای صحبتهای اصغر خلیلی نویسنده و کارگردان این نمایش نشستهایم که در چند سال اخیر تئاتر سیاسی را دنبال کرده است.
این روزها اگر به سالن تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله سر بزنید، شاهد اجرای تازهترین نمایش افسانه زمانی با عنوان «ترنج» خواهید بود؛ نمایشی باز هم مثل آثار پیشین او در حال و هوای نمایشهای ایرانی، آیینی و البته اینبار با چاشنی موسیقایی بیشتر. زمانی که پس از کارگردانی نمایشهایی مانند «دختران باغهای قالی»،«سه بچهخوک» و «حکایت مرد کوهستان» چند سالی بود سراغ اجرای نمایش برای کودکان و نوجوانان نرفته بود، اکنون با نمایشنامهای با نویسندگی مشترک خود و نسرین خنجری به همان حال و هوا برگشته و باز هم نمایشی دیدنی و جذاب را رقم زده است.
«بودن» با طراحي و اجراي امير اميري در عمارت روبرو به صحنه رفت. اين عنوان به محض آغاز اجرا به ضد خودش بدل شد، اتفاقي كه احتمالا اميري هم انتظار داشت؛ به بيان ديگر يعني «بودن» آنتيتز خود را در صحنه توليد كرد و مخاطب با شخصيتي كاملا تحت انقياد مواجه شد. فردي كه در مرحله اول با كدهاي يك شخص حاضر در جايگاه تماشاگران و سپس از طريق صدا تحت كنترل بود. جايي كه «بودن» دقيقا به «نبودن» تغيير ماهيت داد. بلايي كه در زمانه تكنولوژي زده و تحت سيطره انواع رسانهها هر لحظه بر سر شهروندان آوار ميشود اما چشمها و گوشها بسته است. بگذريم كه آنچه در «بودن» - بخوانيد نبودن - اتفاق افتاد تنها ناظر به استيلاي تكنولوژي بر زندگي و زمانه ما نبود و هر قدرتي كه دستورالعملي صادر ميكند را در بر ميگرفت. اين گفتوگو بعد از پايان اجراهاي «بودن» انجام شد، درست به اين دليل كه ظاهرا با هنري مواجه هستيم كه تمايل چنداني به بودنش نيست. دانشگاهها و برنامهريزان تئاتر برايش برنامهاي ندارند و گويي همه در نبودن امر معاصر اتفاق نظر دارند.
کارگردان نمایش «راز بقا»" با انتقاد از اینکه تماشاخانههای دولتی دچار لابیگری شدهاند و به راحتی نوبت اجرا نمیدهند، گفت: ما خودمان راز بقای خودمان هستیم و اینکه زندگی خوب پیش میرود یا نه هم در دست خودمان است چون همه میدانیم در حال استفاده از یکدیگر هستیم و به راحتی به ابزار شدنمان ادامه میدهیم.
نمايش ريچارد به نويسندگي و کارگرداني حميدرضا نعيمي اين شبها با بازي حامد کميلي، بهناز نازي، شقايق فراهاني، کتانه افشارينژاد، يعقوب صباحي، منوچهر عليپور، کامبيز اميني، فريد قبادي، رضا جهاني، محسن سالاري، ايمان سلگي، اشکان دلاوري، علي گلشني، عيسي حسيني، اميرارسلان خالويي، مجتبي باباييفرد، سپاس رضايي، محمد نيازي، عطا مقيمي، افشين حسنلو، آرش عليقليان، پرهام ابراري، فرهاد قديمخاني، حسين عارف، اشکان شريعت، صالح لواساني و اميد شوندي در تالار وحدت روي صحنه ميرود. تئاتري که در ۱۲۵ دقيقه اقتباسي از «ريچارد سوم» شکسپير را به نمايش ميگذارد.
امیر دژاکام با بیان اینکه «متاسفانه بسیاری از آثاری که امروز روی صحنه میروند از تفکر خالیاند» گفت: نوعی از فرمالیست اتفاق میافتد که در آن درد کارگرها، بچههای بیسرپرست و طبقه محروم تبدیل به یک «شو» میشود که با آن آواز میخوانیم، شادی میکنیم و ۶ میلیارد تومان هم میفروشیم اما کوچکترین دانشی درباره اینکه این بچهها چه دردی را متحمل میشوند به دست نمیآوریم.
تئاتر امروز در مقايسه با سالهاي ابتدايي دهه ٧٠ كه رضا بهبودي و همنسلانش تحصيل و تمرين حرفهاي نمايش را پيشه كردند شكل و شمايل متفاوتي گرفته است. عدهاي عنوان «دوران گذار» را برايش برگزيدهاند، گرچه مشخص هم نيست اين گذار به همين زوديها گذر كند. فعلا همهچيز با شيب تند و ميلي افسارگسيخته به سوي سراب افزايش فروش و ثبت ركورد تعداد تماشاگران در حركت است. چنين اوضاعي تشخيص سره از ناسره را براي مخاطب غالبا جوان و نوجوان تئاتر دشوار ميكند. در چنين شرايطي چطور ميتوان به هنرمند و اصولا تئاتر اعتماد كرد؟ چطور شخصي به صفت هنرمندي متصف ميشود؟ با رضا بهبودي به بهانه ايفاي نقش در نمايش «يك روز تابستاني» به كارگرداني پارسا پيروزفر به گفتوگو نشستهايم. تركيبي كه راه خود را از سال ٧٥ و در نمايش «بينوايان» به كارگرداني بهروز غريبپور آغاز كرد اما سال ٩٠ با نمايش «گلنگري گلن راس» به كارگرداني پيروزفر وارد فاز تازهاي شد. حالا ٧ سال از اولين همكاري جدي اين دو در كنار يكديگر ميگذرد و با دقت در ويژگيهاي موجود در آثار پيروزفر و بازيهاي همواره با صلابت بهبودي ديگر ميتوان در يك مورد اطمينان خاطر داشت؛ حداقل اينجا دوران گذار گذشته و ميتوان گفت با دو چهرهاي مواجه هستيم كه به درياي متلاطم گيشه و فروش تن نميدهند و برخلاف بسياري، ميان حيات شخصي و هنريشان گسستي وجود ندارد.
خالق «خرمگس» اینبار نیز با اثری متفاوت پا به عرصه تئاتر گذاشته است. علی عابدی با نوشتههای خاص و اجراهای خاصتر توانسته است نظر بسیاری از منتقدان و علاقهمندان تئاتر را به خود جلب کند. اثر جدید وی «تیولا» نام دارد و قرار است در مردادماه روی صحنه تماشاخانه مهرگان برود، بهاینجهت مصاحبهای را با او ترتیب دادیم تا بیشتر با این اثر آشنا شویم.