نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
فیلمی مثل «تارا» فقط حوصلهاش را سر میبرد و گاهی حتی به خنده میاندازد. تلاش کارگردان برای ساخت چنین فیلمی در چنین وضعیت در سینما و عرصه فرهنگی هنری ایران قابل تحسین است اما به هیچ وجه کافی نیست.
موفقترین عنوان اکران نوروزی ۱۴۰۳، اولین تجربه کارگردانی جواد عزتی است؛ فیلمی کمدی با مایههای پررنگ اکشن که در اجرا قابل توجه، در بازیگری متوسط و در قصه ضعیف است.
امروز 24سال از مرگ محمدعلی فردین میگذرد. بازیگری که چهار دهه پس از اینکه دیگر نتوانست بر پرده سینماها ظاهر شود، اما مراسم تشییع جنارهاش یکی از شلوغترین بدرقههای هنرمندان بود که همه را شگفتزده کرد. هنوز هم وقتی به قطعه هنرمندان در بهشت زهرا سر بزنید، شلوغترین مزاری که مردم دورش مینشینند یا میایستند، مزار اوست. بدون شک او یکی از محبوبترین بازیگران تاریخ سینمای ایران است که گرچه از حیث بازیگری نمیتوان او را در ذیل بازیگران حرفهای قرار داد، اما ماندگار است. راز این ماندگاری در چیست؟
در سینمای ایران خاطره خوبی از فعالیت هنری هنرمندان سالخورده نداریم، گزیده کاری و عدم فعالیت بزرگانی مانند عزتالله انتظامی نه تنها سبب فراموش شدن آنها نشد بلکه وجهه و کلاس هنری ایشان را نیز برای همیشه حفظ کرد. به غیر از موارد استثنایی و انگشت شمار، مرور آثار غولهای سینمای جهان نیز موید این مطلب است که اوج فصل کاری سینماگران تا دوران پیش از سالخوردگی است.
برای مخاطب سختگیر این سالها که این ویلا خوشنشین نبود؛ ولی مخاطب گذری سینما دقایقی خندید! ما که باشیم بابت این لحظههای شاد بخل بورزیم! ارزانیشان باد!
مساله اینجاست که فیلمساز نه شرایط قبل انقلاب را به درستی درک کرده و نه از بعد انقلاب اطلاع دقیقی دارد. با حرفهایی که از مردم کوچه و بازار شنیده، قصد دارد سیمای تاریخ پیش و پس از انقلاب را اغراق شده ترسیم کند تا مخاطب را برای خریدن بلیت ترغیب کند.
روابط مجید و بیبی که از همدلی تا کشمکش را دربرمیگرفت، ضمن اینکه روایتی از تضاد نسلی بود به نوعی تقابل جهان سنت یا جهان مدرن را هم بازنمایی میکرد...
«بیبدن» فیلمی متوسط است که میتوانست از پتانسیل درونی موضوع پرچالش و منحصر به فرد خود چه در اجرا و چه در روایتپردازی بهرهی بهتری بگیرد. با این حال همچنان فیلم بهتری نسبت به بسیاری از فیلمهای ضعیف فجر سال گذشته است و عدم حضورش در بخش رقابتی جشنواره جای سوال دارد!
باید اذعان داشت فیلم با اینکه خوش ساخت محسوب می شود و سوژه حیف نشد اما گاهی انسجام خود را از دست می دهد. در بی بدن گذر زمان برای مخاطب حس نمیشود و ما شاهد بازه زمانی از قتل تا قصاص نمیشویم.
به جای صداوسیما شبکههای ماهوارهای فارسی زبان خارج از کشور، مانند مجموعه کانالهای جم و پرشین و ... تقریبا تمام وقت در حال تبلیغ فیلمهای روی پرده مانند تمساح خونی و بی بدن و ... هستند.
این روزها برخی از چهرهها، ترجیح میدهند اخبارشان را در صفحات شخصیشان منتشر و بدین وسیله بیواسطه رسانهها و مردم عادی را از آخرین اخبار مربوط به خود مطلع کنند. در این میان رسانههای رسمی ـ به ناچار و برای جا نماندن از یک جریان رسانهای و گاه از روی تنبلی ـ به بازنشر خبرهای مندرج در این صفحات اقدام میکنند؛ اخباری که بهراحتی و با یک اشاره دست پاک میشوند اما تبعات آن تا مدتها دامنگیر رسانهی رسمی میشود و گاه به قیمت از دست رفتن مرجعیت و اعتماد مخاطب تمام میشود.
مسعود قربانی: درست مانند ماجرایی که برای قهرمان فیلم جفرسون اتفاق افتاده، فروش اغلب فیلمهای سطحی و در سینمای ایران نیز تضمین شده است، اما این قاعده در مورد ادبیات و کتاب صدق نمیکند.
فارغ از اینکه پشت پرده این پینگ پنگ سریالی یکتا ناصر و منوچهر هادی چه بوده است و چه کسی این وسط بیش از دیگری مقصر و چه کسی سمت درست و حق ماجرا ایستاده، آنچه پر واضح است آن است که فضای مجازی و سکویی مانند اینستاگرام محل طرح دعاوی روابط خصوصی و پیگیریهای اینچنینی نیست.
کارگردان با به نمایش درآوردن احساسات واقعی افرادی که به صورت حرفهای میتوانند خودشان را درک و بازی کنند در واقع بخش زنانه هر کدام از بازیگران زن سینمای ایران را نیز به تصویر کشیده است و از آنجا که هیچ بازیگری و نقش حرفهای در کار نیست، احتمالاً ما بدون واسطه با احساسات زنان برجسته سینمای ایران و در واقع با احساسات زن ایرانی آشنا میشویم و عشق را از نگاه زنان ایرانی روی پرده سینما میبینیم و درک میکنیم.
روحالله حجازی فیلمسازی شهودگراست و این موضوع از عوامل جذابیت سینمای او به شمار میرود. با اینحال نسبت به دیگر آثار این کارگردان، «روشن» فیلمی است که تا حدی بر اساس قواعد و ساختارهای معمول کلاسیک شکل گرفته است.
وقتی کسی نه با فضای فوتبال آشناست، نه درست و حسابی فوتبالیستها را میشناسد، نه بلد است یک صحنه باورپذیر داخل زمین فوتبال و بیرون زمین بسازد، نه تحقیق بدردبخوری کرده، نه تسلطی در فیلمسازی دارد و نه بلد است از زاویه درستی به ماجرا نگاه کند، نتیجهاش میشود یک فیلم یکسویهی سفارشی که نه به لحاظ تاریخی قابل اعتناست، نه از حیث سینمایی به حداقلها دست پیدا میکند.
حقیقتش را بخواهید، باید گفت پارادوکس غریبی را در تاریخ معاصر کشورمان تجربه میکنیم. در موقعیتی که سیر فزاینده شرایط بد اقتصادی باعث افسردهحالی جامعه و طبقات مطرح آن شده است، شاهد یکهتازی سینمای کمدی و فروش استثنائی فیلم «فسیل» (کریم امینی/ ۱۴۰۱) هستیم که تا تاریخ نوشتن این مطلب از مرز ۳۱۳ میلیارد تومان گذشته و در کنارش میبینیم که گرایش سینمادار و تولیدکننده به فیلم کمدی است.
زمانی دکتر هوشنگ کاووسی، نویسنده و منتقد پیشکسوت سینما، در توصیف کلی ماهیت سینمای ایران در دوران فیلمفارسیسازی گفته بود: «در سینمای ایران هرگاه میخواهند فیلم تراژیک بسازند، کمدی از کار درمیآید و برعکس» (نقل به مضمون). در تکمیل حرف آن استاد باید اضافه کنیم که اغلب تولیدات سینمای ایران از بدو تولد تاکنون ملغمهای از همه گونههای سینمایی است و باید این ساختهها را ترشی هفتبیجار لقب داد.
«تمساح خونی» اثریست که سادگیاش در فرم و محتوا باعث دلنشینیاش شده است.
صراحتا نوشتم که فهم و درک این جماعت از موسیقی و هنر همین است و اگر جز این می کردند و فی المثل سراغ شجریان می رفتند باید تعجب می کردیم. نمی شود در عالم سیاست خیلی آدم متشخصی بود اما در موسیقی سطح و سلیقه نازلی داشت. نمی توان فی المثل طرفدار حمله به سفارت عربستان بود اما در موسیقی مثلا به پاوراتی علاقه داشت و در سینما به ویم وندرس.