نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
ایرادهایی که به فیلم تازه نعمتالله وارد شده، موهای تراشیدهشده نقش اول زن با بازی لیلا حاتمی است. گرچه معلوم نیست آیا مسئله اصلی همین است یا چیز دیگر، چون برخی مدیران میگویند مسئله مو نیست، گوش است!
فیلم تازه میرکریمی را از بعضی جهات میتوان بازگشت و بازیافتی درخور از مولفههای آشنا و دوستداشتنی سینماگری دانست که در کارنامهاش فیلم خوبی همچون زیر نور ماه را داراست.
محمدرضا تاجیک درباره فیلم سینمایی شهرک نوشت: در این شهرک-اردوگاه، بازنمودی معکوس از واقعیت به نمایش گذاشته شده است و در آن، تصویر بازنمودها، به جای نمودها خرید و فروش و مصرف میشود. در این شهرک-اردوگاه، واقعیتها نه آنگونه که واقعا هستند، بلکه همواره به عنوان بازنمود چیزهای دیگر ظاهر میشوند.
«جنگ جهانی سوم» در نظرگاه اولیه و به جهت مواجهه مخاطب عمومی فیلم نسبتاً جذابی است. البته این جذابیت صرفاً یک خروجی دفعی و مقطعی است که به زودی رنگ میبازد.
علی مجتهدزاده نوشت: اینجا (نظارت صداوسیما بر شبکه نمایش خانگی) اگر هیچ نقض قانونی هم در کار نباشد، نقص قانون قطعا مشهود و نمایان است.
گرچه «عروسی مردم» در اجرا فیلم تمیز وشستهرفتهای است و کارگردانی خوبی دارد اما فیلم فاقد فرمی خاص یا مبتکرانه است. درواقع اجرایی خوب اما ساده کار را از رسیدن به فرمی تازه و بدیع دور کرده است. فیلمساز کوشیده است تا فیلم از ریتم نیفتد اما به دلیل تکرار واقعهای ثابت در سراسر درام خواهناخواه فیلم از جایی به بعد دچار مشکل ریتم میشود و کشش خود را برای مخاطب از دست میدهد.
آقای جبلی! برای عذرخواهی و اصلاح، هیچوقت دیر نیست ولی اگر دستفرمان روزنامه شما همین است و قرار است «جامجم» به «توپخانه علیه هر صدای متفاوتی» تبدیل شود، باید حق داد که همه هنرمندان و اصحاب سینما «نگران» آینده شغلی و فضای فرهنگی کشور باشند!
یونس شکرخواه نوشت: سینما قهرمانان را میستاید، این قاعده جهانی این بازی است، از روزگار هرکولها تا سوپرمنها، اسپایدرمنها، بتمنها، تا نئوهای ماتریکسی و موجودات سایبری.
فیلمهای سیاسی معمولا سرنوشتی مبهم دارند و نخستین فیلم سینمایی حسین دارابی به نام «مصلحت» یکی از فیلمهای توقیفی در این چند سال اخیر بود که توانست نجات پیدا کند و اکنون در حال اکران است.
همه می دانیم محمدحسین نیرومند مشاور هنری و سینمایی وزیر ارشاد است و محمد خزاعی معاون وزیر ارشاد ؛ حالا نکته سوال برانگیز این است که در خبر انتصاب امینی به عنوان مشاور وزیر چرا اشاره نشده مجتبی امینی مشاور در چه بخش وزیر ارشاد است ؟
«سه کام حبس» یکی از نمایندگان سینمای اجتماعی دهه ۹۰ شمسی در سینمای ایران است و با بررسی این فیلم میتوان تاحدودی به دلایل افول این جریان سینمایی پرداخت.
فیلم سینمایی «کت چرمی» که این روزها اکران سینماییاش آغاز شده را میتوان فیلمی بسیار نزدیک و شبیه به فیلم سینمایی «مرد بازنده» دانست.
مجتبی امینی برای دومین سال متوالی به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر معرفی شد، با نگاهی به نقاط ضعف مدیریتی او در دوره گذشته باید دید که میتواند در مدیریت چهل و دومین جشنواره فیلم فجر موفق عمل کند یا خیر.
ازدواج «محمدرضا گلزار» خبر دست اول مجازی نوجوانانی است که پیش از این از هواداران سفت و سخت این سلبریتی مشهور بودهاند. نوجوانانی که این روزها واکنشهای اغلب منفیشان به این خبر و احوالات غمگینشان را برای این سلبریتی کامنت میگذارند. به همین بهانه در ایسناپلاس تصمیم گرفتیم درباره رابطه هواداری در نوجوانی و ارتباطات روحی هوادار و سلبریتی صحبت کنیم.
از وقتی «کرونا» سبک زندگی، کار و حتی تفریح آدمها را تغییر داد، یکی از پرتکرارترین بحثها در عالم سینما «آداب سینما رفتن» بود؛ آدابی که به نظر میرسد در کشور ما بیشتر تحتتاثیر شرایط قرار گرفته و اگرچه این روزها یک فیلم کمدی با استقبال قابل توجه مردم روبرو شده اما معیار دقیقی برای سنجش تغییر نکردن آداب فیلم دیدن در سینما نیست. این مسئله نگرانیهایی را برای عدهای از صاحبنظران ایجاد کرده اما در عین حال امیدواریهایی نیز نسبت به ادامه «سینما» مطرح میشود.
حجتالله ایوبی نوشت: رفتیم به بالین عباس کیارستمی. ساعت 12 روز 21 فروردین 95 دومین دیدار ماهی و دریا را نظاره میکردم. استاد کنارش ایستاد. سرودهای از حضرت مولانا را که در صفحه اول هدیهاش یعنی «گیتا: سرود خدایان» برای عباس آقا نوشته بود؛ شروع کرد به خواندن. کیارستمی فقط چشم بود و سکوت.
فیلم به رغم ریتم مناسب نتوانسته خرده روایتهایش را در ساختار کلی فیلم به درستی جا دهد، به کاراکترهایش نزدیک نمیشود و الگوی قهرمانپروری در آن از ظرفیت کلی درام بیرون میزند.
در عالم واقعیت حتی ممکن است شرورترین انسانها هم ویژگیهای مثبتی داشته باشند، حال آنکه در این نوع آثار حتی متعادلترین افراد هم بنا به یک قاعده ماشینی متعادل هستند نه تخلق به اخلاق یا عاطفهای به خیر. این نوع آثار را در سینمای دهه نود ایران و دو-سه سال پس از آن میشود با بسامد نسبتا بالا دید و کارهای دو فیلمساز جوان، هومن سیدی و سعید روستایی، نمونههایی برای آن هستند.
فراستی بهتر از هر کسی میداند که بدون لیچار گفتن و بد و بیراه نثار کردن به فیلمها، بازارش راکد خواهد شد.
در فیلم «جنگ جهانی سوم» با نگاه نمادین و سمبلیکی که به مسائل پیرامونی کاراکتر شکیب و تعریف آدمهای جهان فیلم بر اساس ضداتوپیا (ضدآرمانشهر) دارد، ابتدا به نظر میرسد مکانمندی گروه پشت صحنه فیلمسازی همه جغرافیای این کاراکتر را در برگرفته است. ولی به مرور و با تحول شخصیتی او، مشخص میگردد اگرچه لباس هیتلر به قواره و قد و قامت او گشاد بوده است و سیبیل هیتلری تصویری کمیک از او ساخته است ولیکن به مرور این طراحی چهره از او شخصیت مخوفتر و جانیتر از هیتلر میسازد.