نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
خوشبختم که شطرنج باد احيا شد اين را هديهاي ميدانم به جهاني فيلم: تا آنها كه بيش از 50 سال است تلاش ميكنند به ما بگويند كيستيم و چگونه بايد باشيم و كداممان هنر داريم و كداممان نداريم، درسي بگيرند و در ميان «منقدان» داخلي هم شايد اندكي بفهمند كه نيازي به ديدن بهترين نسخه فيلم نبود و نيست تا بفهمي اثري ارزش دارد و آن را نه فقط ستايش، بلكه تحليل كني، كاري كه من بارها و به صورت تفصيلي كردهام.
«آبادان يازده 60 » از سوژه نوين و جذابي برخوردار است. همانند فيلم هاي؛ روزهاي زندگي (پرويز شيخ طادي) و جنگ نفتكشها (محمد بزرگنيا) اين نكته را يادآور ميشود كه تنها نيروهاي مسلح ايران نبودند كه در برابر متجاوزان ايستادند و پزشكان، مهندسان، هنرمندان، خبرنگاران و... در جنگ هشت ساله به زيبايي و بدون ادعا و سهمخواهي به وظيفه مليشان عمل كردند.
جزئیات و توجه به آن ها از مولفه های همیشگی آثار بهرام بهرامیان است. این توجه به جزئیات حالا و در «پریناز» نیز به کارش آمده است و برخی ظرایف و ریزه کاری های به بار نشسته ی فیلم حاصل همین نکته بینی و نکته سنجی او هستند.
فیلمسازی در روزهایی که آمار مبتلایان و قربانیان کرونا در کشور صعودی شده، از بحثهای مهم چند وقت اخیر بوده و نگرانیها کار را به درخواست تعطیلی دو هفتهای پروژها در تهران کشانده است، در حالی که به نظر میرسد اگر پروتکلی مخصوص تهیه شده بود و نظارتی جدی وجود داشت، شاید کار به اینجا نمیکشید.
«گیلدا» در اجرا فیلم تمیز و شسته رفته ای است. زوایای نامتعارف دوربین و قاب هایی که گاه غافلگیرکننده می شوند، همچنین اهمیت کنتراست نورها و بهره گیری از تونالیته های رنگی خاصی در برخی صحنه ها که به نحوی تداعی کننده ی همان فضای جریان سیال ذهن هستند از انتخاب های درست دو کارگردان فیلم است.
جواد طوسی، منتقد سینما، در یادداشتی با عنوان «حکایتِ ما و ابراهیم و عیار تنها» به انتقاد از گفتههای اخیر ابراهیم گلستان و بهرام بیضایی پرداخت.
«وقتی خشم طبیعت هم نمیتواند آدمها را وادار کند که با هم جنگ نکنند، فکر میکنی انگار انسان هنوز به تکامل نرسیده است؛ پس فقط باید صلح و آرامش خواست» و این آرزوی فاطمه معتمدآریا در سالروز تولدش است.
هيچ چيز در اين ميان جدي نيست، نه مرگ و نه زندگي، نه دغدغه محيط زيست، نه ازدواج، نه دوستي، نه زيستن در هر شرايطي و نه حتي خود آدمها كه نه خودشان را جدي ميگيرند و نه آدمهاي اطرافشان را.
علیرضا داودنژاد در نوشتاری تحت عنوان «سینمای ایران ، تعاونی و سینما آنلاین» این پرسش را مطرح کرده است که "امروز که عمده ترین موانع عینی و عملی برای تشکیل تعاونی های تولید و توزیع و نمایش برطرف شده، آیا سینمای ایران و فیلمسازان ایرانی از طلسم انحصارهای از نفس افتاده و چنبره القایات فرسوده اصناف کهنه خلاص می شوند و آیا با همکاری و تعاون از تحولی که اینک بیش از هرزمان دیگری در دسترس آنهاست و می تواند دوران طلایی دیگری را برای سینمای ایران رقم بزند، استقبال خواهند کرد؟
کاش وزیر ارشاد بیش از آن که به فکر احیای زبان فارسی از طریق ابلاغ و دستور میافتاد، به این فکر میکرد که احیای فیلمفارسی و کپیبرداری از فیلمهای هندی بیشتر به سینما صدمه میزند.
لتیان باران کم جان بهاری بود که با بر آمدن خورشید و رنگین کمان از آن نامی و یادی بر جای نمی ماند با این همه نامهای بزرگ که خود بسان سدی قوی در سینمای ایران هستند.
اکران فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیه کنندگی حسن کلامی از چهارشنبه ۲۶ شهریور در سینماهای سراسر کشور آغاز شد. اثری با مضمون دفاع مقدس که به دلیل قصه گویی درست و همچنین استفاده از بازیگران یکدست مورد اقبال اهالی رسانه و مخاطبان قرار گرفت.
فيلم نه شروع جذاب و نه پايان تكاندهندهاي دارد و نه تماشاگرش را به جايي ميرساند. وقتي هم فيلم تمام ميشود هيچ چيزي دست تماشاگر را نميگيرد.
در حالي كه گرايش به توليد فيلم تجربي و اثري تجربهگرا (exprimental) به سن و سال و تازهكار بودن و سابقه طولاني داشتن يك هنرمند ربط مستقيمي ندارد. گرايش به سوي توليد فيلمهاي تجربي، برحسب ضرورتهايي كه بخش عمدهيي از آنها، گاه ناخواسته و حتي تحميلي به نظر ميرسند، در فيلمسازان ما شكل ميگيرد.
فیلم سینمایی «روزهای نارنجی» به کارگردانی «آرش لاهوتی» از چهارشنبه وارد چرخه اکران سینماها شده و تاکنون فروشی معادل چهل و دو میلیون تومان را برای خود به ثبت رسانده است.
وضعیت سینمای کودک بحرانی است. ممکن است مدیران فرهنگی و سینمایی، در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک هر سال با شعارهایی جذاب و رنگارنگ بخواهند این وضعیت را کتمان کرده یا عادی جلوه بدهند اما واقعیت این است تنها عاملی که ضرورت وجود سینمای کودک را به یادمان میآورد، برگزاری جشنوارهای است که بیش از یک دهه است در مسیر تکرار افتاده و بارقههای خلاقیت و ذوق در آن اندک است.
یکی از علت های اصلی کم کاری در این زمینه، هزینه بالای تولید فیلم های پلیسی است.من بالعکس نظری که می گویند تماشاگران سینمای ما دیگر چندان میلی به فیلم های پلیسی ندارند، اتفاقا می گویم اگر فیلم پلیسی خوب ساخته شود، مخاطبان استقبال خواهند کرد، کما این که قبلا هم این اقبال وجود داشت.
آيا «در سكوت» قرباني سرعت در توليد شده است؟ توضيحات ژرژ هاشمزاده در همان نشست نقد و بررسي نشانههايي از اين دارد كه گويا «در سكوت» در يك زمان كوتاه ممكن و در يك پيشامد استثنايي توليد شده است. مدت زماني كه كارگردان فرصت چنداني براي تصميمگيري درباره جزييات فيلمنامه و توليد را نداشته.
به نظر ميرسد مخاطبان اين روزها به نوعي شيفته زرق و برق تبليغات هستند و ديگر نقد برايشان خالي از معنا شده است. هر كالايي كه به خوبي تبليغ شود راه خود را پيدا ميكند. در اين وضعيت ديگر كيفيت مهم نيست.
آيا فتح جوايز بينالمللي براي نگاه نو به سينماي بدنه ايران ملاك مهمتر كارگردان و تهيهكننده محترم اثر بوده يا بهانههاي واهي آنها بعد از 3 سال عرضه آن در روزهاي نااميدي مردم در دوران تورم اقتصادي و پاندمي كرونا و بيات شدن بخش مهمي از محتواي فيلم شان؟