«آرامش در حضور دیگران» اثر ماندگار ناصر تقوایی، فیلمی است که با تکیه بر فرم و ساختار، جهانی انتقادی و روانشناختی خلق میکند. این تحلیل بر نقش حیاتی معماری فضای روایت (خانه سیروس طاهباز) بهعنوان پیکرهای فعال برای نمایش وضعیت روانی شخصیتها تأکید دارد؛ جایی که پلهها محور میزانسن بوده و تقابل میان نظم و فروپاشی را نشان میدهند.
عجيب است كه حتي از لحاظ ساختاری و اجرا كه هومن سيدی مهارت مثالزدنی در آن دارد، با گذشت سه قسمت از سريال، هنوز نتوانسته يك سكانس تماشايی، جذاب و گيرا و به ياد ماندنی، براي مخاطب ارايه كند.
فیلم پایانی گویا دارد و سعی می کند شخصیت ها را به سرنوشتی مشخص برساند. انگار که نود دقیقه از زمان فیلم را هدر داده باشیم تا پایانی که مدنظرمان است را به مخاطب دیکته کنیم. دیکته ای نوشته شده که سرشار از غلط است!
فیلم سینمایی «جمشیدیه» که این روزها به فروشی بیش از ۶۰۰ میلیون تومان در اکران آنلاین دست یافته، فیلمی است که در تلاش برای ترغیب به پرهیز از خشونت، به مانیفستی فرهنگی _ اجتماعی بدل میشود.
برنامهای که با بودجه بیت المال تولید میشود باید هدف آن مخاطب باشد ولی گویا شبکه 3 و در صدر آنها آقای فروغی (مدیر شبکه) حتی دلیل بدیهی تولید یک برنامه را هم نمیدانند یا میدانند و ...
ده سال پس از اکران«جدایی نادر از سیمین»، همچنان نمیتوان به فضای تلخ آن خُرده گرفت. در این روزگار و زمانه، هنرمند حتی اگر بخواهد منعکس کنندهی تنها، بخشی از واقعیتهای جامعه باشد، بروز و ظهورِ این تلخی در اثرش اجتناب ناپذیر است؛ و بیان صادقانه مصائب و تلخی ها، نه تنها سیاه نمایی و خیانت نیست، بلکه بر عکس، تنها از هنرمندان با وجدان، متعهد و شجاع برمیآید.
دومین قسمت از سریال قورباغه، ساخته هومن سیدی، شبب گذشته (۸ دی) در دسترس مخاطبان قرار گرفت. این قسمت سریال، فرصتی است برای پیداشدن شخصیتهای جدید و شروع قصهای فرعی در فضایی متفاوت و حتی وهمآلود.
در شطرنج باد، مذهب، متافیزیک، جبر و تقدیر بهعنوان عناصر خللناپذیر حاکم بر زندگی و جاهطلبی و آز بهعنوان عناصر انسانی تغییرناپذیر در سرشت آدمی، بیزمان و بیمکان هستند.
«ناگهان درخت» امکان تماشای یک فیلم مستقل در سینمای ایران را برای تماشاگر فراهم میکند و به دور از هر گونه فخرفروشیِ متظاهرانه توانایی خود در ارائه بستری سازمند و بیانی منحصربهفرد را نشان میدهد
کودکآزاری بنا بر تعریف سازمان جهانی بهداشت عبارت است از هرگونه بدرفتاری فیزیکی یا عاطفی، سوءاستفاده جنسی، غفلت یا رفتار همراه با بیتوجهی یا استثمار تجاری یا سایر انواع استثمار، که منجر به آسیب واقعی یا احتمالی به سلامت، بقا، رشد یا کرامت کودک در زمینه روابط یا مسئولیت، اعتماد یا قدرت شود. با این نگاه شاید بهتر بتوان به این فیلم توجه کرد.
در حالی که سریال قورباغه در اولین قسمت نوید اثری جذاب و خوشساخت را داده، اما شماری از منتقدان شمشیرها را علیه این سریال از رو بستهاند.
ذات سینمای مستند، روایت «حقیقت» و«واقعیت» است. سینمای مستند ایران نیز در مسند رسمی خود، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سالهاست که مدعی روایت «حقیت» است. اما پرسش اساسی این است که این سینما، تمام «حقیقت» است، یا به خاطر برخی دشواریها، دردناکیها و کمطاقتیها، شیری شده که یال و دم و ِاشکم ندارد؟
پس جداسازي سينماي بيضايي از تئاتر بيضايي به سادگي ميتواند نگاه تكبعدي و ناكارآمدي را در جهت تفسيرهاي هيجاني مداوم سازد. از اين رو سرزميني كه بهرام بيضايي در «چريكه تارا» بازسازي ميكند، بركنده از اين نوع نگاه، نميتواند تنها به نمايههاي تصويري محدود شود.
آنچه در آثار متنوع بيضايي مشهود است قاعدهشكني و ساختارشكني است. اين ويژگي را ميتوان از نشانههاي درخور و شباهتهاي آثار او با نويسندگان مدرن تلقي كرد. بر هم زدن ساختار دهاني و زباني خواننده كه در ادبيات مدرن از مهمترين مولفهها به شمار ميآيد.
اگر بخواهيم انسان را در فيلم «كشتارگاه» در قالب شخصيت «امير» تعريف كنيم، غير از پارهاي صفات پارادوكسيكال نامتجانس به چيزي ديگر بر نميخوريم. امير هم ميتواند معصوم باشد و زلال و هم ظالم باشد و درنده. گرگي باشد در لباس ميش كه بستگي به سكانس فيلم مدام در حال رخت عوض كردن است.
با وجود اينكه ستارگان «دوئت»، براي ديده شدن اولين فيلم «نويد دانش» نقش بسزايي دارند و حضورشان درام را تماشايي ميكند، اما اين فيلم به دليل فقدان متن قوي و منسجم، ماندگار نميشود.
وضعيت سياه و نوآر گونه در فرم فيلم، به رنگ همان نوآر و تاريكي درازي است كه در سراسر فيلم «سراسر شب» ديده ميشود.حوادث و تنشهايي كه در شكل دستان سياه و آلوده دو جهان درون و بيرون شخصيتها سر بر ميآورند و گلوي جهان سينمايي را در كنار جهان واقعيت به شدت ميفشارند.
۱۷۱ هزار نفر ویژهبرنامه شب یلدای هنرمندان تئاتر را که توسط انجمن هنرهای نمایشی ایران با همراهی ادارهکل هنرهای نمایشی و مجموعه «روبیکا» برگزار شد، به تماشا نشستند.
«ناگهان درخت» فیلمی است که به همان سبک و سیاق فیلم قبلی صفی یزدانیان ساخته شده است. فیلمی مملو از شعر، رنگ، نوستالژی و قاب بندی های زیبایی که بیشتر به تابلوی نقاشی می مانند تا فیلم. برخلاف بسیاری از فیلمسازان، صفی یزدانیان هرگز فیلم خود را مهندسی نمی کند.
فیلم بیش از آنکه بر فرم و ساختار روایی خود تکیه کند تمرکز خود را پیرامون سویههای روانشناختی و جامعهشناسی ماجرا گذاشته و در پس سوژه بهدنبال پیام اخلاقی خود میگردد. تلاش فیلمساز برای روایت روانشناختی قصه خوب است اما بهدلیل همین ضعفهای دراماتیکی شخصیتپردازیها بر پایه روانشناختی شخصیت که مدنظر فیلمساز بوده بخوبی چفت و بست نمیشود و در واقع قصه در بیان مفهومی خود دچار لکنت میشود.
17 آذر سال گذشته در آستانه 80 سالگی داریوش مهرجویی از جای خالی فیلم جدیدش «لامینور» در جشنواره فجر نوشتیم؛ فیلمی که کرونا اکران آن را هم به تعویق انداخت و شاید سرنوشتش به جشنواره فجر امسال برسد.