مخملباف اگر چه رفتارش در قیاس با آوینی، قدری عوامانه بود. اما هر دو، تقریبا در یک دوران، و از یک منظر، به یک هنرمندروشنفکر - مهرجویی- تاخته بودند. آن دو، در آن روزگار دغدغههایی شبیه به هم داشتند .
در زمانهاي كه قريب به اتفاق فيلمهاي روي پرده از كمترين خلاقيت بصري برخوردار هستند و اغلب داستانها موضوعاتي تكراري با انبوهي از بازيهاي نچسب و تصنعي دارند، تماشاي «مغزهاي كوچك زنگزده» هيجاني به مخاطب منتقل ميكند كه تا ساعتها در ذهن و ضميرش باقي ميماند. اما همانطور كه براي تماشاي يك تابلوي زيبا و شاهكار هنري معمولا چند قدمي از آن فاصله ميگيريم تا از دور ابعاد مختلف آن توجهمان را جلب كند، بد نيست فيلمها را هم از منظري دورتر ببينيم تا به تحليل و آناليز بهتري دست يابيم.
جشنواره تورنتو ۲۰۱۸ كه 300 فيلم در آن به نمايش درآمد به روال سالهاي قبل تلاش كرد يك بار ديگر تعادلي ميان عناوين بزرگ استوديويي و آثار فيلمسازان مستقل و سينماي تجربي برقرار كند. يكي از بزرگترين چالشهاي پيش روي سينماگران مستقل و تجربي پيداكردن پلتفرمهايي براي ارتباط با پخشكنندگان بزرگ، ماركتينگ و برقراري ارتباط با كساني است كه در شرايطي مشابه سعي دارند در صنعت سينما فرصت ارتباط سينماگران مستقل با همديگر و با موسسات غيردولتي و غيرانتفاعي را از گوشه و كنار دنيا فراهم ميكند.
«مغزهای کوچک زنگزده»، برخلاف سنت رایج در سینمای ایران، حاشیه تهران را در مرکز توجه قرار میدهد و آن را نه به منزله «دیگری» مرکز، بلکه بهمثابه فضایی خودبسنده تعریف میکند. این حاشیه قوانین ویژه خود در اِعمال و بسط قدرت را دارد و بیاعتنا به قدرت مرکز است. حمله پلیس به آشپزخانه شکور یعنی مرکز ثقل این حاشیه شهر و نیز تخریب آنجا و خانهها به معنای تسلیم حاشیه در مقابل مرکز و ادغامش در آن نیست: شهروز نوجوان، سرشار از خشم و نفرت، میآید تا احتمالا حاشیهای جدید با نظمی جدید برای اِعمال و بسط قدرت بسازد تا مانند شکور، خود در مرکز این حاشیه قرار گیرد و در جایگاه «برادر بزرگ» جدید، نظمی تمامیتخواه را برقرار کند؛ نظمی که شاید دیگر نه مبتنی بر مراقبت، بلکه سراسر تنبیه باشد.
شعلهور را بايد يكي از بهترين فيلمهای سينمای ايران از حيث آسيبشناسی روانی و اجتماعی دانست که تداوم منطقی جهان سينمايی حميد نعمتالله برساخته جهانبينی و نوع نگاه او به روايت و فيلمسازی است.
«شعلهور» ادامه دغدغههاي متاخر سازندهاش بر بستري متفاوت و جذاب است؛ فيلمي كه مفاهيم اخلاقي را در عميقترين لايه درام جاري كرده تا تأثير آن فراتر از پيامهاي روشن و مستقيم هميشگي باشد.
این روزها فیلم سینمایی «سوفی و دیوانه» به نویسندگی مهدی کرمپور و مهدی سجادهچی، کارگردانی مهدی کرمپور و بازی امیر جعفری، بهآفرید غفاریان، محمدرضا شریفینیا، سیامک صفری، الهه حصاری، سعید امیرسلیمانی و رضا یزدانی اکران شده است. پرسش اساسی درباره این فیلم در ابتدا این است که چه ژانر و سبکی را دنبال میکند و در کل آیا چنین داستانی تجربی است یا همان جریان اصلی سینمای تجاری ایران را طی میکند؟
بخش اعظمی از «مغزهای کوچک زنگزده» صحنههای زدوخورد اراذل و اوباش است اما آنچه فیلم را از ورطه غربزدگی و گانگسترمآبی میرهاند، چاشنی رگ غیرت و ناموسپرستی است.
ابراهیم مختاری مستندساز پیشکسوت در یادداشتی به مرور رویکرد تشکل های تهیه کنندگی در سینما و مقایسه آن با رویکرد تشکل های صنفی مستندسازان پرداخت.
ابراهيم گلستان چه در مقامِ داستاننویس، چه در مقامِ فیلمساز از تردیدی که نسبت به زیست جامعهی پا در هوای ایران دارد روایت میکند. او دراین اثر هیچ اعتمادی به نمادهایی که قرار است نجاتبخش باشند ندارد. جوانی خموده، اختهگی، کودکانِ رهاشده و گمشدن و از همه مهمتر فقدانِ اخلاق باعث می شود او در پایان اثر در فضایی طعنهآلود صدای گویندهی تلویزیون را پخش کند که در بابِ نوعدوستی سعدی میگوید و اینکه نتوان بر برخی نامِ آدمی نهاد.
یکی از ویژگیهای دیگر «تنگه ابوقریب» مسیری است که برای شخصیتپردازی در نظر گفته است. فیلم با دیالوگ شخصیتها آغاز میشود و به مرور برای مخاطب خاستگاه هرکدام از آنها و طبقه اجتماعی و دغدغههایشان مشخص میشود و از آن به بعد مخاطب هر لحظه دلش با شخصیتهایی است که انگار سالهاست آنها را میشناسد. قهرمانانی که برخلاف سایر فیلمهای جنگی که تا پیش از این میشناختیم، کاملا زمینیاند. شاید در برخورد اول با فیلم حس شود که حادثه بر شخصیتها غلبه دارد؛ درصورتیکه شخصیتها هرکدام هویتی دارند و هویتشان با مفهوم جنگ گره خورده است.
مولف نميخواسته به اين آدمها شمايل قهرمان بدهد، براي همين در جاهايي عامدانه آنها را رها ميكند و راوي ميرود سراغ يك مكان ديگر. تمهيد خارج از قاب قرار دادن براي كاستن از ارزش كاراكتر اما باعث پارهپاره شدن فيلم شده. سكانسها به هم چسبانده شدهاند تا در نهايت فقط برسند به اين نقطه كه ما متوجه بشويم تنگه ابوقريب به دست عراقيها نيفتاد. همين دوگانگي نگاه يا بهتر بگوييم لنگ در هوا ماندن نوع رابطه كاراكترها و قصه و همچنين سردرگم بودن راوي باعث بروز بزرگترين مشكل فيلم شده.
گران شدن ديويدي يعني بيدار كردن غول خفته تكثير و دانلود، ازدياد قارچ گونه كانالهاي تلگرامي براي قرار دادن لينك دانلود فيلم و سريالهاي روز شبكه، كاهش تقاضا و سفارش نمايندگيهاي استاني براي دريافت كالا و سرانجام بالا رفتن ريسك براي بازگشت سرمايه از محل فروش كالا در بازار.
حامد محمدی میگوید: در روزگاری که حرفهای تکراری و ادعاهای بزرگ سعی در پنهانکردن ناکارامدیها دارد، فیلم «تنگه ابوقریب» بیادعا و بینقص راه درست و هوشمندانهای را مقابل مخاطبانش قرار میدهد.
یک: دوستان منتقدم از «چیزی» که دیدهام و نمیدانم چیست، اما خوب میدانم که «فیلم» نیست، بسیار تعریف کرده بودند. به تماشایش که نشستم، هیچ ندیدم جز یکسری شوخیهای جنسی مصور که بهجای تابوشکنی - که اصلا هم رویکرد بدی نیست- بیاخلاقی و بیفرهنگی را ترویج میدهد. دروغی هم نیست که بگویم هیچکس از شوخیهایش به خنده نیفتاد که تقریبا همه در حال قهقهه بودند؛ اما آیا صرفا «خنده» معیاری است برای ارزشگذاری یک اثر کمدی؟
جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی «بازدم» شب گذشته با حضور آرش سنجابی (کارگردان )، حامد رحیمی نصر(بازیگر نقش اول) و سید رضا صائمی (منتقد) در خانه هنرمندان برگزار شد.
بانی فیلم نوشت: از همان موقعی که ولی ا… سیف رییس کل (حالا دیگر سابق شده!) بانک مرکزی، افزایش قیمت ارزهای خارجی را «حباب» نامید، می شد حدس زد که اقتصاد تا کجاها «بیخ» پیدا خواهد کرد! همان زمان که تعداد سفرهای خارجی ایرانیان را زیادتر از شاخصه های جهانی(؟!) دانست، می شد حدس زد که این قصه، سر درازی دارد!
کثیریان: مدیر جوان با تجربه حداقلی مدیریت کم داریم. این کاستی در کل سیستم مدیریتی کشور وجود دارد. سالهای سال دایره مدیریتی بسته بوده. به بهانه مقطع حساس کنونی و همیشگی و به بهانه اهمیت تجربه و تعهد، مدیران تکراری پشت میزها و توی جلسات زندگی کردند و پیر شدند. حالا دستمان خالی است. مدیر تربیت نکردیم. ولی باز هم دیر نشده. یک انقلاب مدیریتی لازم است. به سرعت باید دست به کار شد. مدیران محترم بازنشسته برای خودشان چالش استعفا راه بیندازند. کمپین استراحت درست کنند. راهش همین است.
هزارپا دارد یکییکی رکوردهای فروش را جابهجا میکند. این مهمترین اتفاق این روزهای سینمای ایران است که کلیتش زیر فشار و سنگینی اوضاع اقتصادی مردم و جامعه در خوف و رجا به سر میبرد.
فیلم سینمایی "کاتیوشا" به کارگردانی "علی عطشانی" در ادامه ساخت آثار کمدی معطوف به گیشه ساخته شده و هم اکنون پس از نزدیک به ۱۰ روز اکران فروشی معادل ۶۵۰ میلیون تومان را برای خود ثبت کرده است.
كارنامه سينمايي ابوالحسن داوودي نقطه آغازين خوشايندي دارد؛ چراكه او دو سال قبل از اينكه نخستين فيلم سينمايي خود را كارگرداني كند، با نگارش فيلمنامه وارد عرصه سينما شد و نام خود را به عنوان فيلمنامهنويس مشترك «پاييزان» در كنار فريد مصطفوي ثبت كرد. فيلمي به كارگرداني رسول صدرعاملي كه ملودرام گونه آغاز و در ادامه تبديل به درامي ماجراجويانه و تعليقي ميشود.