نمایشنامهی باغ آلبالو به نویسندگی آنتون چخوف در تاریخ تئاتر بسیار مهم است. جورجو استرهلر، پیتر اشتاین و پیتر بروک، سه اجرای مشهور از این نمایشنامه را بهصحنه بردهاند. ماریا شِتسُوا و کریستوفر اینِس در کتاب «مقدمهی کیمبریج بر کارگردانی تئاتر» به این موضوع پرداختهاند. ترجمهی این مطلب را در ادامه میخوانید.
بارها از خود این سؤال را پرسیدهایم كه آیا تئاتر مسئله مهمی است؟
و همه میدانیم كه هست! و پاسخ به این پرسش آن قدر بدیهی است، كه هر بار كه به آن پاسخ دادهایم دچار شگفتی شدهایم. برای قبیله و قومی كه صاحب فرهنگ هستند و میدانند كه تئاتر مترادف فرهنگ است، واضح و مبرهن است كه صحنه تئاتر یكی از جاهایی است كه میتوان در آن احساس خوشبختی كرد. میتوان احساس غربت را به فراموشی سپرد. میتوان باور كرد كه در خانه هستیم و به همین علت مهم احساس آرامشی به ما دست میدهد. حس عمیق و دردناك غربت، غربت به معنای دقیق كلمه عبارت است از دوری از خانه یا بیخانمانی! مفهوم غربت عمیقاً با مفهوم خانه به هم پیوسته است...
برخی رفتارها از سوی مدیریت تئاتر خیابانی باعث شده امروزه گروههای فعال ایران انگیزهای برای اجراهای عمومی نداشته باشند و به جشنوارهها با دید بیاعتمادی نگاه کنند.
زندگی هنرمندان این سرزمین، همیشه سرشار از غبطه و ناکامی بوده و هست. آنقدر که عمرمان در اندوه سترون بودن خود و حسرت آثار خلقنشدهمان طی شد نه در شادی و رضایت از کارهای خلقشدهمان. پیر شدیم، پیرمان کردند، چون بهترین راه بود برای پنهان کردن شرمساریهاشان – اگر شرمی داشته باشند – و در این میان پیشکسوت نامیدنمان بهترین ترفند است برای منفعل کردن ما! …
آیا تعمدی در به جای ماندن خط قلموی رنگ بر دیوارها هست؟ اگر خانم اشمیت، کسیست که حاضر است به خاطر همسرش وقتی را به بازی هویتش بگذراند، اگر کسی است که با تمام ضعفی که بنا به گفته کارل، آقای اشمیت از نظر شخصیت دارد، به او علاقمند است و با شادی زندگی میکند، در خانهای با این سطح از تمیزی عمر می گذراند؟
تئاتر موجب تعادل روانی رفتاری در کودکان میشود. چرا که آنها با پیگیری ماجراهای نمایش و درگیر شدن ذهنشان وایجاد حس همذات پنداری وطرح پرسش در نمایش و رسیدن به پاسخ آن کودک را به سمت تعادل روانی و رفتاری در زندگی واقعی سوق میدهد
تئاتر کاربردی تئاتری رسمی وتفکیک شده بر دو موضع تماشاگر و بازیگر نیست، بلکه شیوهای اجرایی درحوزه هنرهای نمایشی است که درآن دیوار بین نمایشگران و تماشاگران از بین رفته و مفهوم رسمی تئاتر را از دست میدهد.
آیا در 5 سال گذشته،در اصفهان نمایشی دیده اید که طراحی صحنه ی آن شما را به وجد آورده باشد؟!
در میان تمام شکلهای تئاتر کاربردی، تئاتر «اجتماع بنیاد» برآمده از زمینه بسیار خاصی است که در آن محیط، مشارکت کنندگان و موضوعها، همگی محلیاند.
«اولین و شاید كم خطر ترین تعریفی كه از این پدیدة پیچیده (شامانیسم) می توان عرضه كرد این است كه شامانیسم به معنی فنون از خود بیخود شدن و خلسه است؛ یعنی بیرون آمدن شخص از حالت هوشیاری عادی. مردم معتقدند كه طی این خلسه، روح شامان از بدنش جدا می شود و آنگاه یا به سوی آسمان صعود می كند و یا به دنیای مادون سقوط می كند. سیر و سفر همراه با روح شامان، اغلب به تماس با ارواح منجر می شود كه برخی از اوقات سفر خطر ناكی است و به عنوان بخشی از مراسم شفای مراجعه كننده، مورد استفاده قرار می گیرد.جهان شامان از سه قلمرو مجزا تشكیل می شود:دنیای مافوق كه متعلق به خدایان است، جهان میانی كه از واقعیات مادی تشكیل می شود و جهان مادون كه جایگاه مردگان و خرد است.
اگر قرار است باز همان مدیران قبلی در لباسهایی جدید به پستهایشان برگردند، ما همان خانه نشینی یا مهاجرت را ترجیح میدهیم. لطفاً قوانین بازی را دوباره از نقطه صفر آغاز نکنید!
رفتارشناسان معتقدند بيشتر تماشاگران تئاتر در برخي لحظات نمايش دست ميزنند چون فكر ميكنند كه جو سالن نمايش از آنها انتظار دارد كه اين كار را بكنند.
آنچه كه امروزه با عنوان «هنر» و «شیوههای بیان هنری» و یا «رموز هنر» و... در مباحث نظری و عملی میشناسیم و همه روزه در جوامع دانشگاهی ایران با آن روبهرو میشویم، همگی وامی است كه از فرهنگ فرنگ گرفتهایم.
حسین کیانی رئیس کانون کارگردان خانه تئاتر با نگارش یادداشتی به تشریح مشکلات امروز هنرمندان پرداخت و از دولت آینده خواست تا برای حل این مشکلات راهحلی ارایه بکند.
باید بپذیریم نمایشنامهنویسی دینی ما كماكان دچار یك مهجورماندگی و تهاجم به این رویكرد است. باید صورت و سیرت آن را بازگشایی كنیم. مهجور به مفهوم یك مدل از پیش فرض شده است. نمایشنامهنویسی دینی، كاركردی مناسبتی، جشنوارهای و یا حتی فراتر از آن كاركردی ویترینی دارد. نه از سوی كسانی كه آن را به صورت جدی و باورمند دنبال میكنند.
برگزاری کارگاههای کوتاه مدت آموزشی تئاتر میتوانند بسیار موثر باشند؛ اما برای موثر بودن این کارگاهها یک شرط وجود دارد و آن این که کارگاههای کوتاه مدت بیش از اینکه برای افراد آماتور طرحریزی شوند باید برای افراد حرفهای در نظر گرفته شده و بنا به نیاز علمی ایشان برنامهریزی شوند.
آنچه دربارة ويليام شكسپير نوشته شده، بهانهاي است براي گريزهايي ناگزير به نكتههاي ديگر و به اميد عبرتآموزي به رسم «خوشتر آن باشد كه سرّ دلبران/ گفته آيد در حديث ديگران!»
در هیچکجای دنیا، طرف اول یعنی مسوولان و سیاستگذاران و مدیران فرهنگی و طرف دوم یعنی هنرمندان و فرهنگسازان تا این حد به کمبودها و نقصانها و راهکارهای نظری و عملی برای برونرفت از تنگناها واقف نیستند.
تئاتر حماسی برشت، به دلیل اصرار و اعتقاد او به وظیفة آگاهیسازی رسانة تئاتر و افراط وی در آن به بیانیة سیاسی نزدیك میشود. او هنر و مسئولیت اجتماعی را به نحوی مستقیم درهم آمیخت كه هر چند پس از او این آمیزش مستقیم و تهییجی در شرایط مابعدی مقبول نیفتاد اما از حیث زیباییشناسی، میزانسن، ساختار ادبیات نمایشی و شیوة نوین اجرایی در تئاتر جهان تأثیر قاطع نهاد. شیوة بازیگری پیشنهادی او نیز به قدر مبانی اجرایی تئاترش مؤثر نیفتاد، هر چند نشان داد سیستم استانیسلاوسكی تنها شیوة بازی نمیتواند باشد و نیز سبب و راهگشای كشف شیوههای بازی دیگری شد. تحولات پس از برشت نشان داد كه تئاتر متعهد، متفكر هست اما لزوماً تئاتر حزبی و ایدئولوژیك نباید باشد.
دیر یا زود شاهد تغییراتی در تالار هنر خواهیم بود تغییراتی که پس از دو سال انجام خواهد شد و اگر این گونه شود امیدواریم این بار مدیری با تجربه تر و کارشناس، مدیریت مجموعهای را به دست بگیرد که حالا پایگاه اصلی تئاتر اصفهان شناخته می شود متاسفانه مدیران سازمان نگاه ساختمان سازی، آن هم بساز بفروشی، به تئاتر دارند. بودجهای که از همین مردم شهر می گیرند را بدون تفکر کارشناسی صرف هزینههایی می کنند که بازخوردش هیچ چیزی را به این مردم اضافه نمیکند و در جواب انتقاد تهدید میکنند که این بودجه را قطع خواهند کرد و هستند کارگردانانی که از ترس بی کار شدن بدون لحظهای درنگ به صرافت افتاده و هیاهو میکنند که اگر شهرداری بودجه تاتر را قطع کند چه کنیم؟! مگر بودجه که سازمان به تئاتر اختصاص داده از جیب مدیران پرداخت می شود که آن را قطع کنند؟!
معتقدم براي تغيير به سوي آيندهاي بهتر در تئاتر، نيازمند نگرش اصلاحي در افكار هنرمندان و مسئولين دولتي نسبت به جريان تئاتر هستيم.