نمایشنامهی باغ آلبالو به نویسندگی آنتون چخوف در تاریخ تئاتر بسیار مهم است. جورجو استرهلر، پیتر اشتاین و پیتر بروک، سه اجرای مشهور از این نمایشنامه را بهصحنه بردهاند. ماریا شِتسُوا و کریستوفر اینِس در کتاب «مقدمهی کیمبریج بر کارگردانی تئاتر» به این موضوع پرداختهاند. ترجمهی این مطلب را در ادامه میخوانید.
مهرداد رایانیمخصوص منتقد، نویسنده و کارگردان تئاتر طی یادداشتی به تحلیل نمایش «تنهایی و تنهایی وطنهایی» کیومرث مرادی پرداخت که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.
زمانی که آتیلا پسیانی نمایش «گنگ خوابدیده» خود را برای اجرا به کشورهای دیگر میبرد، یک جمله از نقد مثبتی را که بر این نمایش نوشته بودم، در تیتر یکی از پوسترهای خود نقل کرده بود که مضمون آن این بود که نظامهای معنایی و اندیشههای بلند میتوانند بدون کلام نیز منتقل شوند و انقلاب ذهنی ایجاد کنند.
گاهی اوقات، حتی با اجرای عالی، یک گروه تئاتر ممکن است در افزایش فروش بلیتها به شکست بخورد. این شکستها نه تنها ناشی از نقص در کیفیت اجراها نیستند، بلکه به عوامل مختلفی مانند نقص در استراتژیهای تبلیغاتی مرتبط است.
تماشاگران چیزی از تئاتر تجربی -یا به عبارت درستتر، تجربهگرا- نمیدانستند. وقتی به دیدن نمایش متابولیک (۱۳۸۷) در تئاتر شهر رفتم، برخی از تماشاگران، سر و صدای زیادی راه انداختند و گفتند که پولمان را پس دهید! بیشتر آنها پسیانی را در سریالهای آبکی و قصهگوی تلویزیون دیده بودند و انتظار اجرایی متمایز و تجربهگرا را نداشتند. کسی نبود تا به آنها بگوید تئاتر متمایز و نامتداول دیگری هم داریم که جدا از تئاتر جریان اصلی است.
یون فوسه از نظر خیلیها، مهمترین نمایشنامهنویس قرن بیستم است که اکثر آثار مهمش را نیز در دهه نود میلادی نوشته است. در سالهای آغازین هزارۀ سوم نیز کم کم کارهایش به زبانهای مختلف از جمله زبان فارسی ترجمه شد. البته ترجمۀ کارهای او بسیار کار سختی است و به همین سبب میبینیم که خیلی از کارهای او ترجمه نشدهاست.
آتیلا پسیانی با هنر ایران وداع کرد؛ مردی که همیشه بر سر حرف خود ماند و با تمام نامهربانیها تئاتر تجربی ایران را زنده نگه داشت.
آرشیو کتابخانههای مهم ایران از جمله مجلس، آستان قدس و ملی صاحب نمایشنامههایی است که هنوز بدل به کتاب نشدهاند. نسخههای خطی که به عنوان سند در کتابخانهها نگهداری میشوند و چشمانتظار پژوهشگران دلسوز برای بازخوانی آنهایند. حتی برخی از آثار چاپ شده در مطبعههایی چون فاروس کماکان از دسترس خارج است.
با انتخاب حامد سقاییان در مقام دبیر جشنواره فجر 42 میتوان استنباط کرد آن اتحاد سال گذشته برای نادیده گرفتن حرف ناقدان از سوی دولت با یک شکست روبهرو شده است. پیشبینی ناقدان عملی شد و دولت بعد از برگزاری یک جشنواره شاید دردسرساز تلاش میکند به جشنوارهای بیدردسر روآورد که حداقل بتواند روی برندگانش برای خود اعتباری کسب کند
ما امروز کجا هستیم؟ اگر بخواهیم به پاسخی به این پرسش نزدیک شویم که چگونه مفهوم دراماتورژی اروپایی را تعریف کنیم و به عمل درآوریم، باید به رابطهی واقعی بین هنرمند با این جهان و به گفتوگویی که میشود یا میتوان بین آنها انجام داد، توجه کنیم. به گفتوگو بین اثر هنری و تماشاگر، بین عمل تئاتری و پرسشگریهای نظریاش، و ادامهی گفتوگو با اروپا یا دربارهی اروپا و امثالهم.
مطالعات اجرا در سالهای اخیر، وارد محافل دانشگاهی ایران شده است و مقالهها و کتابهای مهمی در این زمینه منتشر شده است. جالب است که همچنان، مطالعات تئاتر، جایگاه ویژهای در ایران ندارد؛ ولی مطالعات اجرا، شور و شوق زایدالوصفی را ایجاد کرده است. دلیل این امر، وجود کارگردانانی است که علاقه زیادی به نظریههای اجرا دارند.
پینتر در نوشتن چیزهایی که خودش آنها را «دونیز» مینامید؛ یعنی موضوع درام، اطلاعات و مفاهیمی که میتوانست از آنها استفاده کند، نویسندهای بسیار بزرگ بود که اتفاقاً نقطهی شروع مناسبی هم به او میداد.
پژوهشکردن روندی است که از کنجکاوی روشنفکرانه و زیباییشناسانه زاده میشود؛ ولی پژوهشها نشان میدهند بازیگری روانتنی تعریف شدنی نیست و امری مسلّم و روشن نخواهد بود.
اداره کل هنرهای نمایشی همچون دیگر نهادهای دولتی در هفته دولت اقدام به انتشار گزارشی مبتنی بر اعداد کرد که در آن بتواند از فعالیتهای یک ساله خود دفاع کند. اعدادی که بسیار بزرگ بودند؛ اما بیش از آنکه عظیم باشند، به نظر میرسید درجهت انحراف اذهان عمومی تهیه شدهاند.
بنیاد ادبیات نمایشی در زمان معاونت هنری شاهآبادی با مدیریت محمود سالاری تأسیس شد، با اِهنوپِهنهای زیاد، تا جاییکه برای هر امر بیمربوطی چند پیرمرد تئاتری را کشانکشان به صفوف نخست جلسات بیهوده دعوت میکردند تا با چند عکس نسبت به آنچه رخ میداد، مشروعیتی از دست رفته به دست آورند.
هنرمندان مشهدی در حسابهای خود اعلام کردهاند ارشاد مشهد به جای حل معضل لباسشخصیها، ترجیح داده است مجوزها خود را به حالت تعلیق درآورد. برخی نیز به این مسأله معترض شده بودند که با وجود انبوهی از فیلترهای سختگیرانه در مشهد و عبور از سدهای سانسور، باز هم امنیت شغلی هنرمندان مشهدی مهیا نشده است.
«پس از سالها وقفه در تولید تلهتئاتر، این گونهی مغفول بازمیگردد»؛ این جمله را از دو سال قبل و پس از ۱۰ سال وقفه در ساخت نمایشهای تلویزیونی، هر از گاهی از سوی مسوولان صداوسیما میشنویم؛ اما اینکه اساسا این وعده چقدر عملیاتی شده است، مروری آماری بر تعداد تولیدات و همچنین کیفیت آنها در این مدت، خود گویای امر است.
هنر تئاتر و مظلومیت، در ایران نسبتی وثیق دارند. تئاتر نه از رسانه سینما و موسیقی برخوردار است و نه گردش مالی اقتصاد آن بهپای دو هنر مزبور میرسد. مصائب صدور مجوز در تئاتر هم، سر دراز دارد. مثلا هفته پیش، کارگردان تئاترِ «657» از مشکلات مسیر اخذ مجوز گفت که فارغ از این مورد، مهمترین تنگناها و صعوبت کار تئاتر را مرور میکنیم.
تکلیف ما با اجرای «گربه نره و روباه مکار» کمابیش روشن است: یک نمایش تر و تمیز که تمنای نقد سیاست و اخلاقیات جامعه را دارد و در این وادی پیروزمندانه شکست میخورد
حال مسأله این است که مصوبه دولت سیزدهم مبنی بر کاهش تصدیگری دولت در بخش فرهنگی آیا با وضعیت کنونی همخوانی دارد؟ آیا نظام سفت و سخت سانسور کنونی در تضاد با اصل44 نیست؟ آیا رویه دولت همچون یکدستسازی خویش، قرار است در تئاتر هم رقم بخورد؟
در صندوق اعتباری هنر بینظمی و آشفتگی وجود دارد. کارشناسان(اگر واقعا کارشناسی وجود داشته باشد) شیوهنامهای برای تایید و رد کردن متقاضیان و اعضا ندارند.