نمایشنامهی باغ آلبالو به نویسندگی آنتون چخوف در تاریخ تئاتر بسیار مهم است. جورجو استرهلر، پیتر اشتاین و پیتر بروک، سه اجرای مشهور از این نمایشنامه را بهصحنه بردهاند. ماریا شِتسُوا و کریستوفر اینِس در کتاب «مقدمهی کیمبریج بر کارگردانی تئاتر» به این موضوع پرداختهاند. ترجمهی این مطلب را در ادامه میخوانید.
تئاتر نصر، جزئی از میراث فرهنگی ماست و طبیعتاً در هر دورهای چنین نمادها و میراثهایی باید چه به لحاظ مادی و چه بهلحاظ معنوی پاسداری شوند تا نسل به نسل به آیندگانی برسند که میخواهند بدانند و بفهمند که تئاتر ما از کجا آمده و چه کسانی این شعله را فروزان کردهاند.
«اميررضا كوهستاني و مهين صدري به دنبال تجربههاي اخير خود در تئاتر آلمان، با الهام از نمايشنامه «ويتسك» اثر مشهور گئورگ بوشنر نمايشي توليد كردهاند كه چندي پيش به صورت آنلاين به نمايش درآمد و طبق برنامه تا چندي ديگر نيز اجراي صحنهاي خواهد داشت؛ اجرايي كه در گام نخست واكنش مثبت مخاطبان و همچنين رسانهها را به دنبال داشت
فجر بيبرنامه است و اين بيبرنامگي آن را بيهويت كرده است. صددرصد فجرهاي اوليه، فجرهاي درستتري بودند، هر چند آماتوري و غيرحرفهاي بوده باشد. تكليفش با خودش مشخص بوده است. كرونا و تعطيلي تئاترها و همزمان شدنش براي برگزاري فجر نشان ميدهد فجر نه تنها ويترين تئاتر ايران نيست كه چيزي جداست. يك سال تئاتر هم نباشد، فجر هست.
«ولاديـمير نــابـوكوف گفـتـارهاي «تراژديِ تراژدي» و «نمايشنامهنويسي» را براي كلاسهايي با موضوع درام تدوين كرد كه در تابستان 1941 در استنفورد برگزار شد. او در مه 1940 وارد امريكا شده بود و غير از چند حضور كوتاه به عنوان استاد مهمان، اين اولين تدريس رسمي او در دانشگاههاي امريكا بود.
بيضايي در نقدش بر «روزنه آبي» رادي را به نوعي ندانستن متهم و مرز روشني ميان نگاه خويش و رادي تعيين ميكند. رادي نيز متن بيضايي را متني كامل نميداند و آن را ناقص و مملو از ايراد ميداند.
بايد كمي به گذشته بازگرديم و شكل ديالوگ هنرمند و منتقد با يكديگر را مرور كنيم، گو اينكه هنرمند امروز ما پيش چشم خود منتقدي به قامت جلال آلاحمد نميبيند، اما در مقابل منتقد هم در نسل جديد كسي همارز بهرام بيضايي پيدا نميكند.
انديشه بيضايي معاصر است. او افق گذشته را با افق امروز در هم ميآميزد. كارهاي او آيينه زمان خودشان هستند، ضمن اينكه دغدغههاي هميشگي بيضايي مثل هويت گمشده ايرانيان و زنان در كارهايش تكرار ميشود.
علی شمس: بیضایی برای من نگاه به تجربيات بزرگ جهاني را در كنار علاقهمندي و استخراج از آنچه به عنوان ايراني در فرهنگ و رسوم خود دارم، به برابري و تعادل رسانده است. رتبه بيضايي در تئاتر ايران رتبه داناي طوسي در شعر است و من قدردان او به واسطه آنچه تاكنون كرده - كه زياد است و پربار است و ستودني- هستم.
آنچه در آثار متنوع بيضايي مشهود است قاعدهشكني و ساختارشكني است. اين ويژگي را ميتوان از نشانههاي درخور و شباهتهاي آثار او با نويسندگان مدرن تلقي كرد. بر هم زدن ساختار دهاني و زباني خواننده كه در ادبيات مدرن از مهمترين مولفهها به شمار ميآيد.
سردارافخمي با درك درستي از بافت فرهنگي و اجتماعي تئاتر شهر را ميآفريند. حالا فضاي دروني اين بنا شايد ميزبان همه آدمهاي تهران نباشد؛ اما فضاي بيروني، در يك رويكرد جمعگرا متعلق به همگان است.
ناظر زاده کرمانی همه عمر در تلاش بوده و هست که به زبان فارسی تئاتر بیاموزد.
بیشک درگذشت هر شهروند و هموطنی در هر کسوت و مرتبهای بر اثر ابتلا به ویروس کرونا یا هر عامل دیگری، ناراحتکننده است. اما در این روزهای عجیب، برای بسیاری این پرسش پدید آمده است که ویروس مرگبار چرا بیش از شاخههای دیگر همچون اقتصاد، سیاست، ورزش و... بیشتر شخصیتهای فرهنگی و هنری را به کام مرگ میکشاند؟
در خانه تئاتر همهچيز به يك انحصار منجر شده است. اسنادي مبني بر اين نيست كه اموال خانه متعلق به عام است و پس از مديريت فعلي، ساختمان و اموال اين موسسه خصوصي به چه كسي ميرسد.
چرا هنرمندان تئاتر اينقدر از جامعه و فعاليتهاي صنفي واقعي عقب افتادهاند؟ چرا «خانه تئاتر» نميتواند اثري داشته باشد و حتي بيانيههايش اثرگذار نيست؟ اين تشكيلات عجيب و غريب اداره ميشود كه هزاران سوال ديگر هم شكل ميگيرد، مثلا چرا شفافيتي در بودجه و هزينهكرد آن وجود ندارد؟
کل کل عجیبی بین تشکلهای تئاتری بود. انگار علی حاتمی با اطلاع و آگاهی از همین بحثها آنها را کنار هم قرار داده بود تا تواناییشان را به رخ بکشند. پرویز پورحسینی از اعضای کارگاه نمایش بود. آن زمان کارگاه نمایشیها به اداره تئاتریها میگفتند تئاتر سنگلجیها.
محدودیتهایی کرونایی از ابتدای آذر با شدت بیشتری نسبت به قبل و طی ۲ هفته اجرا خواهد شد و این در حالی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکلیف هنرمندان تئاتر در این باره را روشن نمیکند.
سه مورد از چهار مورد مد نظر هياتمديره در ماههاي اخير به نوعي تكرار شده و حرف تازهاي ندارد، براي مورد چهارم هم كه گوش شنوا نيست؛ اگر بود امروز ما با آمار عجيب كشتهشدگان مواجه نميشديم
اسكار وايلد در تصويري كه ترسيم ميكند مرز بين آنچه درست و مهم است و آنچه درست و مهم نيست مبهم است و وايلد در واقع به اين شكل، جامعه مخاطبان معاصر خود يعني جامعه عصر ويكتوريا را زير سوال ميبرد.
حمیدرضا نعیمی از هنرمندان تئاتر، شغل محسوب نشدن «تئاتر» را مشکل اساسی فعالان این حوزه میداند که متأسفانه در دهههای مختلف مدیران و مسئولان فرهنگی نسبت به رفع آن بیتوجه بودهاند.
«اعتماد» هنرمندان حلقه مفقوده امروز ارشادنشينان بهنظر ميرسد، وگرنه در روزگاري كه نفر دوم دولت ميگويد «براي كاهش قيمتها دعا كنيد» و وزير كابينه درباره افزايش مرگ ناشي از ويروس كرونا معتقد است «مردم بايد خود مراقبتي كنند» حكايت هنرمند تئاتر و اين چندرغاز بودجه نانوشته از پيش روشن است.