نمایشنامهی باغ آلبالو به نویسندگی آنتون چخوف در تاریخ تئاتر بسیار مهم است. جورجو استرهلر، پیتر اشتاین و پیتر بروک، سه اجرای مشهور از این نمایشنامه را بهصحنه بردهاند. ماریا شِتسُوا و کریستوفر اینِس در کتاب «مقدمهی کیمبریج بر کارگردانی تئاتر» به این موضوع پرداختهاند. ترجمهی این مطلب را در ادامه میخوانید.
بیشتر از یک سال است که به خاطر شیوع ویروس کرونا تئاتر تعطیل است. نگاه نکنیم به این باز شدنهای هر از گاهی تماشاخانهها، نگاه نکنیم به جشنواره تئاتر فجر و دیگر جشنوارهها. اینها حتی مسکّن هم نیستند چه رسد به اینکه بخواهیم اسمش را بگذاریم بازگشایی تئاتر.
اخیرا خبر رسید که مجلس برای حمایت از هنرمندان ۳۵۰ میلیارد تومان مصوب کرده است ولی ایرج راد رییس هیات مدیره خانه تئاتر هم مانند دیگر اعضای این تشکل میگوید، هیچ جزییاتی درباره چگونگی پرداخت این مبلغ حمایتی نمیداند.
این روزها که تئاتر بازگشایی شده است، نزدیک به 20 نمایش روی صحنه رفته است. بلا استثنا همه کارها متعلق به گروههای جوان است. خبری از حضور یک بزرگ تئاتری روی صحنه نیست. حتی نمایش نسیم ادبی در تالار مولوی، منهای شخص ادبی، محصول گروهی هنرجوی جوان تئاتر است
تاریخنگاری تئاتر در ایران همواره با اما و اگر مواجه بوده و منابع در دسترس محققان و دانشجویان از صدواندی سال تاریخ تئاتر(مدرن) ایران در مقایسه با ظرفیت موجود نشان میدهد كه اساسا بخش عمدهای از ماجرا به «سكوت» گذشته و این مسكوت ماندن همچنان ادامه دارد؛ سكوتی به اعتقاد من منزهطلبانه.
ممكن است تا امروز به این نتیجه رسیده باشیم كه دیگر ترجمه لزوما درد ما را دوا نمیكند و به دانش ما نمیافزاید و باید دست به تولید نظری در حوزه تاریخ تحلیلی تئاتر بزنیم تا سرانجام در سالهای آینده «مطالعات اجرای ایرانی» از زیر خروارها بلغور نظریات عموما غربی سر بیرون آورد.
در کشور ما در عرصه تئاتر روابطعمومی را ابزار اصلی برای جذب مشتری به امید بهرهوری مالی بالا میدانند اما واقعیت این است که روابطعمومی فقط ابزار مدیریت اطلاعات و فرایند ارتباط در مسیر تولید درآمد است، نه فقط ابزار کسب درآمد. روابطعمومی وظیفهاش جلب حمایت و توجه مخاطبان، ایجاد اعتماد، اعتبار و ارتقای آگاهی، تصویر و شهرت نمایش و گروه نمایشی در میان مخاطبان و بهویژه مخاطبان هدف است.
رویکرد جوانمرد اگرچه با تأسی از شخصیتهایی چون آرتو و کریگ، تقابل با نگاه ناتورالیستی آن روزگار تئاتر بود؛ اما او هیچوقت به سمت تئاتر تجربی روز جهان نمیرود. خودش هم در پاسخ به این پرسش که چرا چنین متونی را برگزیده است میگوید «دلیلش استنباطات عاطفی من از این دو اثربوده است.» بهعبارتی او قصد تجربه کردن نداشته؛ بلکه هنوز در حال و هوای کلاسیسیم است.
به باور نعلبندیان هنرمندان حوزه رئالیسم شکستخوردگان جریانات اجتماعیاند. مصاحبهکننده در همین راستا نعلبندیان را قضاوت میکند که او به واسطه جایگاه طبقاتیش چنین ادبیاتی را پیش گرفته است
نه سرقت بخشی از مجموعه تئاتر شهر اتفاق تازهای است و نه زشتی محیط پیرامون آن. سالهاست بابت وضعیت نامناسب این مجموعه فغانمان به آسمان است و آنچه البته تا امروز به جایی نرسیده، همین فریاد است.
محسن حسینی در یادداشتی نوشت: امروز دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ است و به عبارتی بهانه نگارشی این جریده کوچک هم، سال مرگ عبدالحسین نوشین در نیم قرن گذشته است که در مسکو در چنین روزی در تبعید و اقامت اجباری و در تنهایی مطلق بر اثر سرطان معده رخ از جهان برمیکشد و دریغ از سرزمین و بهویژه کارگزاران و دستاندرکاران تئاتری که هنوز بزرگداشتی درخور این معلم شایسته تئاتر برپا نکردهاند.
از دید جلال ستاری خواست عمومی جامعه از هنرپیشه در ایران کنشگری آغشته به جنبههای سیاسی و اجتماعی است. چشم بستن بازیگر به یک رویداد میتواند به معنای از دست دادن محبوبیت باشد یا واکنشپذیری نسبت به مسائل حتی کوچک، شرایطی برای شهرت.
دبیر ششمین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران طی یادداشتی به انحلال مجمع تئاتر دانشجویان کشور اشاره کرد و به ستاد اجرایی جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران نسبت به دولتی شدن این جشنواره هشدار داد.
با گذشت بیش از یک سال از همهگیری کرونا که بخشهای مختلف زندگیمان را دستخوش تغییر کرده، ظاهرا قطعیترین موضوع این است که هیچ برنامه مشخصی برای اشتغال خانواده تئاتر نداریم.
«بهرام بیضایی با تولید آثاری چون «باشو غریبه کوچک» و «طرب نامه» عملا مساله رنگ و تبعیض برآمده از آن را در برابر ما قرار داد. این بازنماییهای ناراست تصویر و تصور نژادی را در خوانش و تفسیر فرهنگ ایران و اقوام ایرانی تقویت کرد.»
سكوت اعضای قدیمی و موثر شورا درباره جریان پردامنه ایجاد حریم پیرامون این مكان فرهنگی و میدانداری یكی، دو تازهوارد است. انگار در این شهر بزرگ فعلا نام و بهانه دیگری برای برندسازی در ماههای پایانی سال وجود ندارد. هرچه هست یك نفر باید حرف هنرمندان و رسانهها را متوجه شود كه نزدیك به هفت هشت سال است بانگ فریاد بلند كردهاند كه باید به حال تئاتر شهر فكری شود.
تئاتر فجر هیچ برنامهای ندارد. هیچ راهبردی ندارد. هیچ هدفی ندارد. به قول قادر آشنا فقط دریچهای است برای تزریق بودجه به تئاتر، برای دولتی نگاه داشتن تئاتر و برای سقوط بیشتر چیزی به نام هنر تئاتر.
هرچند برگزارکنندگان جشنواره تئاتر و فیلم فجر عنوان کردهاند که اجازه شفاهی برای برگزاری بخش حضوری این جشنوارهها را به شکل محدود دارند ولی گفته می شود، هنوز هیچ ابلاغ رسمی از سوی وزارت بهداشت درباره حضور مخاطبان در این دو جشنواره صورت نگرفته است.
اگر بتوان دو دلیل برای شهرت آرتور میلر (۱۹۱۵ـ۲۰۰۵) بیان کرد یکی از آنها ازدواجش با مریلین مونرو (مشهورترین زن ایالات متحده در آن سالها) است و دیگری نمایشنامه «مرگ فروشنده». این آمریکایی نامدار در بروکلین بزرگ شد و از همان سالهای جوانی در دانشگاه میشیگان استعداد تئاتری خود را به نمایش گذاشت.
امروز ديگر نوشتن در اين باره كه علي رفيعي هيچگاه آنچنانكه شايستهاش بود امكان خلق در اختيار نداشت و نخواستند كه داشته باشد - مثل اكثر كارگردانان صاحب سبك و مولف تئاتر ايران؛ از جمله حميد سمندريان و بهرام بيضايي- حرفي است تكراري، گوش شنوا هم وجود ندارد. در نهايت ما ميمانيم با هزار افسوس از نمايشها و نمايشنامههاي به صحنه نيامده حاصل تجربههاي گران چهرههايي كه عمري فقط دل در گروه فرهنگ داشتند نه چيز ديگر.
تئاتر نصر، جزئی از میراث فرهنگی ماست و طبیعتاً در هر دورهای چنین نمادها و میراثهایی باید چه به لحاظ مادی و چه بهلحاظ معنوی پاسداری شوند تا نسل به نسل به آیندگانی برسند که میخواهند بدانند و بفهمند که تئاتر ما از کجا آمده و چه کسانی این شعله را فروزان کردهاند.