توحید معصومی با تکیه بر قدرت کمیک بازیگرانش، نمایش خوشریتمی از متن نویسنده مجاری پدید میآورد؛ اما در این میان برخی مناسبات سیاسی و اجتماعی زمانه ایشتوان اِرکنی از میان میرود.
دراماتورژي و بازنويسي ايوب آقاخاني و توحيد معصومي از نمايشنامه ايشتوان اركني، به اجرايي قابل اعتنا و تماشاگرپسند منجر شده، اما مناسبات تاريخي مردمان مجارستان در جنگ جهاني دوم را به نوعي به محاق برده. حذف شخصيتهايي چون پستچي، تومايي كشيش و سيپرياني پروفسور و... به همراه تقليل دادن تمام مكانها به فضاي اندروني خانواده تُت، به اجرايي ميدان داده كه بازنماييكننده يك مجارستان تاريخزدايي شده است.
عجایب این روزهای تئاتر ما تمامی ندارد. این نیز پدیده عجیبی است که همه در تئوری صاحبنظر و صاحبسبک هستند اما در عمل و در صحنه هیچ چیز برای عرضه ندارند. فقط کافی است از دوستان بپرسید که گروتسک یعنی چه. از سیر تا پیازش برایتان تعریف کرده و آباء و اجدادش را برایتان بیرون میریزند اما در پیادهسازیاش به شدت لنگ میزنند. این روزها هم مد شده که بلاتکلیفیمان در مواجه با اثر را با کمی چاشنی کمدی لالهزاری و کمی ترس و اضطراب مدرن شبهروشنفکری قاطی کرده و به اسم گروتسک به مخاطبمان تحویل دهیم.