˝ملاقات بانوی سالخورده˝ نمایش کلاسیکی محسوب میشود اما هادی حجازیفر با فضای گروتسک، فانتزی و رویاگونه در معاصر کردن این نمایش برای مخاطب کوشیده است.
در ادامه برنامه دوشنبههای نقد تئاتر، کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، دوشنبه ۲۸ مهر، نشست نقد و بررسی نمایش «ملاقات با بانوی سالخورده» به نویسندگی فردریش دورنمات و کارگردانی هادی حجازیفر را برگزار میکند.
نمایش ˝من˝ یک اثر پسامدرن است که به قاعده زیست در ایران و ژرفساخت نظام اجتماعی ما با درکی درست دارد در قالب پسامدرن مسائل پیش پایمان را بازنمایی میکند.
بهتر است به جای مانعتراشیها یا بینظمیها، از تلاشهای سرسختانهای که در مسیر خلق اپراهای کلاسیک یا مدرن آینده صرف میشود، حمایت شود تا هم بهانههای ساده دلگرمیها برای ادامه کار گروهی باقی بماند هم جریان پیشرفت اپرای ایرانی متوقف نشود.
کمدی هنری نمایشی طنزی است که در آن تمامی عناصر به شکلی انتخاب و ترتیب داده میشوند تا در کل موجب خنده و شادمانی میشود. بنابر این تعریف نمایش آرسنیک و تور کهنه یک کمدی تمام عیار است.
فیلمتئاتر "جنگیر" به نویسندگی و کارگردانی کوروش نریمانی، روز یکم شهریورماه سال جاری در سلسلهبرنامههای باشگاه تئاتر تهران، اکران و نقد و بررسی میشود.
˝یه کلیک کوچولو˝ سه نمونه از کل جامعهی متناقض و پرتضاد کنونی ما است. تضاد بین سنت و تجدد.
فاوست نمایشی فرمگراست در اتکا و متناسب با اندیشهای که درخور زمان و ضرورت اجتماع باشد. نوعی دراماتورژی درخور تامل از سوی حمیدرضا نعیمی سوار بر متن کلاسیک گوته آلمانی است، هرچند پایان گوته قابلقبولتر است تا پایانی که نعیمی نوشته و به اجرا درآورده است.
امیرقهرمانی منتقد تئاتر در نوشته ای نظر خود درباره نمایش «ننه دلاور و فرزندان او» را نوشته است. او نقدهای زیادی به این نمایش دارد البته در چند مورد هم تعریفهایی از بازی برخی شخصیتها داشته است.
˝وآنک انسان˝ که این روزها در تالار مشایخی روی صحنه است یک تکگویی نمایشی درباره زندگی و مرگ وزوُلُود میرهولد کارگردان و بازیگر روسی است.
فاوست اسیر و برده علم است. حال و روز خود و هدف زندگی را گم کرده است. آنچنان که بوی تعفن گرفته و حتی سگی ولگرد نیز از همنشینی با او ابا داشته، بر نشیمنگاهش، چون دیوار خرابه ای ادرار می کند. در این وادی حرمان و از خود بیخود ی است که فاوست به بیهودگی می رسد
نمایش ˝سیستم گرون هلم˝ به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی که این روزها در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه است؛ نمایشنامهای سادهانگار در اجرای یک مفهوم پیچیده است.
اجرای نمایش«یوبیتسومه»به نویسندگی و کارگردانی نیما نادری تا 10 مرداد ماه تمدید شد.
˝فاوست˝ به کارگردانی حمیدرضا نعیمی بر اساس نمایشنامهای از گوته نویسنده آلمانی روی صحنه رفته است.
جلسه نقد و بررسی نمایش «قصر» و «ناصر سعید تهرانی» در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر برگزار می شود.
با پایان یافتن مهلت ارسال آثار به سیزدهمین مسابقه مطبوعاتی سالانه انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر، داوری این آثار آغاز شد.
نمایش ˝یوبیستومه˝ نیما نادری، مربوط به احوالات آدمهای دهه شصت است که با گذشت سه دهه بدون مصلحتاندیشی مورد قضاوت قرار گرفته است.
آنچه در نمایش دنکامیلو رخ داده تضاد و رویارویی کمیک در باطن اثر است. چالش آدمهاست که کمیک است و برای همین «دنکامیلو» یک کمدی آسان اما قابل بازتولید است که ماهیتا لحظهها و موقعیتهای کمیکش ایجاد کشمکش میکنند و به لحاظ دراماتیک پیشرونده هستند.
در خوانش نمایش ˝آخرین نامه˝ مهرداد کوروشنیا لایه بیرونی اثر است منتهی به زبان و نسبت آدمها و در نهایت رویکرد اثر به موضوع میشود.
نمایش طنز- انتقادی «سهروایت از زندگی» نوشته یاسمینا رضا، نویسنده ایرانی- فرانسوی، که نمایشهایش در سطح جهانی شهرت دارد، به کارگردانی و بازیگری سیما تیرانداز و بازی لیلی رشیدی، رضا مولایی، امیرکاوه آهنینجان و ندا گلرنگی هر شب ساعت 20 در سالن استاد سمندریان روی صحنه میرود.
پريسا مقتدي با كمك گرفتن از دراماتورژي، اين اثر را با يك نامگذاري جديد تحت عنوان «آنتراكت بيآنتراكت» با بازي آشا محرابي، سينا رازاني، اميرحسين رستمي و بهرام سرورينژاد در سالن سايه مجموعه تئاتر شهر به روي صحنه برده است.
نمایش ˝آنتراکت بیآنتراکت˝ که این روزها در تئاتر شهر روی صحنه است، 5 اپیزود از نمایشنامه 9 اپیزودی ˝بیحیوان˝ ژان میشل ریب است.
نمایش مرداب روی بام لحظاتی زیبا دارد و خود نمایشی به غایت زیبا نیست. شاید این جمله تناقضی را در برگرفته که خواه ناخواه ما را بر آن می دارد تا نگرشی کلی نگر را بر جزییات این نمایش ترجیح دهیم. این طبیعی است که ما در نگاه به آثار هنری پیرو کلیت اثر هستیم و سپس در تجزیه اثر جزییات را هم لحاظ می کنیم. در نمایش ˝مرداب روی بام ˝طرح یا پیرنگ نمایش به قاعده پیش نمی رود که بتواند تاثیر واحد و بادوامی را بر ذهن و روح مان بگذارد.
در آثار ماتئی ویسنییک، مسایل مربوط به انسان معاصر، اساس دراماتیک- موضوعی است؛ مسایلی مانند غیرقابل سرایت بودن، ثبات، بیگانگی، وحشت، مبارزه با خود و دیگران، توهم، سرگردانی و تسلیم در برابر تقدیر میرایی که اصولا با رویکردی طنزآمیز، البته در موقعیتهای گروتسکی و در موقعیتهای کمدی تراژدی بیان میشود.
ماتئی ویسنییک، نمایشنامهنویسی مذهبی وابسته به فرهنگ ارتدوکس مسیحی است و البته فراتر از آن با دیدگاه عارفانه متونش را مینویسد. همین بینش متافیزیکی جهان سوررئالیسمش را مرتبط با مکتب رئالیسم جادویی میگرداند؛ ادبیاتی که در آن فضاهای متافیزیکی با جهان واقعیت درمیآمیزد و ملغمهای از عینیت و ذهنیت بشری را در صحنه آشکار میکند.
«شکلک» ترکیبی بامعنا از دو مقطع تاریخی این سرزمین است؛ با شخصیتهایی که از حیث طبقاتی تقریبا بههم نزدیکند و از حیث فرهنگی در دو سر یک طیف قرار دارند. از نظر منطق نمایشی، نویسنده و کارگردان یکی از این دو زمان را (مکان که ثابت است) اصلی نمیداند. اما از نظر روانی، تماشاگر این زمان زوج جوان نمایش و مقطع امروز را اصلیتر و به خود نزدیک میداند.
بیبیبیدل اثری درخور تامل است و پس از سالها بیمحتواشدن آثار ایرانی میتوان به این روند امیدوار شد که پس از این شاهد آمدوشد آثار جدی و خلاق تئاتری باشیم که واقعا آثار بیمحتوا، بیهویت و بیریشه معلوم نبود چه قهقرایی را برای ما در نظر گرفته بودند.
در ایران ما هنوز هیچ کارگردانی نتوانسته اجرای موفقی از در انتظار گودوی ساموئل بکت به صحنه بیاورد. نه داود رشیدی، نه وحید رهبانی و نه علی اکبر علیزاد و اخیرا نه همایون غنی زاده نتوانسته اند این متن مهم قرن بیستم را آن طور که باید و شاید اجرا کنند. حتی در تقلید و کپی اجراهای خارجی هم ناموفق بوده اند و در مورد کار خلاق که اصلا جای بحثی نیست.
«در شورهزار» را باید نمایشی سمبولیستی در نظر گرفت. هرچند، این نمایش بستری واقعگرایانه دارد اما بر آن است تا کاراکترهایش بهنوعی، تمثیلی از اجتماع باشند. حسین کیانی نگاه واقعگرایانهاش در آثار قبلیاش بارزتر بود اما اینبار بر آن است تا فضایی مفهومی را در صحنه القا کند.
«از چیزی که نشناسم و ندانم که برای آدمی سودمند است یا زیانآور، نمیهراسم و نمیگریزم، من تنها از چیزهایی میترسم که بهراستی میدانم زیانآورند، مانند بیاعتنایی به قانون و سرپیچی از فرمان کسی که بهتر و برتر از من است، خواه خدا باشد خواه آدمی.»
سقراط
بیچاره مکبث با آنکه در نگاه اول از قدرت پذیرندگی و جذابیت و گیرایی لازم برخوردار است اما از آنچه که مسیر کامل متن ویلیام شکسپیر را طی نمیکند، شاید با کمبودهایی هم همراه شده باشد.
نمایشنامه اثر قصهای ساده را با چاشنی کمی تعلیق که بیشتر مدیون چیدمان صحنههاست روایت میکند و شاید تنها نقطهقوتش در دیالوگهای خوب و روانش باشد که مخاطب را بهدنبال خود کشانده و سرگرمش میکند و غیر از این خلاقیت و ویژگی قابل ذکر دیگری ندارد. البته همین دیالوگنویسی نیز در صحنه مربوط به میز برادر اعدامی و دوستش بسیار تکراری و کلیشهای است.
نخست یک کمدی وضعیت و موقعیت شکل میگیرد که در آن آدمها ساحتهای گوناگون و نوینی را از خویش بروز میدهند. این ساحتها به فراخورِ شرایط و لحظات،گاه - و نه همیشه - با گذشتهٔ آدمها همسان نیستند و یا جهت دیگری دارند؛ زیرا موقعیتِ جدید آنها را واداشته است تا خود را به گونهای دیگر تبیین کنند. ساحتِ دوم با برخی از شوخیهای شخصی و فردی شکل میگیرد.
رئیس هیات مدیره کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در گفتگو با خبرنگار صحنه، ابراز تاسف خود را نسبت به عدم توجه به نقد تئاتر اعلام کرد.
ما از نقد تئاتر چه انتظاری داریم؟ این سئوالی است که در طی یک ماه، منتقدان نیویورک تایمز به صورت آنلاین به بررسی آن پرداختند و خیلی زود به سئوال تازهای رسیدند: منظور از «ما» کیست؟
نمايش اخير وي اما بيشتر يك اثر كلاسيك است كه قرار است قصه خود را بدون لكنت بيان كند. مسلما اين عيب نيست، اما زماني كه كارگردان سعي ميكند در مواردي در ميانه فضاي كاملا كلاسيك نمايش خود، ناخنكي هم به عناصر مربوط به آثار پست مدرن بزند، نمايش به ملغمهاي بيربط تبديل ميشود.